Quantcast
Channel: جهان نيوز - آخرين عناوين فرهنگ :: نسخه کامل
Viewing all 18778 articles
Browse latest View live

توجه جهانیان به پروژه کارگردان اسرارآمیز

$
0
0
به گزارش جهان، مهر به نقل از اسکرین دیلی خبر داد، اصغر فرهادی کارگردان ایرانی برنده جایزه اسکار با یک فیلم ایرانی دیگر باز می‌گردد که در حال طی کردن مراحل پس از تولید است و در زمستان در ایران فیلمبرداری آن به اتمام رسید. کمپانی بین‌المللی فیلم مومنتو (MFI) که مرکز آن در پاریس است، با بنلوکس (سینرت)، سوییس (فرنتیک)، ایتالیا (راکی رد)، ژاپن (دوما اینک)، کره جنوبی (چالان)، لهستان (گوتگ فیلمز)، پرتغال (آلامبیک)، یوگسلاوی سابق (مگاکام)، یونان (سون فیلمز) و خاورمیانه (فالکون) برای پخش این فیلم قرارداد بسته است.   هر چند قراردادهای نهایی پخش این فیلم روشن نشده اما فرهادی آشکار کرد که قصه این فیلم معاصر و درباره زوجی است که رابطه‌شان به خاطر مسایل اجتماعی به هم می‌خورد و خشونت‌آمیز می‌شود. بازیگری که سابقه همکاری طولانی مدت با فرهادی دارد یعنی ترانه علیدوستی که نقش اصلی را در فیلم «درباره الی» بازی کرد و شهاب حسینی که در فیلم برنده خرس طلا و اسکار فرهادی یعنی «جدایی» جلوی دوربین رفت، در نقش زوج اصلی فیلم بازی کرده‌اند. به گزارش مهر، در ایران این فیلم به نام «فروشنده» شناخته می‌شود ولی اسکرین دیلی از نام آن اظهار بی اطلاعی کرده است.  

بروز توان جبهه انقلاب در نمایشگاه دیجیتال

$
0
0
به گزارش جهان، سومین نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی عصر امروز جمعه 23 بهمن ماه با حضور ابوالفضل فیروزآبادی دبیر شورای عالی فضای مجازی، حمیدرضا مقدم فر استاد دانشگاه و کارشناس مسائل استراتژیک، عباسعلی کدخدایی عضو سابق شورای نگهبان و منصور امینی دبیر نمایشگاه و مسئول سازمان سراج در بوستان گفت و گوی تهران افتتاح شد.

بهشت پیشکش؛ جهنمی‌مان نکنید

$
0
0
به گزارش جهان، منصور امینی دبیر نمایشگاه و رییس سازمان سراج با بیان اینكه مسئولان باید مراقب تهدیدات دشمنان باشند، گفت: مسئولین اجرایی در دوره پسا برجام  به جای ورود شركتهای خارجی در حوزه it به جوانان مومن و انقلابی مستعد و نخبه در این عرصه اعتماد كنند. امینی در مراسم افتتاحیه سومین نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی با بیان اینكه تنها با سخن نمی توان میزان فعالیت جبهه مردمی فرهنگی انقلاب اسلامی را تشریح كرد، گفت: فضای مجازی به تنهایی نه فرصت و نه تهدید است و این بستگی به نوع عملكرد ما دارد. وی در ادامه گفت: متاسفانه ما در كشورمان چیزی به نام شبكه ملی اطلاعات و شبكه مجازی نداریم و این وضعیت اسفناك نه یك فرصت  مطلق و نه یك تهدید مطلق است و این ما هستیم كه با عملكردمان در این زمینه تعیین كننده خواهیم بود. دبیر سومین نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی، اضافه كرد: منظورم از ما ، فعالان فرهنگی انقلاب اسلامی و دستگاه های اجرایی كشور است كه در این عرصه بسیار اثر گذار هستند. امینی با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در خصوص ظرفیت و تهدیدات فضای مجازی، اظهار كرد: جا دارد كه مطلبی را از حضرت آقا عینا خدمت تان قرائت كنم. ایشان در سال  84 فرمودند «امروز شما ببینید وسایل تبلیغ چقدر متنوع شده، این طرف دنیا پای یك دستگاه كوچك می نشینند و افكار و تصورات و تخیلات و پیشنهادات فكری و پینشهادات عملی را از سوی هر كسی بلكه هر ناكسی از آن طرف دنیا دریافت می كند. امروز اینترنت و ماهواره و وسایل ارتباطی جمعی بسیارمتنوع وجود دارد و آسان به همه جای دنیا می رسد. میدان افكار مردم عرصه كارزار تفكرات غرب شده است و امروز ما در یك میدان جنگ و یك كارزار حقیقی فكری قرار داریم. و این كارزار به سود ما است، اگر وارد میدان بشویم و آنچه را كه نیاز ما است تفكرات اسلامی و انبارهای معارف اسلامی بیرون بكشیم و درك كنیم قطعا برد با ما است.» امینی با تاكید بر اینكه فرمایشات رهبری راهگشا بوده و نقشه عملی را به ما نشان می دهد، اظهار كرد: عناوین تهدیدات و فرصت ها از فرمایشات رهبری كه در ادوار مختلف داشته اند، كاملا مشخص است. حضرت آقا معتقدند كه حس كنجكاوی در مخاطبان جهانی انقلاب اسلامی را می توان از طریق فضای مجازی بر انگیخت و ترویج معارف الهی را دنبال نمود. همچنین از فضای مجازی می توان در جهت فرامرزی بودن ارزش های معنوی انقلاب اسلامی بهره برد. وی دستیابی به اطلاعات علمی را از دیگر فرصت های فضای مجازی دانست و گفت: تهدیدات در فضای مجازی هم كاملا روشن است و از نظر حضرت آقا كمرنگ كردن ارزش ها، گسترش شبهات فكری و تضعیف اعتقادات، دزدی و جاسوسی اطلاعات ، خدمت به صهیونیسم و  وارانه سازی حقایق، هدف گیری برای كودك و نوجوان، ایجاد حس یاس و تحقیر و همچنین تحمیل تفكر غلط غربی، از جمله تهدیدات فضای مجازی به شمار می رود. به مطالبات رهبری در فضای مجازی در سال همدلی و هم زبانی توجه شود امینی افزود: در واپسین روزهای سال دولت و ملت همدلی و همزبانی مسئولین اجرایی با جناح فرهنگی مومن و انقلابی همدلی و همزبانی كنند و به مطالبات جبهه مردمی فضای مجازی كه همان مطالبات ولی فقیه در این حوزه است جامه عمل بپوشانند. امینی با بیان اینكه در پایان سال دولت و ملت و همدلی و همزبانی قرار داریم و جبهه انقلاب با همه مشكلات پیش رو سعی نموده تا آنجایی كه می تواند در مسیر فرهنگی گام بردارد، تصریح كرد: فكر می كنم جبهه فرهنگ انقلاب تا آنجایی كه توانسته به رسالت خود پایبند بوده و در حوزه ایجاب و تولید محتوا و انتشار  آن كاری كه از دستش برآمده را انجام داده است. نیروهای حزب اللهی از هر طریقی كه باید وظایفشان را انجام می دهند هرچند كه با مشكلات فراوانی مواجه هستند. امینی اضافه كرد: نیروهای حزب الله با مشكلات عدیده ای در حال كار هستند كه برخی از آنها واقعا شنیدنی است و می توان برای این مشكلات داستانها و مستنداتی نوشت. جبهه انقلاب كار خودش را انجام می دهد و خواهش ما از دستگاه های اجرایی این است كه تهدیداتی كه از نگاه حضرت آقا وجود دارد و امروز در جامعه اعیان است را جدی بگیرد. وی با بیان اینكه بحث امروز ما در فضای مجازی بحث سیاسی نبوده و مربوط به هجمه باورها و ایمان مردم است، تصریح كرد: مطالبه جبهه انقلاب این است كه ان شاالله دستگاه های اجرایی قبل از اینكه دیر شود نگاه جدی به مقولات فرهنگی داشته باشند. هر چند كه به نظر ما تا به حال هم خیلی دیر شده است. در پسا تحریم به جای ورود شركت های خارجی به جوانان مومن و انقلابی اعتماد شود رییس سازمان سراج در ادامه سخنان خود با تاكید بر اینكه دولت باید در دوران پسا برجام به ظرفیت های داخلی توجه نماید و به نیروهای جوان و مومن اعتماد كند، كفت: مسئولین اجرایی در دوره پسابرجام  به جای ورود شركتهای خارجی در حوزه it به جوانان مومن و انقلابی مستعد و نخبه در این عرصه اعتماد كنند. امینی اعتماد و تكیه به نیروهای مومن انقلاب را یكی از راهكارهای مقابله با هجمه دشمنان دانست و گفت: رهبری در ابلاغ سیاست های برنامه های ششم توسعه توجه ویژه ای به مسائل فرهنگی دارند و همچنین در 30 /10 /94 فرمودند كه «نیروهای مومن و حزب اللهی را متهم به تندروی نكنید. اینها همان كسانی هستند كه با تمام وجود در میدان حاضرند. جوانان مومن و انقلابی خیلی از اوقات عقل و فهم شان از بزرگان خیلی بیشتر است و...» . این فرمایشات رهبری باید نقشه راه دولت مردان باشد. وی با بیان اینكه به نیروهای مومن داخلی توجه ویژه شود، گفت: بسیاری از زیرساخت های كشور را همین جوانان مومن انقلابی عملیاتی كرده اند. در ابلاغ سیاست های كلان كشور، رهبری فرموده اند: كه كشور باید به جایگاه مناسبی دست یابد. امینی اضافه كرد: بچه های حزب الله آماده تعامل و همكاری با همه نهادهای ذیربط هستند و به دنبال رفع دغدغه های ولی فقیه هستند كه اگر به این دغدغه ها عمل می شد تا به امروز بسیاری از مشكلات رفع شده بود. بی توجهی به شبكه ملی مجازی مجازی در برنامه ششم توسعه رییس سازمان سراج اضافه كرد: شبكه ملی اطلاعات خدمات بومی و فناوری رقابتی و حضور فعال در تعاملات بین المللی فضای مجازی باید یكی از موارد مهم برنامه ریزی باشد. سوال ما اینجاست كه چرا امروز دولت محترم در برنامه ششم توسعه ای كه به مجلس محترم شورای اسلامی ارائه داده چرا هیچ اشاره ای به شبكه ملی مجازی لحاظ نشده در حالی كه صراحتاً در بیانات آقا ابلاغ شده بود و جبهه فرهنگی این مطالبه را از دولت محترم دارد. در برنامه ششم توسعه ارائه شده از سوی دولت علیرغم تاكید مقام معظم رهبری هیچ اشاره ای به شبكه ملی اطلاعات نشده است. وی با تاكید بر اینكه مشكلات با برگزاری همایش و جلسات به تنهایی حل نمی شود، گفت:  در 2 تیرماه 94 حضرت آقا صحبتی در خصوص اقتصاد مقاومتی فرمودند كه نكته بسیار مهمی بود و من فكر می كنم كه بزرگترین مشكل ما در كشور همین است، آقا فرمودند كه «مباحث لفظی و محفلی و روشن فكری كار را پیش نمی برد. حركت و اقدام لازم است، سهل نگاری در عمل چالش بزرگ ما است. گاهی نتیجه گیری ها و استنتاج ها كوتاه مدت نیست طولانی است این بعضی ها را سرخورده می كند. كارهای بزرگ ممكن است گاهی در طول یك نسل به دست بیاید باید دنبال و حركت كرد. خیلی از كارها است كه اگر ما 10 سال پیش آنها را شروع می كردیم امروز به نتایجی رسیده بودیم » امینی در پایان ابراز امیدواری كرد كه به فرمایشات رهبری و تهدیدات موجود توسط دستگاه های اجرایی توجه ویژه صورت پذیرد.

افغانستانی‌ای که نماینده ایران است!

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، «عبدالقیوم بیانی» هنرمند طلاکوب افغانستانی نه تنها میراث دیار هنرپرور اصفهان را به ارمغان برده بلکه با لهجه اصفهانی نیز صحبت می‌کند، او از فراز و فرودهای سال‌های زندگی‌اش پس از مهاجرت از افغانستان می‌گوید اینکه برای رسیدن به این جایگاه چه سختی‌ها و تلاش‌های را متحمل شده است. سال‌هاست که آثار هنری اش در بازار مسگرهای میدان امام اصفهان توسط تجار داخل و خارج کشور خریداری و به کشورهای اروپایی صادر می شود، علاوه بر این نشان کیفیت برتر هنر صنایع دستی از سازمان یونسکو در سال 2012 را کسب کرده است. وی با بیان اینکه با حمله طالبان به افغانستان به ایران مهاجرت کرده و ساکن اصفهان شدم و کارگاه کوچک طلاکوبی راه‌اندازی کردم گفت: برای یادگیری این فن چهار هنر طلاکوبی، مجسمه سازی، مشبک کاری و دوات کاری لازم است که من همه آنها را بدون استاد فرا گرفتم. این هنرمند طلاکوب افزود: جوانان علاقه‌مند هستند به سراغ کارهای راحت از جمله باز کردن مغازه فست فودی و موبایل فروشی بروند و حاضر نیستند سختی‌ها و مشقت‌های هنر طلاکوبی را تحمل کنند. بیانی تصریح کرد: هنر طلاکوبی عمر بالایی دارد و تا صدها سال ماندگار است چون از جنس فولاد و دارای مقاومت بالایی است و طلا و نقره کوبیده شده در فولاد به هیچ‌وجه آسیب‌پذیر نیست. وی افزود: دارای نشان سازمان یونسکو در  سال2012هستم، ایران بیش از 140 نشان الگوی برتر را دریافت کرده است در حالی که کشورهای دیگر بیش از 80 نشان ندارند اما با این حال با وجود همه خدمت‌های که برای اعتلای این هنر داشته‌ و از انقراض آن جلوگیری کرده‌ام اما هیچ حمایتی از من نشده است. این هنرمند طلاکوب کار افغانستانی گفت: در سال 2012 نشان کیفیت برتر صنایع دستی را سازمان یونسکو دریافت کردم و شاید در دنیا تنها کسی باشم که نشان مهر اصالت سازمان یونسکو را دارم و 2 بار نشان ملی کشور ایران را دریافت کردم. وی تصریح کرد: این هنر، هنر ایرانی، افغانستانی، هندی و چچنی در حال انقراض است و هیچ حمایتی از آن انجام نمی‌شود در حالی که طلاکوبی هنری است که برای نسل‌های بعد ایران ماندگار است. متن مصاحبه با وی به شرح ذیل است: * خودتان را معرفی می کنید؟ بیانی: «عبد القیوم بیانی» معروف به شرافت بیانی، در حال حاضر ساکن اصفهان هستم اما در افغانستان ولایت غزنی پایتخت جهانی اسلام، روستای گل‌کوه متولد شده‌ام. * چه شد به این هنر علاقه مند شدید و از چه زمانی به فعالیت هنری پرداختید؟ بیانی: از دوران نوجوانی به هنر علاقه داشتم، خانواده ام وضع مالی نسبتا خوبی داشتند و پدرم تاجر بود و در دوران نوجوانی با این هنر آشنا شدم، زمانی که به اصفهان آمدم هنر طلاکوبی و مشبک را از افغانستان را که می‌دانستم را با خود به همراه آوردم البته هنر طلاکوبی به این شکل در افغانستان نبود بلکه بر روی کمربند و اسلحه این هنر را اجرا می‌کردیم و مشتری زیادی نداشتیم. * چه شد که ترک دیار کردید و ساکن اصفهان شدید؟  بیانی: بعد از حمله ارتش سرخ شوروی به افغانستان آشوب‌های در این کشور به پا شد بسیاری از مدارس به آتش کشیده شد که و در نتیجه زمینه تحصیل برایمان فراهم نبود برای همین به ایران آمده و ساکن اصفهان شدیم و در میدان امام خمینی (ره) به هنر طلاکوبی پرداختم. البته آن زمان میدان امام خمینی (ره) مثل الان نبود و رونق آثار هنری کمتر بود، اما هنرهای دستی آن بسیار برای من جذاب بود و این انگیزه‌ای برای پرداختن به این هنر شد، بعد از آنکه به افغانستان بازگشتم برای شروع بر روی یک تبر زین کار نقره کوبی و طلاکوبی را انجام دادم، اما با حمله طالبان به افغانستان به ایران مهاجرت کرده و ساکن اصفهان شدم و کارگاه کوچک طلاکوبی راه‌اندازی کردم.  * این هنر در قدیم الایام به چه نامی مشهور بوده و برای یادگیری این هنر چه مراحلی لازم است؟ بیانی: در قدیم به این هنر کوفی‌گری و یا کوفته‌گری می‌گفتند که در حال حاضر آن را هنر طلاکوبی می‌نامند. برای یادگیری این فن چهار هنر طلاکوبی، مجسمه سازی، مشبک کاری و دوات کاری لازم است که من همه آنها را بدون استاد فرا گرفتم، اما لازمه و اساس آن یادگیری هنر مجسمه سازی است. * میزان علاقه و استقبال جوانان به این هنر چگونه است؟  بیانی: استقبال و علاقه مندی جوانان به این هنر خوب نیست چرا که این هنر کار دشواری است و شخص که می‌خواهد در این حرفه سابقه دار شود باید سال‌ها کار کرده و زحمت‌ و سختی متحمل شود و سال‌ها با چکش بر روی فولاد بزند، جوانان علاقه‌مند هستند به سراغ کارهای راحت‌تری از جمله باز کردن مغازه فست فودی و موبایل فروشی بروند و حاضر نیستند سختی‌ها و مشقت‌های این راه را تحمل کنند. * آیا شاگردانی هم آموزش داده‌اید؟ بیانی: بله، تا کنونی شاگردانی هم داشته‌ام که این هنر را فرا گرفته‌اند و الان استاد دانشگاه هستند، یکی از آنها در یکی از دانشگاه‌های همدان استاد دانشگاه و مجسمه سازی را از این کارگاه فراگرفته است، شاگرد دیگری هم داشته‌ام که هنر مشبک کاری را از این کارگاه فرا گرفته است، شاگردانی هم داشته‌ام که به این کارگاه آمده‌اند بعد از مدتی از این کار خسته و ناامید شده‌ و این کار را رها کرده‌اند. یکی از شاگردانم هم اکنون در سویس و جز بهترین هنرمندان است برخی از آنها به دلیل مشکلات افغانستان به اروپا مهاجرت کرده‌ و در آنجا اقامت و تابعیت گرفته و حتی بیمه بیکاری دریافت می‌کنند، متاسفانه جوانان ساز رفتن می‌زنند اما این تنها هنری است که با گذشت زمان ارزش آن همچنان باقی است، این صنعت عمر بالایی دارد و تا صدها سال ماندگار است چون از جنس فولاد و دارای مقاومت بالایی است و طلا و نقره کوبیده شده در فولاد به هیچ‌وجه آسیب‌پذیر نیست. * از هنرمندان صاحب نام طلاکوبی افراد دیگری را می شناسید؟ بیانی: بله، مرحوم استاد «کاظم مغیث» از هنرمندان قدیمی طلاکوبی اصفهان بوده است بعد از ایشان این هنر در حال انقراض بود که بخشی از آن را احیا کردم، در هر نسل تقریباً یک نفر طلاکوب در شهر اصفهان داشته‌ است مرحوم استاد «محمد اصفهانی» 170 سال پیش در حرفه کوفته‌گری بوده بعد از آن استاد«میرزا طاهر» علامت‌ساز و طاهر طلاکوب و بعد از آن‌ها استاد «حسنعلی» که در 20 سال پیش طلاکوبی می‌کردند و اثرهای هنری نفیسی از او به یادگار مانده است. * تاکنون چه مقام ها و جوایزی کسب کرده اید؟ بیانی: دارای نشان سازمان یونسکو در  سال2012هستم، ایران بیش از 140 نشان الگوی برتر را دریافت کرده است در حالی که کشورهای دیگر بیش از 80 نشان ندارند اما با این حال با وجود همه خدمت‌های که برای اعتلای این هنر داشته‌ و از انقراض آن جلوگیری کرده‌ام اما هیچ حمایتی از من نشده است. طلاکوبی هنری است که برای نسل های بعد ایران ماندگار است اما بعد از این همه سال کارکردن کردن تنها یک مجوز شفاهی برای داشتن نمایشگاهی در میدان امام خمینی این شهر دارم. * چه تعداد کارگر در این کارگاه طلاکوبی می‌کنند و آثارتان را برای فروش چگونه عرضه می‌کنید؟  بیانی: بین 15 تا 20 نفر در این کارگاه مشغول به کار هستند که امر معاش این کارگرها از این کارگاه است هر چند با شرایط سخت بازار اداره کردن آنها مشکل است اما به خاطر سابقه کاری که دارند آنها را نگه داشته‌ام برای فروش اجناس این کارگاه در بازار میدان امام مغازه‌ای دارم، تا قبل از تحریم‌ها مشتری‌هایم هر 3 تا 4 ماهه بیشتر از اردن، آلمان، اسپانیا و کشورهای حاشیه خلیج فارس می‌آمدند و محصولاتی را سفارش می‌دادند اما بعد از تحریم‌ها رونق کار کمتر شد، در حال حاضر توریست‌ها و گردشگرهای که به بازار می‌آید تنها جنس کوچکی را خرید می‌کند و با خوشان می‌برد.  * آثار شما در نمایشگاه های داخلی و خارجی نیز شرکت داشته است؟ بیانی: بله تقریبا 10 الی 15 لوح تقدیر دارم، در سال 2012 نشان کیفیت برتر صنایع دستی را سازمان یونسکو دریافت کردم، شاید در دنیا تنها کسی باشم که نشان مهر اصالت سازمان یونسکو را دارد و 2 بار نشان ملی کشور ایران را دریافت کردیم و در هفتمین مسابقات جشنواره غزنویی نشان برتر را کسب کردم، در نمایشگاه‌های خارج کشور آثارم را ارسال می‌کنم اما خودم به آن نمایشگاه نمی‌روم چون کارت اقامتم باطل شده و به مشکل بر می‌خورم. * برای ساخت یک اثر طلاکوبی چه مراحلی را طی می‌کنید؟  بیانی: در ابتدا ورق‌های 1.5 میل را تهیه می‌کنیم و الگوی را با چکش روی آن می‌اندازیم و بعد سنگ فرز می‌دهیم و به صورت مجزا حیوان از اسب و شتر پرنده را در می‌آویم بعد از اینکه 40 تکه آماده شد آن را به هم وصل می‌کنم و مراحل پرداخت را انجام می‌دهم، سپس طرح و نقوش روی آن شامل اسلیمی، ختایی، گل‌های شاه عباسی است و گل مرغ روی مواد و طرح به طورت ذهنی روی کار انجام می‌دهیم و طلا را به چکش به روی کار می‌زنیم آن را 3 بار حرارت می‌دهیم و در نهایت کار آماده است. برای داشتن یک محصول طلاکوب ممتاز زیر ساخت مناسب و دقیق بسیار مهم است، پس از آن طرح و طلاکوبی یا نقره کوبی دقیق اهمیت دارد، اما زیر ساخت و شیوه طلاکوبی روی شیارها بسیار حائز اهمیت است. برای ساخت یک پیکره انسان قطعات ورق آهن با ضخامت 1.5 تا 2 میلیمتر پس از برش و فرم دادن با ضرب چکش به یکدیگر متصل می‌شود تا یک پیکر ساخته شود، تمامی مراحل ساخت تندیس با هنر دست انجام می‌شود برای ساخت دست تندیس 7 تا 10 تکه ورق آهن بکار برده می‌شود. * برای راه اندازی یک کارگاه طلاکوبی چه وسائلی مورد نیاز است؟ بیانی: طلا و سنگ یشم از وسایل مهم کارگاه طلاکوبی است سنگ یشم را باید خوب شناخت، چکش، گیره و یک کپسول گاز فشار قوی نیاز است، برای تهیه طلا باید از شمش استفاده کنیم و که آن را به زرکش می‌دهیم، شاید در کل ایران 24 زرکش نباشد آن را به زرکش می‌دهیم تا در اندازه‌های هشت صدم میلیمتر یا 10 صدم میلیمتر در آورد و زرکش بعد آن را دور قرقره در می‌آورد. * آینده این هنر را چگونه می دانید؟ بیانی: این هنر، هنر ایرانی، افغانستانی، هندی و چچنی در حال انقراض است و هیچ حمایتی از آن انجام نمی‌شود، طلاکوبی هنری است که برای نسل‌های بعد ایران ماندگار است اما بعد از این همه سال کار کردن تنها یک مجوز شفاهی برای داشتن نمایشگاهی در میدان امام خمینی (ره) دارم.  * در پایان چه توقع و انتظاری از مسئولان دارید؟ بیانی: تا کنون از ما هیچ حمایتی نشده و وضعیت ما از نظر امکانات رفاهی و بیمه و ارائه وام راضی کننده نیست در حالی که هنری که من انجام می‌دهم منحصر به فرد و دارای ارزش هنری بسیار بالایی است. اگر چه من یک افغانستانی هستم اما برای هنر صنایع دستی تلاش بسیاری کردم، آثار من به نام ایران صادر شده که برای ایران ماندگار است اما تنها امتیاز ما نمایشگاهی در میدان امام خمینی (ره) آن هم به صورت شفاهی است، پیشنهادهای زیادی برای مهاجرت به اروپا داشتم ولی عاشق ایران و این خاک هستم و می‌کوشم از این هنر اصیل حفظ و صیانت کنم.

حیدر ذبیحی قصه فدائیان نظام است/ کم‌فروشی نکرده‌ام/

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، ابراهیم حاتمی‌کیا پرچمدار اعتقاداتش است. پرچمدار چیزی که این روزها قیمتی است. لحن صریحی دارد که در فیلم‌هایش می‌توان آن را دید. سال‌ها است بی‌منت و بی‌انکه بخواهد توجه گروه و جناحی را به خود جلب کند از دغدغه‌های انقلاب و دفاع مقدس در آثارش گفته است، از«دیده بان» گرفته تا «بوی پیراهن یوسف» از حاج کاظم دهه هفتاد تا حیدر ذبیحی دهه نود. امسال سالی بود که نگاه انتقادی‌اش را در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر تاب نیاورند اما به قول خودش از این شیشه‌ها زیاد گرفته است. اصل مطلب چیز دیگری‌ است که به خاطرش نه حاتمی‌کیا بلکه حیدری‌ها را نمی‌بینند. متن زیر صحبتی کوتاه در فرصتی اندک با خالق بادیگارد است که در پی می‌خوانید. _آیا می‌توان گفت که فیلم سینمایی «بادیگارد» در امتداد آثار قبلی‌تان مخصوصاً «آژانس شیشه‌ای» است؟ حاتمی‌کیا: چرا که نه. اما دلم می‌گیرد که بقیه بچه‌هایم را در این عرصه در نظر نمی‌گیرید. _آنها را هم در نظر می‌گیریم اما منظورم قهرمان‌هایی است که یک زمان در میان مردم از جایگاه ویژه‌ای برخوردار شدند، است. حاتمی‌کیا: شاید اگر بگوییم قهرمان هایی که مانیفست مطرح می‌کنند و یا یک دیدگاه را توضیح می‌دهند، «بادیگارد» می‌تواند ادامه دهنده این اثر باشد. _می‌توان گفت که با حضور پرویز پرستویی یک تریلوژی را هم شاهد هستیم. چرا به سراغ موضوع «بادیگارد» و محافظان شخصی رفتید؟ *نوشتن «بادگارد» هشت سال پیش شروع شد حاتمی‌کیا: ما هم زن و بچه داریم زندگی داریم و زندگی‌مان باید بچرخد. واقعاً نمی‌توانم دلیل ویژه‌ای برای شما بیاورم چون دو دو تا چهارتای عقلانی ندارد. همه چی در وجودت جمع می‌شود و به این نتیجه می رسی که ساختن این اثر مفید و خوب است. البته مشاوره‌هایی انجام شد و دوستانی که فیلم‌نامه را خوانده بودند، تاکید داشتند که ساخته شود و البته خودم احساس کردم که وقتش رسیده است. البته جهت اطلاع باید بگویم که هشت سال پیش تحقیقات فیلمنامه «بادیگارد» را شروع کردم و چیزی نزدیک به چهارصد الی پانصد صفحه فیلم‌نامه نوشته بودم. فیلم‌نامه‌هایی نیمه کاره و قطعه قطعه شده. تا جایی که ممکن بود در ارتباط با دانشمندان هسته‌ای تحقیق داشتم. در تلاش بودم تا این موضوع شخصیت نظام را که دائم در اخبار و مسئله‌های سیاسی می‌شنویم، توضیح دهم. در سال جاری این احساس را داشتم که دیگر وقتش رسیده است. _شخصیتی که در فیلم‌نامه به عنوان حیدر ذبیحی شاهد بودیم و پرویز پرستویی آن را ایفا می‌کرد ما به ازای بیرونی دارد یا این که تخیل فیلم‌ساز است. *«بادیگارد» درد و دل صریح نیست حاتمی‌کیا: قطعاً گرته برداری است. با افراد بسیار زیادی صحبت کردم و خاطرات آنها را شنیدم و آن ها را با خودم عجین کردم. برخی از محافظان که فیلم را دیده‌اند، می‌گویند این فیلم درد و دل ما است البته که درد و دل صریح نیست. _ چیزی که شخصیت اصلی فیلم نسبت به آن تاکید داشت مبحث محافظت از نظام بود. *حیدر ذبیحی قصه فداییان نظام است بله دقیقاً همین طور است این قصه، قصه‌ خودمان است. شاید قصه نسل من است و قصه افرادی که خودشان را فدایی این نظام کرده‌اند و دل‌شان می‌خواهد تا پای جان ایستادگی کنند. _سعی کرده بودید که این ملودرام با اکشنی که در فیلم می‌بینیم به صورت موازی پیش برود اما در بخش‌هایی به نظرم اکشن بر ملودرام فیلم غلبه کرد. این خواست خودتان بود؟ *اکشن فیلمم برای سینمای تنبل آپارتمانی جدید است حاتمی‌کیا:من این احساس را ندارم بلکه فکر می‌کنم تعادلی را بین این دو به وجود بیاورم. البته اکشنی را که شاهد هستیم به واسطه شغلی است که شخصیت اصلی داستان دارد. در اجرای آن نیز سعی کردم به بهترین شکل ممکن آن بروز پیدا کند. شاید برای سینمایی تنبل شده و آپارتمانی ما چیز جدیدی باشد اما در مجموع در «بادیگارد» شاهد چند صحنه اکشن فقط هستیم. _فیلم با ریتم خیلی خوبی پیش رفت اما در چند مورد انتقادهایی وجود دارد که حتما در طول این بازه زمانی به گوش‌تان رسیده است. حاتمی‌کیا: یک مورد را شنیده‌ام. _به طور مثال صحنه‌ای که محافظین در حال تمرین پینت‌بال هستند. حاتمی‌کیا: تعجب می‌کنم از بحث‌هایی که در این رابطه می‌شود چون این ورزش جز تمرین‌های این افراد است. اتفاقاً این صحنه را در زمین پینتبال مختص محافظان انجام دادیم. این کار یکی از تمرینات‌شان است. به دلیل کمبود اطلاعات ممکن است فکر کنیم که این صحنه به فیلم وصله شده بلکه جزو قواعد کاری محافظان شخصیت است. _البته صحنه‌ای که خانواده حیدر ذبیحی از او در اتفاقش تیمارداری می‌کنند هم یکی از صحنه‌هایی بود که می‌توان در موردش صحبت کرد. حاتمی‌کیا: بله این نکته را نیز خودم احساس کردم؛ واقعیتش این است که پای میز مونتاژ این صحنه را به چند نفر نشان دادم که هم مخالف داشت و هم موافق که در نهایت آن را استفاده کردیم. *شانه‌هایی کارن را ماساژ می‌دادم/ گوشزد حاتمی‌کیا به همایونفر/ فکر کنم بی‌رحم شده‌ام _نمی‌توان از موسیقی فیلم غافل شد و مثل همیشه در فیلم شما موسیقی جایگاه ویژه‌ای داشت. چقدر خودتان دخیل بودید و به این موسیقی تاثیر برانگیز رسیدید؟ حاتمی‌کیا: والله این که چقدر دخیل بودیم باید بگویم که دائم شانه‌های کارن همایونفر را ماساژ می‌دادیم تا با احوالی که پیدا کرده بود بتواند موسیقی فیلم را بسازد. چون کارن با تمام وجود موسیقی «بادیگارد» را ساخت. آنقدر با تمام وجود بود که من نگرانش می‌شدم. دائم گوشزد می‌کردم که کمی عادی‌تر پیش برود و کار را سخت نکن برای خودت چون شرایط تو را که می‌بینم خودم ناراحت می‌شوم. هر زمان که می‌بینم کارن فیلم را می‌بیند متأثر می‌شود و چشم‌هایش پر اشک می‌شود، فکر کنم خودم بی‌رحم شده‌ام که احساسی به این شکل را ندارم. او از شیره جانش این موسیقی را بیرون کشیده و ساخته است. به نظرم بسیار زیبا است موسیقی. *فوبیای حاتمی‌کیا چیست _یکی از نکات تحسین برانگیر «بادیگارد» سکانس پایانی فیلم است که واقعاً معنای درست و خوبی دارد و به لحاظ تکنیکی بسیار خلاقانه است. حاتمی‌کیا: همیشه در فیلم‌هایم پایان بندی بسیار مهم است. همیشه فیلم ساختن را به مثابه یک هواپیما می‌دانم که کارگردان نیز خلبان این هواپیما است. او باید به درستی این هواپیما را فرود بیاورد. فیلم را به اوج بردن تا حدی ساده است مانند پرواز یک هواپیما اما نشاندن و به پایان رساندن این‌ها است که کار را حساس و سخت می‌کند. همیشه نگران پایان بندی فیلم‌هایم بوده‌ام تا اندازه‌ای که می‌توانم بگویم این موضوع فوبیای من است. _مثل همیشه در فیلم‌تان شاهد دیالوگ‌های ماندگاری هستیم که جلب توجه می‌کنند مانند این که «ببین ستاره چند تا دارم بقیشم تو بِکَن» و.. کمی در مورد این دیالوگ‌ها صحبت کنید و نوشتار شان. حاتمی‌کیا: برای من چیز تازه‌ای نیست چون همیشه این نوع دیالوگ‌ها را داشته‌ام. تمام فیلم‌هایم در مسیر «بادیگارد» است و شاید تنها «دعوت» در این مسیر قرار ندارد. احساس می‌کنم مخاطبینی دارم که با من بزرگ شدند و سنی را گذرانده‌اند که لحظاتی از این دست برای‌شان یادآور زمان‌هایی است که برای آنها احساس نوستالژیکی را دارد. *کم فروشی نکرده‌ام/ نفس و جانم به دلیل بالا رفتن سن‌ام کمتر شده است اما با اعتقاد کار می‌کنم _سوال پایانی اینکه «بادیگارد» در پرونده ابراهیم حاتمی‌کیا در چه جایگاهی قرار دارد؟ حاتمی‌کیا: من تمام تلاشم را نه برای این فیلم بلکه برای فیلم‌های دیگرم نیز انجام داده‌ام تا بهترین اتفاق برای‌شان بیفتد. شاید کمی باید با غرور بگویم من کم فروشی نکرده‌ام. روزی که میکس (تدوین) فیلم تمام شد، درست روزی بود که فیلمبرداری من نیز تمام شد و به علویان گفتم که از این لحظه به بعد من دیگر مشکلی ندارم اگر اتفاقی برایم بیفتد. هر فیلمی که خواستم بسازم احساس کردم باید همچون آرش کمانگیر هرچه را که دارم به پایش بگذارم. نفس و جانم به دلیل بالا رفتن سن‌ام کمتر شده است اما با اعتقاد کار می‌کنم.

تغيير فرم در رسانه‌های ديجيتال انقلاب

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از مهر، محسن پیرهادی عضو شورای اسلامی شهر تهران همزمان با ایام گرامیداشت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و برگزاری سومین نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال، در یادداشتی به بررسی تحول رسانه‌ها و تأثیر آن بر روند حرکت انقلاب پرداخته است. متن این یادداشت که در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته به شرح زیر است؛ ۱- در فیلم ماندگار «فهرست آرزوها» (THE BUCKET LIST)، جک نیکلسون در دیالوگی با مورگان فری من یک مفهوم کاملا دینی را بیان می‌کند و می‌گوید: «یک روز میاد که تمام  زندگیت از جلو چشمات میگذره، پس کاری کن که ارزش دیدن داشته باشه.» اکنون در سومین نمایشگاه رسانه‌های دیجیتال انقلاب اسلامی، برترین نکته‌ای که مورد توجه فعالین این عرصه است، پاسخگویی در محضر عدل الهی است. اکنون به هر کلمه‌ای که رسانه او به مخاطب می‌دهد، روزی باید پاسخگو باشد. البته قوانین الهی به گونه ای است که در برخی موارد در همین دنیا جزای کار خیر و شر خود را می‌بینیم. در این میان آبروی مومن که از حرمت کعبه والاتر و ارزشمندتر است بیش از همه مورد توجه رسانه های انقلاب قرار دارد. ۲- گاهی رسانه‌های انقلاب، به دلیل محتوای خوب و مثبت، در استفاده از ادبیات فاخر، دچار غفلت می شوند. توجه نماییم که ادبیات فاخرو بی نیش و کنایه می تواند بیشتر مورد اقبال و پذیرش مخاطب قرار گیرد. ۳- انصاف به همدلی مخاطب با رسانه‌های انقلاب کمک می کند. اگر دولتی را می‌پسندیم در کمال انصاف و شجاعانه نسبت به فساد، کم کاری، بی توجهی به ارزشهای انقلابی و... آن متذکر باشیم تا اگر روزی دولتی روی کار آمد و مورد پسند ما نبود و همین تخلفات را مرتکب شد مخاطب به دلیل انصاف رسانه، بیشتر انتقاد را بپذیرد. لذا تمرین کنیم که در دایره انقلاب اسلامی، قبیله گرایی، رفیق بازی و باندی عمل کردن جایی ندارد چه اینکه موجب پس زدن مخاطب می‌شود. ۴- سومین نمایشگاه رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی فرصت مغتنمی است. نفس برگزاری این نمایشگاه دیدار، همدلی و هم افزایی جوانان پرشور و نشاط انقلابی را موجب خواهد شد. در کنار این همراهی ها، ضروری می نماید دغدغه های انقلابی را دائما در خود تقویت کنیم. ولایت پذیری، استکبارستیزی، فسادستیزی، عدالت خواهی، تحول خواهی و... را هر روز تقویت کنیم. ۵- آموزش حرفه ای و یادگیری روش های رسانه، فضای مجازی و شبکه های اجتماعی را به طور پیوسته دنبال و یاد بگیریم. رسانه های نوین و دانش استفاده از آن را جدی بگیریم. جوان انقلابی مومن، نباید خود را از فن آوری(تکنولوژی) های نوین محروم کند. اگر با رشد بسیار سریع فن آوری های ارتباطی یک لحظه غفلت کنیم به اندازه یک فرم رسانه ای عقب می مانیم. قبلا روزنامه بود و در مراتب بعدی به سایت و شبکه های اجتماعی و اکنون شبکه های مبتنی بر تلفن همراه رسیدیم. بی تردید چشمی بر هم بزنیم فرمی جدید از رسانه را شاهد خواهیم بود و لذا نباید جوان انقلابی از اینها کناره بگیرد. شاید جوان انقلابی اگر قدری در این عرصه فعالانه تر برخورد نماید فرم و محتوای رسانه آینده را او بتواند عرضه نماید. ۶- خلاقیت و نوآوری و پرهیز از تکرار در فعالیت رسانه ای را در دستور کار همیشگی خود بدانیم. از خود سوال کنیم برنامه جدیدمان برای رسانه در تراز انقلاب چیست؟ توانایی برادران و همکاران خود را شناسایی، بررسی و به کار بگیریم. بدانیم در جریان فرهنگی و رسانه ای نیروهای انقلاب چه اتفاقی در حال وقوع است و چه افراد دیگری وجود دارند؟ این افراد چه توانایی دارند و چه کمکی می توانند به ما و رسانه های انقلاب داشته باشند؟ گاهی مسوول یک سایت از حضور یک کاریکاتوریست و یک طراح پوستر در جریان نیروهای ارزشی، مطلع نیست. مسوول سایت می تواند با شناسایی نیروهای فرهنگی انقلاب در زمینه های مختلف مثلا یک اینفوگرافیست خوب، پیام انقلاب را در قالبی نو و جدید به مخاطب ارایه نماید. ۷- در این میان نبایستی نقش مدیران رسانه های بزرگ و متولیان بالاسری رسانه‌های انقلاب را نادیده گرفت. تربیت فعالان رسانه‌ای در تراز انقلاب اسلامی باید اولویت اول مدیران ارشد باشد که اگر این اتفاق نیفتد رسانه های انقلاب با بحران جدی مواجه می‌شود. باید نیروهای جوان و مومن را به کار گرفت و با تربیت عملی آنها و نه صرفا آکادمیک، فعال رسانه‌ای در تراز انقلاب اسلامی را در انتهای کار شاهد باشیم.     Facebook     Twitter     Google+     ارسال به  

سرگذشت جانبازی که عقدش را آقا خواند

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، به چهره‌اش نمی‌خورد خیلی جوان باشد اما او فقط 49 سال دارد. خطوط چهره‌اش به نظر سال‌های بیشتری را گذرانده است. اولین چیزی که از صورتش دل آدم را تکان می‌دهد آرامش خاص چشمان اوست. به آرامی می‌نگرد، بی آنکه تزلزلی در میان پلک‌هایش حس شود و گاهی لبخند عجیبی روی لبانش نقش می‌بندد. «زهرا  اسفندیاری» 29 سال است که همسر جانباز سعید خرسندی‌ست؛ خرسندی 33 سال است در شمار جانبازان اعصاب و روان کشور جای گرفته است. تمایل زیادی ندارد به مصاحبه بنشیند اما مهربانی بی‌حد و مرزش نمی‌گذارد که ما از این گفت‌وگو ناکام بازگردیم. راحت و صمیمی از روزهای زندگی‌اش سخن می‌گوید؛ می‌گوید از سال 58 بسیجی‌ست، هنوز هم این خط را ادامه می‌دهد و روی کلامش تأکید خاصی دارد. با همین روحیه بود که تصمیم گرفت شریک ِ اشک‌ها و لبخندهای پسرعمه جانبازش باشد و با او ازدواج کند. می‌گوید: «آقا سعید از اول می‌گفت اگر لحظات موج گرفتگی از هم فاصله داشته باشیم و با هم رو در رو نشویم بعدش همه چیز حل می‌شود». چندی پیش گفت‌وگوی تفصیلی با این جانباز در تسنیم منتشر شد و به اعتقاد خرسندی همسر جانبازان اعصاب و روان بیشتر از خودشان زجر می‌کشند. حرف از خستگی که به میان می‌آید، می‌گوید: «هنوز دیدگاهم عوض نشده است خیلی‌ها احساسی عمل کردند و بُریدند. اما انتخاب آگاهانه با احساسی عمل کردن فرق دارد». او به عنوان یک همسر جانباز، معتقد است مظلوم‌ترین ِ جانبازان، جانبازان اعصاب و روان هستند که کسی از تلاطم روحی‌شان خبر ندارد و شاید کمتر کسی درک‌شان کند. مشکلی که نه خودی‌ها آن را درک می‌کردند و نه غریبه‌ها شناختی از آن داشتند. حتی پزشکان هم تشخیص مناسبی از آن نداشتند و سال‌ها طول کشید تا یک جانباز اعصاب و روان در میان مردم تعریف پیدا کرد. حالا هم حتی مجروحین اعصاب و روان نمی‌توانند مشکلاتشان را مانند دیگر جانبازان توصیف کنند. گفت‌وگوی تفصیلی تسنیم با «زهرا اسفندیاری» همسر جانباز اعصاب و روان سعید خرسندی در ادامه منتشر می‌شود: * چطور با آقای سعید خرسندی آشنا شدید و ازدواج کردید؟ آقا سعید پسر عمه‌ام بود. ما سال 65 ازدواج  کردیم. من 20 ساله و آقاسعید 21 ساله بود. من بعد از عملیات رمضان با ایشان ازدواج کردم و کامل شرایط‌شان را برای من توضیح داد. به من گفت «به خاطر موج گرفتگی شرایط خاصی دارم و به خاطر آن شاید انتظاراتی را که از یک آدم عادی می‌توان داشت، از من برنیاید. اگر شما تحمل کنید و صبور باشید و زمان طی شود من در برابر مشکلات از شما دلجویی می‌کنم». من آن موقع در بسیج و سپاه فعالیت می‌کردم و همه چیز برایم ملموس بود خیلی از این قضایا دور نبودم. من بدون هیچ تردیدی پذیرفتم و از خدا خواستم تا مرا در راهی که انتخاب کرده‌ام، کمک کند. روی انتخابم خیلی مصمم بودم و شکی برای من وجود نداشت. الان هم ندارم امیدوارم در وظایف و کارهایی که انجام می‌دهم، کوتاهی نداشته باشم. دیدگاهم هنوز هم عوض نشده است، همان نگاه گذشته را حفظ کرده‌ام. انتخاب آگاهانه با احساسی عمل کردن فرق دارد خیلی‌ها احساسی عمل کردند و وسط راه بریدند. فردای روزی که برای ما صیغه محرمیت خواندند آقا سعید به جزیره مجنون رفت و تقریباً 60روز بود که هیچ آثاری از ایشان نبود، هیچ خبری از ایشان نداشتیم تا اینکه برادرش مجروح شد و برگشت و شرایط جزیره مجنون را برای ما توضیح داد. مظلوم‌ترین جانبازان؛ جانبازان اعصاب و روان است/ تلاطم‌های روحی‌شان را کسی درک نمی‌کند * به عنوان یک همسر جانباز؛ از نظر شما کدام دسته از جانبازان به نسبت سایر جانبازان مشکلات بیشتری دارند؟ به نظر من مظلوم‌ترین‌شان، جانبازان اعصاب و روان است، چون به نظر ظاهر سالمی دارند ولی کسی از درون‌شان خبر ندارد، تلاطم‌های روحی‌شان را کسی درک نمی‌کند اطرافیان هم آستانه تحملشان متفاوت است. به همین خاطر وضعیت اعصاب و روان سخت‌تر می‌شود. کسی که جانباز قطع عضو است وضعیتش برای دیگران روشن است اما جانباز اعصاب روان وقتی در جامعه حضور پیدا می‌کند، نمود ِ بیرونی ندارد و برای کسی قابل درک نیست. می‌گفت اگر حین موج‌گرفتگی از هم دور باشیم بعدش همه چیز حل می‌شود/جاانداختن مفهوم موج‌گرفتگی برای بچه‌ها مسأله سختی بود وقتی ازدواج کردم مشکلاتش تقریبا برایم روشن بود. خود آقا سعید برایم کامل توضیح داد گفت «اگر لحظات موج گرفتگی از هم فاصله داشته باشیم و با هم رو در رو نشویم بعدش همه چیز حل می‌شود». اما جا انداختن مفهوم موج‌گرفتگی و حواشی آن برای بچه‌ها، خودش یک مسأله بزرگ و سختی بود. یادم هست دخترهایم دبستانی بودند که باید توجیه‌شان می‌کردم. یک روز یک باد خیلی شدیدی وزید و هر دو به آغوش من هجوم آوردند، خیلی ترسیدند. من بهشان گفتم این باد است که چنین صدایی ایجادکرده و شما ترسیدید. اما پدرتان در جبهه صداهای بیشتری شنیده و آسیب دیده، شما باید حواستان باشد، نگذارید حال پدرتان بد شود. بچه‌ها هم می‌پذیرفتند تا کمک کنند که پدرشان به آن مرحله نرسد و زمینه‌های اضطراب ایجاد نشود. اما با همه این مراعات‌ها و آگاهی‌ها مسائل مختلفی همچون تحصیل بچه‌ها، جابه‌جایی خانه و... اضطراب آور است، ما همه سعی‌مان را می‌کردیم که اتفاقی نیفتد. اما همیشه شرایط آنطور که پیش بینی می‌شود اتفاق نمی‌افتد. در تهران امدادگر بودم * ایامی که با وجود مجروحیت باز هم به جبهه می‌رفتند نمی‌گفتید تو وظیفه خودت را انجام‌داده‌ای دیگر بس است؟ هدف و راه ما یکی بود. من همیشه می‌گفتم اگر راهی پیدا می‌شود ما را هم با خودت ببر؛ تا کاری را که شروع کرده‌ای در کنار تو به پایان ببریم. برای همین هیچ وقت مخالفتی با رفتنش نمی‌کردم من خودم هم برای رفتن مشتاق بودم. اما چون راهی برای اعزام نبود در تهران امدادگر شده بودم و در بیمارستان‌ها،  پایگاه‌های بسیج یا در استادیوم آزادی وقتی مجروحان را می‌آوردند، کمک می‌کردیم. دلم برای سختی‌هایی که با لذت تحمل می‌کردیم؛ تنگ می‌شود * وقتی آقای خرسندی به جبهه می‌رفتند و مدتی از ایشان خبری نداشتید با احساس دلتنگی ایشان چه می‌کردید؟ دلتنگی‌هایش هم شیرین بود تمام سختی‌هایش لذت خودش را داشت. الان؛ بعضی وقت‌ها دلم برای آن سختی‌هایی که با لذت تحمل می‌کردیم تنگ می‌شود. نامه هم برایم می‌نوشتند و من هم گاهی جواب می‌دادم. اما همه این‌ها برایمان حل شده بود. هدفمان بالاتر از این حرف‌ها بود که با دلتنگی‌ها کم بیاوریم. * از خاطرات آن ایام بگویید. بعد از عملیات رمضان نامش میان شهدا بود/برایش قبر هم درست کردند عملیات رمضان وقتی اتفاق افتاد هنوز ازدواج نکرده بودیم اما چون با هم فامیل بودیم درجریانش قرار گرفتم. از گروه 90 نفره‌ای که رفته بودند دو نفر برگشتند. آن زمان آقا سعید به دلیل موج گرفتگی شدید بستری می‌شود و همه فکر می‌کنند که شهید شده‌اند. عکسشان را جزء افرادی می‌گذارند که قرار بود همراه با شهدا تشییع شوند. اما آقا سعید به یکی از دوستانشان زنگ می‌زند و می‌گوید که در اهواز بستری شده. دوست آقای سعید هم به بقیه می‌گوید اما چون بسیار شوخ‌طبع بوده کسی حرفش را باور نمی‌کند. به دوستش گفته بود برای تشییع شهدا خودش را می‌رساند. اما از اهواز قطاری نمی‌آید و به دلیل موج گرفتگی شدید به جای ملایر اشتباهی به تهران می‌آید و حواسش نبوده که اصلا کجا آمده است. نگهبانان آتش نشانی نزدیک ترمینال متوجه حالت غیرعادی ایشان می‌شوند که با لباس جبهه و کفش‌های خونی دارد قدم می‌زند. آنجا می‌فهمد که چه شده و اشتباهی به تهران آمده است. کمکش می‌کنند و بخش ایثارگران تهران او را به ملایر می‌فرستد. چون یکی دو روز طول می‌کشد و چون به تشییع شهدا نمی‌رسد نامش جزء شهدا نامش نوشته می‌شود و برایش قبری هم درست می‌کنند. تا مدت‌ها این قبر وجود داشت و به نام ایشان بود. باخنده می‌گفتند اینجا بیمارستان صحرایی راه انداخته‌اید در عملیات کربلای چهار و پنج هم معمولا وقتی دوستانشان مجروح می‌شدند به خانه ما می‌آمدند ما دو اتاق تو در تو داشتیم و یک آشپزخانه. من در آشپزخانه می‌ماندم تا دوستانشان در اتاق‌ها بمانند. بارها این اتفاق تکرار می‌شد و من هم مشکلی نداشتم که دوستان مجروح آقا سعید به منزل‌مان بیایند و تا زمان بهبودی بمانند. یک روز یکی از دوستانشان به اسم آقای شجاعتی آمد و سراغ حاج آقا را گرفت گفتم هنوز نیامده‌اند اما دوستانشان هستند، خندید و گفت بیمارستان صحرایی راه انداخته‌اید؟ * شما به عنوان یک همسر جانباز اعصاب و روان فکر می‌کنید این گروه از جانبازان بیشتر با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند؟ به خاطر موج‌گرفتگی؛ باید همه برق‌های خانه را روشن بگذاریم/ تاریکی همه چیز را برایش تداعی می‌کند در عملیات کربلای چهار خیلی از بچه‌ها شهید شدند. قایق آقا سعید هم مورد اصابت گلوله و خمپاره واقع شده بود اما خدا خواست که ایشان زنده بماند. وقتی برگشت حالش خیلی بد بود. حسابی به هم ریخته بود. به خاطر اتفاقاتی که برایش افتاده و موج‌گرفتگی‌ها؛ «تاریکی» خاطرات آن موقع را برایش تداعی می‌کند و ممکن است وقتی عصبانی می‌شود کنترلش دست خودش نباشد و اتفاقات ناخوشایندی بیفتد. به خاطر همین سال‌هاست که باید به خاطر وضعیت ایشان برق و تلویزیون را روشن بگذاریم. دنبال صورت سانحه نمی‌رفت؛ نمی‌دانست  یک روز کسی چنین چیزی بخواهد معمولا بچه‌های مخلص جنگ خیلی‌هایشان صورت سانحه‌ای نمی‌گرفتند مثلاً ایشان هروقت در بیمارستانی بستری می‌شد از همانجا فرار می‌کرد و می‌رفت. تاریخچه‌ای در بیمارستان برایش باقی نمی‌ماند. علتش هم این است که دنبال این چیزها نبود و نمی‌دانست یک روزی ممکن است که کسی از آن‌ها صورت سانحه بخواهد. مثلاً کسانی هستند که درهیچ عملیاتی شرکت نداشته‌اند و مثلا در پشتیبانی فقط فعالیت داشته‌اند اما الان کلی برای خودشان کاغذ و جانبازی 50 درصد به بالا دارند. شرایط برای جانبازان اعصاب و روان باید خالی از اضطراب باشد؛ اما هیچ وقت محقق نمی‌شود شرایط باید طوری باشد که دچار اضطراب نشوند و همه می‌دانیم چنین چیزی هیچ وقت محقق نمی‌شود. امکان ندارد که اضطرابی وجود نداشته باشد مثلا ما مستأجر هستیم. همین جابه جایی ساده خانه کلی استرس می‌آور؛ ولی خیلی سعی می‌کنم رعایت کنم برای همین خیلی از چیزها را به حاج آقا نمی‌گویم وقتی به نقطه‌ای می‌رسد که می‌خواهد نتیجه‌ای گرفته شود به ایشان انتقال می‌دهم یا مثلا خیلی از موارد اقتصادی را در جریان نیست. سعی می‌کنم ایشان را زیاد در جریان نگذارم. آدم خودش به تنهایی می‌تواند خیلی از موقعیت‌ها را هضم کند اما وقتی بچه‌ها هستند و بزرگ می‌شوند شرایط سخت‌تر می‌شود، مثلا وقتی بچه‌ها ازدواج می‌کنند و با خانواده‌های جدیدی وصلت اتفاق می‌افتد؛ توجیه آن خانواده‌ها هم مراحل خودش را دارد و خیلی سخت است. فیلم «دست‌های خالی» توانست برخی صحنه‌ها را خوب به تصویر بکشد تماشای فیلم «دست‌های خالی» و «موج مرده» خیلی برای من جذاب بود. آژانس شیشه‌ای هم که معروف است. به نظرم این فیلم تقریباً توانست برخی صحنه‌ها را خوب به تصویر بکشد. بعضی‌ها طبق گفته شهید همت سه گروه می‌شوند... به نظر من بخشی از جهاد اکبر اینگونه  افراد برای بعد از جنگ است که بتواند خودش را حفظ کند. * تا به حال دیدار مقام معظم رهبری رفته‌اید؟ خاطره‌ای از آن دیدارها دارید؟ ماجرای عقدی که حضرت آقا در زمان ریاست‌جمهوری‌شان خواندند بله. چندین بار رفته‌ام. مراسم‌های مختلفی بوده است که توانسته‌ام در دیدار شرکت کنم. عقد ما را هم حضرت آقا در 13 مرداد سال 65 خوانده‌اند. آن موقع هم ایشان فقط برای مهریه‌های 14 سکه‌ای عقد می‌خواندند. قرار بود حضرت  امام برای ما عقد بخوانند اما ایشان بیمار شدند و گفتند به علت کسالت، این عقد غیابی خوانده می‌شود. من گفتم من به نفس ایشان نیاز دارم عقد غیابی را دوست ندارم. همان موقع خواب آیت‌الله خامنه‌ای را دیدم به من گفتند «چرا نمی‌آیی عقدت را خودم بخوانم؟» گفتم مگر شما هم عقد می‌خوانید؟ فرمودند «بله». فردا صبحش وقتی از خواب بیدار شدم، تلفن زدم و مطرح کردم دیدم درست است ایشان عقد می‌خوانند. به من گفتند عقد را برای چه زمانی می‌خواهی؟ همان موقع از تقویم عید غدیر را انتخاب کردم و به خدمت‌‌شان رفتیم. هنوز که هنوزه بعد گذشت سال‌ها اثر کلامشان را بر زندگی‌ام حس می‌کنم.

تشریح جزئیات اجتماع بزرگ فاطمیون

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، همزمان با سالروز ولادت باسعادت دخت امیرالمومنین حضرت زینب کبری(س) جشن میلاد عقیله العرب به همراه اجتماع بزرگ شیعیان افغانستانی با حضور خانواده‌های شهدای مدافع حرم لشکر فاطمیون برگزار می‌شود. این مراسم عصر فردا یکشنبه(25 بهمن) همراه با برگزاری نماز مغرب و عشا در حسینیه عاشقان حسینی واقع در شهرری، خیابان فدائیان اسلام، پل سیمان، خیابان شهید گلشنی برگزار خواهد شد. این مراسم با سخنرانی آیت الله جوادی و مداحی عبدالرضا هلالی، روح الله بهمنی و سید مسافر همراه خواهد بود.

«ایستاده در غبار» حاصل غلبه نگاه فرهنگی به سیاسی است/ با مردم صادق بودیم!

$
0
0
گروه فرهنگ جهان نیوزـ «ایستاده در غبار» شاید اولین فیلم مستند داستانی باشد که توانسته باشد در جشنواره فیلم فجر در بخش سودای سیمرغ با سینمای قصه‌گو به رقابت بپردازد و نه تنها در نظر مخاطب بلکه در نظر داوران جشنواره و منتقدان موفقیت بالایی کسب کند. «ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان است که پیش از این سریال «آخرین روزهای زمستان» از وی در تلویزیون پخش شده است. این کارگردان متولد ۱۳۶۰ سینمای ایران با اولین فیلم سینمایی خود توانست امسال جایزه ویژه هیات داوران بخش «نگاه نو» را از آن خود کند و علاوه بر این، «ایستاده در غبار» سیمرغ بلورین بهترین فیلم سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر را نیز از آن خود کرد. این فیلم با حمایت سازمان فرهنگی هنری اوج ساخته شده ولی رنگ و بوی یک اثر سفارشی را ندارد و با کلیشه ها و شعارهای معمول پیش نمی‌رود بلکه با یک پژوهش عمیق سراغ زندگی سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان می رود و با واقعیت های صادقانه ای که از زندگی او از پیش ازانقلاب تا حضور در جبهه ها و سپس جبهه مبارزه در خارج از کشور نشان می دهد او را به یک قهرمان زمینی نزد مخاطب بدل می سازد؛ قهرمانی که دور از دسترس نیست و هنوز هم می توان از این فرمانده آموخت. این اثر که به صورت یک مستند داستانی ساخته شده است بازسازی و فضاسازی یک دستی را از دهه ۶۰ به تصویر کشیده است. در این گفتگو به سراغ مهدویان رفتیم و او از دغدغه های بعد از جشنواره فیلم فجر و فیلمنامه های جدیدی که در دست دارد و به دنبال ساختشان است و همچنین نگاه فیلم «ایستاده در غبار» که در هیچ یک از جبهه بندی های سیاسی قرار نمی گیرد، سخن گفت. *جناب مهدویان فکر می کنم سیمرغ هایی که «ایستاده در غبار» دریافت کرد و توجهی که به این فیلم چه از طرف جشنواره و چه از طرف منتقدان و حتی مردم صورت گرفت کار شما را برای ساخت آثار بعدی سخت تر خواهد کرد. - سریال «آخرین روزهای زمستان» هم در  همین مسیر ساخته شد، اما «ایستاده در غبار» چون در ساختاری سینمایی بود بیشتر به آن توجه شد. با این حال من مسیرم را ادامه خواهم داد و با همان انگیزه ها و کنش هایی که تاکنون فیلم ساخته ام فیلم های بعدی ام را تولید خواهم کرد و سعی می کنم در خودآگاهم به اینکه فیلمم دیده شود توجه نکنم لذا از این حیث این نگرانی را ندارم که فیلمی بسازم که مورد توجه قرار نگیرد.   اگر واقع‌گرا باشیم می بینیم قرار نیست هر فیلمی که یک فیلمساز می سازد مورد توجه همگان قرار بگیرد. اگر به کارنامه فیلمسازان مطرح نگاه کنید هم فیلم های بسیار خوب داشته اند، هم فیلم های متوسط و هم فیلم های ضعیف اما مهم این است که فیلمسازان بتوانند در یک دوره طولانی روند کاری خود را ادامه دهند و خانه نشین نشوند. *پس نگران اینکه فیلم بعدی مورد توجه واقع نشود، نیستید. - خیر، اکنون برای من مهمترین مساله این است که فیلم بعدی خود را زودتر شروع کنم و فیلم جدیدم را هم با همان ناخودآگاهی که این فیلم را ساختم، بسازم تا نوعی آگاهی از اینکه بخواهم دیده شوم به سراغم نیاید چراکه چنین توجهی ضربه بدتری وارد می‌کند و حتی ممکن است مسیر شما را تغییر دهد. *فیلمنامه‌ای که در حال حاضر به آن فکر می کنید چقدر به فضای اثر قبلی شما نزدیک است؟ - من چند فیلمنامه دارم که از قبل از جشنواره فیلم فجر به آنها فکر کرده و با عوامل و بچه های گروه خودم در مورد آنها مشورت کرده بودم. همانطور که می دانید ما یک گروه جوان هستیم که از روز اول همه نسبت به کاری که قرار است انجام دهیم آگاه هستیم و با هم درباره آن مشورت می کنیم. اکنون چند طرح دارم که فضاهای متفاوتی دارند و لزوما با فضای جنگ و دفاع مقدس مرتبط نیستند و ممکن است فیلمنامه ای متفاوت از «ایستاده در غبار» را شروع کنم. *اتفاقا می‌خواهم بدانم آیا موفقیت شما در فیلم «ایستاده در غبار» باعث می شود که همین ژانر را ادامه دهید یا ممکن است به سراغ تجربه سینمایی دیگری بروید؟ - من سینمای اجتماعی را به معنایی که اکنون مد شده است چندان دوست ندارم. دغدغه من بیشتر تاریخ معاصر است. البته نمی‌گویم هیچ‌گاه به سراغ سینمای اجتماعی نمی روم ولی دوست دارم در تجربه جدید سراغ یک فیلم کمدی یا اکشن بروم. *فیلم «ایستاده در غبار» آنقدر پرداختی جدی داشت که شاید برای مخاطب کمی تعجب برانگیز باشد که شما به سینمای کمدی هم علاقه مند باشید. - البته منظور من از فیلم کمدی اثری از جنس خود من است. داستان طنزآمیزی اکنون در ذهن من است که مدتی است روی آن کار می‌کنم و اگر به طور مشترک با ابراهیم امینی به فیلمنامه خوبی برسیم، تولیدش می کنیم. این فیلم یک نیمه‌ی جدی دارد و به نوعی درون خود تغییر لحن می دهد و موقعیت های طنزآمیزی دارد که به یکی از اتفاقات معاصر مربوط می شود. اگر شرایط ساخت این فیلم فراهم شود آن را به تولید خواهم رساند. فیلمنامه ای هم درباره یک مساله جدی معاصر دارم که به نظر خودم فیلم خوبی خواهد شد و نسبت به «ایستاده در غبار» اثری قصه‌گوتر و کاری کاملا داستانی است.   اکنون روی سه طرح کار می کنم و فکر می‌کنم اگر هر کدام از اینها را بتوان ساخت، اثری متفاوت خواهد شد که رنگ و طعم گروه ما را به همراه خواهد داشت. گروه ما چندین سال است که همه با هم کار می کنند و فکر می کنم به یک سبک و زبان مشترک در فیلمسازی رسیده ایم. *موفقیت‌هایی در اندازه آنچه برای «ایستاده در غبار» اتفاق افتاد سطح انتظار را از سازندگان آن بالا می‌برد و حتی خیلی‌ها نگران هستند که این کارگردان در گام بعدی چه می‌کند. به طور مثال خانم آبیار هم با «شیار ۱۴۳» نگاه های زیادی را به خود جلب کرد و امسال با اثری که جهانی فانتزی داشت به جشنواره آمد. نگران نیستید که یک فیلم کمدی باعث شود نگاه ها را از شما برگرداند؟ - مهم این است که خانم آبیار توانست فیلم سومش را بسازد و اکنون به عنوان یک فیلمساز جدی در سینما شناخته می شود و فعالیت او در حوزه فیلمسازی ادامه دارد. هر فیلمی که ما می سازیم همین واکنش ها را در پی دارد. ممکن است شخصی آن را دوست داشته باشد و شخصی به آن علاقه ای نداشته باشد. خیلی سخت است که شما فیلمی بسازید که همه مردم آن را دوست داشته باشند. چنین فیلم هایی همیشه اتفاق نمی افتند. من کمتر فیلمسازی را سراغ دارم که به طور مثال ۱۰ فیلم ساخته باشد و همه فیلم هایش مورد پسند قرار گرفته باشند. حتی بهترین فیلمسازان هم یک یا دو فیلم در کارنامه شان دارند که مورد اقبال واقع نمی شود. مهم این است که شخص بتواند نوعی استاندارد را در روند فیلمسازی خود حفظ کند. فیلمسازی که حرف و یا ایده ای برای طرح کردن و داستانی برای تعریف کردن دارد جدی گرفته شود. برای خود من اتفاقی افتاد و آن این بود که اولین فیلمم مورد توجه قرار گرفت و این باعث می شود که شما کمی نگران شوید و توقعی را از طرف دیگران نسبت به خود احساس کنید که باید تا ابد فیلم خوب بسازید. *اولین فیلم ها بیشتر به چشم می آیند و دیگران شاید انتظار داشته باشند که شما را همیشه در همین فضا ببینند. - به هر حال قرار نیست من فیلم بد بسازم. من فردی عاشق سینما هستم و داستان های زیادی برای تعریف کردن برای مردم دارم. اینکه در ابتدا گفتم نگرانی ندارم توجیهی برای این نبود که فیلم بد بسازم و با همین تلاش، انگیزه و متریال ذهنی که «ایستاده در غبار» را ساختم به سراغ فیلم دیگرم خواهم رفت و امیدوار هستم که فیلم دیگرم هم مورد توجه قرار گیرد و مردم آن را دوست داشته باشند. *ممکن است دوباره با سازمان اوج همکاری داشته باشید؟ - اگر این سازمان علاقه داشته باشد که سرمایه فیلم بعدی من را تامین کند، استقبال می کنم. ما در این فیلم با سازمان اوج ارتباط خوبی داشتیم و آنها از فیلم من پشتیبانی کردند و پای این فیلم ایستادند. پیش از فیلمنامه «ایستاده در غبار» من فیلمنامه دیگری را به این سازمان ارائه کردم که آنها آن را دوست نداشتند و ممکن است بعدا هم فیلمنامه ای بنویسم که آن را دوست نداشته باشند. اینها به استراتژی ها و الگوهای این سازمان برمی گردد که تمایل داشته باشند از فیلم بعدی من حمایت کنند یا خیر. من مسیری را که برای خودم تعیین می کنم، ادامه می دهم و سرمایه آن را هم به گونه ای فراهم خواهم کرد. *آیا حمایت سازمان اوج از فیلم «ایستاده در غبار» باعث به وجود آمدن پیش فرض های ذهنی برای کسانی که می دانستند شما با این سازمان همکاری می کنید، نشد؟ - ساخت این فیلم را خود سازمان اوج به من پیشنهاد داد و برای من مدت زمان زیادی طول کشید تا با این موضوع کنار بیایم؛ چراکه فکر می کردم تکرار اثر قبلی من به عنوان «آخرین روزهای زمستان» است. سازمان اوج ساخت اثری درباره چند فرمانده را به من پیشنهاد داد و من از میان این فرماندهان، حاج احمد را انتخاب کردم. البته ابتدا بدون اینکه به این سازمان وعده ای بدهم از آنها خواستم که در این باره پژوهش داشته باشم من از آنها خواستم که بودجه تحقیق را برایم فراهم کنند آنهم با این پیش شرط که اگر به این نتیجه رسیدم که نمی توان فیلم خوبی درباره موضوع مورد نظر ساخت آن را کنار بگذارم. در عین حال همان زمان دو فیلمنامه دیگر هم داشتم که یکی از آنها به اسم «ژنرال» برایم اهمیت بسیاری داشت و خیلی دوست داشتم آن را که قصه اش درباره یک تیمسار ارتش در زمان شاه است، بسازم. این اثر که داستان متفاوت و جذابی دارد به نظر دوستان خط قرمزی آمد و احساس کردند نگاه چندان درستی ندارد. من برای گرفتن پروانه ساخت آن هم اقدام کردم اما نه سازمان اوج علاقه ای به آن داشت و نه ارشاد پذیرفت که به آن پروانه ساخت بدهد.   من نوعی سرخوردگی نسبت به فیلمنامه «ژنرال» پیدا کردم و از طرف دیگر پژوهش درباره حاج احمد در حال به نتیجه رسیدن بود و احساس کردم که می توان فیلم متوسلیان را ساخت و شخصیت او واقعا جذاب خواهد بود. فکر می کنم نسبت به سازمان اوج تصوری از بیرون وجود دارد که چندان درست نیست. این سازمان دیدگاه های خاصی دارد و شاید هر سازمان و نهاد دیگری مثل بنیاد فارابی و یا حوزه هنری نیز دیدگاه خاص خود را دارد اما نگاه بیرونی نسبت به سازمان اوج با آنچه که با واقعیت وجود دارد متفاوت است. *آنها هیچ دخالتی در پروژه شما نداشتند؟ - زمانی که من فیلمنامه را نوشتم بدون ملاحظه و بدون سانسور به موضوع مورد نظرم پرداختم و با توجه به قضاوتی که از بیرون نسبت به این سازمان وجود داشت فکر می کردم آنها برای پذیرفتن این فیلمنامه سعه صدر نخواهند داشت و نگاهشان بسته خواهد بود اما زمانی که فیلمنامه به آنها ارائه و با آقای حسنی مدیر این سازمان درباره آن صحبت کردم، مواجهه بسیار خوبی با آن داشتند و حتی آقای حسنی به من گفت که این فیلمنامه، داستان و روایت تو از ماجرا است و هر جا که می رفتیم از فیلمنامه دفاع می کرد و می گفت این فیلمنامه مهدویان است و ممکن است که خود من هم قسمت هایی از آن را دوست نداشته باشم. من آن زمان احساس کردم این نگاه مبتنی بر فرهنگ است و همین قدر که آنها سعه صدر داشتند که من فیلمنامه خودم را بسازم برایم بسیار جالب بود. آن زمان فکر کردم چقدر ما فعالان حوزه فرهنگ و هنر گرفتار دسته بندی ها و نگاه های سیاسی هستیم. شب تجلیل از نامزدهای سیمرغ نیز به سعید روستایی کارگردان فیلم «ابد و یک روز» گفتم که با وجود اینکه مساله من و تو سینما و فرهنگ است اما بیرون از اینجا همه می خواهند تو را به یک جریان سیاسی متعلق کنند و من را به جریان سیاسی دیگری وابسته نشان دهند. بیرون از اینجا همه می خواهند خط کشی کنند در حالی که مساله هر دوی ما سینما است و فارغ از این نگاه های سیاسی می توانیم فیلم بسازیم، با یکدیگر گفتگو کنیم و در کنار هم لذت ببریم. سیاست زدگی که در فضای فرهنگی ما وجود دارد آفت بزرگی است که ما را از یکدیگر دور می کند. یکی از منتقدهایی که من بسیار او را دوست دارم قبل از اکران به سازمان اوج آمد و فیلم را دید. بعد از تماشای آن به من گفت که فیلم قبلی من را بسیار دوست داشته است و زمانی که فهمیده، قرار است فیلمم را با این سازمان بسازم نگران شده است اگر چه که وقتی فیلم را دید بسیار خوشش آمده بود و از من سوال کرد که آیا نسبت به قضاوت های بیرونی نگران نیستم؟ آن زمان و قبل از جشنواره چنین دیدگاه هایی در رسانه ها مطرح می شد و من تنها به او گفتم که منتظر هستم تا فیلم به نمایش در بیاید و آن زمان جادوی سینما همه را اقناع خواهد کرد و همه خواهند پذیرفت که فارغ از قضاوت هایی که کرده اند یک فیلم خروجی این سازمان است که مهمتر از نگاه ها و قضاوت های سیاسی ما است. این فیلم نشان دهنده اهمیت، ارجحیت و غلبه نگاه فرهنگی به نگاهی سیاسی است. در واقع یک اثر فرهنگی می تواند مرزها و جناح های تفکر سیاسی را بر هم بزند. اگر ما به عنوان اهل فرهنگ به سراغ چنین دیدگاهی برویم بسیاری از مسائل بزرگمان حل می شود. دو شب پیش یکی از دوستانم از من پرسید که آیا در طول جشنواره کسی درباره هزینه ساخت این فیلم از من سوالی کرده است یا خیر و در جواب منفی من تعجب کرد زیرا برای خودش که در سازمان های فیلمسازی و دولتی فعالیت داشت این یکی از سوال های روتین و نگران کننده بود. من به او پاسخ دادم این سوال از من نشد چرا که وقتی مردم فیلم های پرخرج را می بینند برایشان این سوال پیش می آید که برای اثری که فاقد کیفیت لازم است تا چه حد از بیت المال هزینه شده است ولی زمانی که «ایستاده در غبار» را می بینند، بودجه آخرین مساله ای است که به آن فکر می کنند چون به هر حال فکر می کنند فیلمی ساخته شده است که ارزش دیدن دارد. *فکر می کنم در این فیلم این آخرین نکته ای است که مخاطب بخواهد به آن توجه کند. - یکی از دوستان همکار من زمانی که فیلم را دید به من تبریک گفت و بیان کرد که با دیدن بعضی از فیلم ها با خودش می گوید اگر ۵ میلیارد پول داشت آنها را می ساخته است اما زمانی که فیلم من را دیده است فکر کرده که با ۲۰ میلیارد هم نمی تواند آن را بسازد که البته این نظر لطف او بود. او معتقد بود که این فیلم لحن و زبان فیلمساز را دارد و نمی توان با پول آن را خرید. می خواهم بگویم نگاه فرهنگی به آثار هنری می توانند بسیاری از قواعد سیاسی و اقتصادی را تغییر می دهند. زمانی که فیلمی را می سازید که واقع گرایانه و صادق باشد و مردم منتظر دیدن آن هستند، می فهمید که به راحتی خط کشی ها حل می شود. من دعا می کنم آنچه که از ناخودآگاه ما می آید و غریزه و اشتیاقی که برای ساخت فیلم برای مردم داریم از بین نرود. اگر ما با همین غریزه فیلم بعدی خود را بسازیم هیچ نگرانی ای وجود نخواهد داشت.   *شما اشاره کردید که در فیلم از دسته بندی های سیاسی پرهیز داشتید و همین را رمز موفقیت اثرتان می‌دانید. - مساله من در این فیلم و هر فیلم دیگری صداقت و واقع گرایی است ولی ما متاسفانه در همه جنبه ها برای فکر کردن، زندان درست کرده ایم و نمی گذاریم واقعیت سر بر آورد. این نگاه و جبهه بندی ها میراث نسل گذشته است. ما نسل جدید بلد نیستیم به این شکل به زندگی نگاه کنیم. انقلاب اسلامی ایران به نظر من و بسیاری از متفکران معاصر، انقلابی علیه خط کشی ها و صف بندی ها بود و حالا نمی دانم که این جامعه ایدئولوژیک زده چگونه می تواند همه مفاهیم و حوزه ها را از جمله اقتصاد، فرهنگ، سیاست و... به ایدئولوژی تبدیل کند. *با چنین نگاهی نمی خواهید فیلمتان را از «ابد و یک روز» که یک اثر داستانی در حوزه سینمای اجتماعی است، جدا کنید. - این دو، فیلم‌هایی با دو روایت هستند و من تنها به عنوان یک اثر فرهنگی آنها را کنار هم قرار می دهم و با چنین دیدگاهی نه تنها این فیلم بلکه فیلم من در کنار فیلم های دیگری چون «اژدها وارد می شود»، «خشم و هیاهو» و... هم قرار می گیرد. «ایستاده در غبار» در کنار این فیلم ها زیبا خواهد بود چون هر یک از آنها با دیدگاه نظری خاصی به جهان نگاه کرده است و نکته زیبا این است که همه ما با این نگاه ها دور یک میز بنشینیم و با هم تعامل داشته باشیم. *فکر می کنم این نگاه سینمایی باعث شده فیلم شما نه تنها مورد استقبال منتقدان و جشنواره قرار بگیرد بلکه در میان آرای مردمی نیز در صدر قرار گرفته است. - بله، تحلیل خودم هم همین است. من از یک مکانیزم ذهنی که فیلمساز برای تولید یک اثر طی می کند صحبت می کنم یعنی اینکه موضوع یا سوژه برای فیلمساز جذاب می شود و فیلمساز تلاش می کند برای آن داستان و شیوه بیانی پیدا کند و بعد تصمیم می گیرد فیلم را به گونه ای بسازد تا بتواند حرفش را با مخاطب شریک کند. این نگاه از فیلمساز بر مخاطب نیست و فیلمساز قصد القای دیدگاه خود به مخاطب را ندارد بلکه می خواهد لذت یک کشف را با مخاطب شریک شود و این مساله بدون صداقت انجام نمی شود. تماشاگر این صداقت را می فهمد و درک می کند و متوجه می شود که فیلمساز تا چه حد با او روراست بوده است. *ممکن است عده ای فکر کنند ساخت این فیلم چندان برای شما سخت نبوده است چراکه به دلیل حمایت سازمان اوج از شما به همه منابع اطلاعاتی و امکانات نظامی و آرشیوهای مورد نیاز دسترسی داشته اید. چقدر این انتقاد را وارد می دانید؟   - نمی توان بدون تفنگ و تانک و مهمات فیلم جنگی ساخت. امکانات شرط اول ساخت فیلم های جنگی است و شما چاره ای ندارید جز اینکه به سراغ نهادهای مربوطه بروید اما آیا همه کسانیکه این شرط لازم را داشتند، توانستند فیلمی بسازند که راه خود را در سینمای ایران باز کند؟ بنابراین علاوه بر این شرط لازم نوعی استقلال رای و موارد دیگری هم لازم است. *اگر سازمان اوج قرار بود فیلمنامه را تغییر دهد آن را نمی ساختید؟ - من با سازمان اوج تعاملاتی داشتم به هرحال آنها همانطور که گفتم پای کار ایستادند و ما با هم فیلمنامه را تغییراتی دادیم اما من برای خودم خط قرمزهایی دارم که اگر آنها تغییر می کرد شاید هیچ گاه فیلمنامه را نمی ساختم. آنها هویت فیلم من را از بین نبردند و دوست دارم این اتفاق و این بلندنظری در سایر سازمان های دولتی هم رخ بدهد تا فیلم های جنگی خوبی ساخته شود و سینمای جنگ به جایگاه قبلی خود که حاتمی کیا، ملاقلی پور و درویش درست کرده بودند بازگردد. *فکر می کنید چه عاملی باعث شد تا شما و فیلمتان در جایگاه کنونی قرار بگیرد؟ - ساخت این فیلم در ابتدا غیر ممکن بود و تنها با اشتیاق گروهی ممکن شد که همه عاشق بودند، صداقت و واقع گرایی که ما از آن پا پس نکشیدیم، همچنین نگاه و وسعت نظری که در سازمان اوج نسبت به من وجود داشت و پشتیبانی بسیار خوب حبیب الله والی نژاد و امیر بنان که همه امکانات را برای من فراهم کردند. منبع: مهر

فرمانده سابق لشکر ۲۷ درسوریه شهید شد

$
0
0
به گزارش جهان، سردار رضا فرزانه متولد سال 1343 و از فرمانده سابق  لشکر 27 محمد رسول الله(ص) بود که داوطلبانه راهی سوریه شد و در روز پنج شنبه 22 بهمن ماه 94 طی عملیات مستشاری توسط تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید. شهید فرزانه متولد تهران بود که بعد از گذشت 40 روز حضور داوطلبانه در سوریه به کاروان شهدای مدافع حرم پیوست.

برگزاری نشست­های تخصصی اسلام و پیشرفت

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از روابط عمومی مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق(علیه السلام)، به جهت تبیین مدل پیشرفت اجتماعی مبتنی بر مبانی اسلامی سلسله نشست­های آموزشی اسلام و پیشرفت، با اهدافی هم­چون آشنایی مخاطبین با مباحث بنیادین، رویکردها و راهکارهای عملیاتی تدوین مدل پیشرفت اسلامی، ایجاد فضایی علمی و تخصصی جهت تضارب آرا و اندیشه­ها به جهت ایجاد یک گفتمان علمی و کاربردی در میان نخبگان دانشگاهی، سرمایه­گذاری پژوهشی به جهت حمایت محتوایی از طرح شدن و به رشته ی تحریر درآمدن مقالات و پایان نامه های تخصصی در حوزه­ی الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت و... در سطح نخبگان دانشگاهی شهر تهران برگزار خواهد شد.   در این دوره که با حضور جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر غلامی (ریاست شورای سیاست­گذاری کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی) برگزار خواهد شد محورهای آموزشی ذیل از 27 بهمن ماه سال جاری هر هفته سه­شنبه­ها (از ساعت 19 الی 21) در محل دانشگاه امام صادق(علیه السلام) توسط ایشان تدریس خواهد شد. ترمینولوژی مفهوم اسلام و رابطه­ی آن با مقوله­ی پیشرفت انقلاب اسلامی ایران(جایگاه انقلاب اسلامی در پیش­رفت اجتماعی) الگوی مطلوب پیش­رفت(ترمینولوژی مفهوم پیش­رفت در نظام فکری و هویتی اسلام) و.... علاقمندان می­توانند با مراجعه به پایگاه اینترنتی http://rc.basijisu.ir/pishraft/ (مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق(علیه السلام) ) و تکمیل کاربرگ در این دوره­ی آموزشی ثبت­نام کنند و برای کسب اطلاعات بیش­تر با شماره­ی 09107660356 تماس حاصل نمایند.

آخرین وضعیت درخواست اسم جدید کودکان

$
0
0
به گزارش جهان، محمد مهدی اعلائی در گفتگو با مهر در مورد نام های مورد درخواست والدین برای نوزادانشان گفت: در بانک اطلاعات سازمان ثبت احوال بیش از ۵ هزار نام وجود دارد و والدین می توانند برای فرزندانشان از این نام ها استفاده کنند. وی تاکید کرد: چنانچه افرادی نیز بخواهند نام هایی غیر از موارد درج شده در بانک اطلاعات برای فرزندان خود انتخاب کنند باید این نام ها در کمیته نام ثبت احوال با حضور کارشناسان زبان شناسی مورد بررسی قرار گیرد و پس از تصویب آن را انتخاب کنند. به گفته وی حداکثر زمان بررسی درخواست والدین برای نام نوزادشان در کمیته نامگذاری یک ماه است. مدیرکل ثبت احوال استان تهران با اشاره به اینکه تنها نیم درصد از اسامی درخواستی والدین مورد موافقت قرار نمی گیرد، گفت: ثبت احوال با نام هایی که معانی خوبی ندارد و موجب وهن شخصیت فرد می شود و یا اینکه غیر ایرانی و اسلامی باشد مخالفت می کند. وی اظهار داشت: در برخی موارد والدین با معانی نام های درخواستی آشنایی ندارند و پس از مراجعه به ثبت احوال تازه به معنی آن پی می برند و از انتخاب آن منصرف می شوند.

همخوانی هزاران نفره/ عمار داره این خاک...

عراقی ها آموزش زبان فارسی می‌بینند

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، غلامعلی حدادعادل در مراسم اختتامیه دوره دانش‌افزایی استادان زبان فارسی دانشگاه بغداد با بیان اینکه مردم ایران به مردم عراق به چشم مردم یک کشور خارجی نگاه نمی‌کنند، گفت: اگر مشکل زبان نباشد، شما نزدیک‌ترین مردم به ایرانی‌ها هستید و شیعیان ایران همیشه علاقمند بودند در  کشور عراق باشند و حتی پس از مرگ در آنجا به خاک سپرده شوند. وی با بیان اینکه امروز ایران و عراق در شرایطی قرار دارند که فرصت برای همکاری مشترک فراهم است، افزود: نام‌های فامیل همچون نجفی، کربلایی، حائری و ... در مردم ایران وجود دارد که نشان می‌دهد ایران و عراق پیوند عمیق دارند و می‌توانند بسیاری از گره‌های منطقه را باز کنند. رییس بنیاد سعدی ادامه داد: برای آموزش زبان فارسی در کشور عراق لازم است برنامه ویژه داشته باشیم؛ برای این منظور می‌توان چهار مرحله در نظر گرفت که یکی حضور فارسی‌آموزان در دوره دانش‌افزایی در ایران باشد، دیگری حضور استادان زبان فارسی و دانشجویان فارسی‌آموز در دوره‌های دانش افزایی کوتاه‌مدت، مرحله دیگر فرستادن استادان زبان فارسی به عراق و سپس تربیت معلم زبان فارسی از خود کشور عراق است. حدادعادل  با اشاره به اماکن متبرکه در ایران و عراق و حضور زائران در هر دو کشور گفت: زبان فارسی میدان گستره زیادی در این دو کشور دارد و انواع مخاطب وجود دارند که لازم است بسته‌های آموزشی مناسب برای آنها آماده شود. در این مراسم استادان زبان فارسی دانشگاه بغداد نیز ضمن ابراز خرسندی از حضور دردوره دانش‌افزایی و کلاس‌های آموزشی و بازدیدهایی که از نقاط دیدنی تهران و ایران داشته‌اند، خواستار اعزام استاد ایرانی برای تدریس در دانشگاه‌های عراق و به‌روز رسانی کتاب‌ها و منابع جدید زبان و ادبیات فارسی در کشورشان شدند. همچنین فارسی‌آموزان از حضور همزمانشان با سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران اظهار خوشبختی کرده و عنوان کردند، با بازدید از موزه دفاع مقدس بسیار تحت تاثیر قرار گرفته‌اند. در پایان این جلسه، گواهی‌نامه گذراندن دوره دانش‌افزایی به همراه هدایا و یادبود از سوی رییس بنیاد به استادان دانشگاه بغداد تقدیم شد.  

واکنش مجری‌فیلم‌حاتمی کیا به‌حذف‌بادیگارد

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از خبرگزاری دانشجو، پژمان لشگری پور مجری طرح «بادیگارد» با اشاره به حذف این فیلم که با استقبال مردمی روبرو شده بود گفت:  در جشنواره سی و چهارم سه فیلم مجموعاً در ۲۵ رشته کاندید شدند اما جالب است که مجموع این ۲۵ مورد نامزدی سیمرغ بلورین تنها به یک جایزه آن‌هم به طور مشترک ختم می‌شود اما از قضا "بادیگارد” با ۶ مورد نامزدی دریافت جایزه، برنده دو سیمرغ بلورین می‌شود آیا این شبهه ایجاد نمی‌شود که آن ۲۵ مورد نامزدی صرفاً برای پر کردن لیست کاندیداها و حذف احتمالی برخی از افراد صورت گرفته است؟ آیا می‌شود ۲۵ کاندیدا در هیچ رشته‌ای لایق دریافت جایزه نبوده‌ باشند؟ پس این حجم نامزدی به چه دلیلی اتفاق افتاده است. وی ادامه داد: آیا در مورد جایزه ویژه هیئت داوران در بخش کارگردانی منطقی است که فیلم برگزیده جزو کاندیداهای آن بخش نباشد و بعد در جواب این انتخاب پرسش‌برانگیز گفته شود که می‌خواستیم سورپرایز داشته باشیم! مگر جشنواره فجر اسباب‌بازی ماست؟ مجری طرح «بادیگارد» افزود: آیا منطقی است برنده بهترین فیلم جشنواره در هیچ‌کدام از رشته‌های اصلی جشنواره برنده سیمرغ نشده باشد و فقط ناگهان سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از آن خود کند؟ برای چندمین بار تأکید می‌کنم که شایستگی هیچ‌کدام از این آثار را زیر سؤال نمی‌برم و همه این فیلم‌ها برای بنده قابل احترام‌اند. لشگری پور افزود: بحث من هندسه اشتباه حاکم بر نحوه داوری و جمع‌بندی آراست. بنابراین بهتر است با خودمان صادق باشیم، موضوع سلیقه نیست بهتر است عنوان شود در مورد "بادیگارد” می‌خواستیم فرد را حذف کنیم و برای حذف فرد بهانه‌ای تراشیدیم و فیلم "بادیگارد” را حذف کردیم. البته الحمدلله زمانه بهترین قاضی است. حذف حاتمی کیا حتی از کاندیداتوری کارگردانی و سیمرغ و قرار گرفتن "ضعفا" در فهرست نامزدهای دریافت سیمرغ فیلمنامه و کارگردانی از آنجایی سوال برانگیز است که مخاطب مردمی این فیلم را در صدر انتخاب های خود قرار داده است و با استقبال فراوان از این فیلم سانس های "فوق العاده"، را به امری "عادی" تبدیل کرده است. از طرف دیگر بادیگارد کاملا "سینمایی" است و به واقع در میان هچل هفت های جشنواره سی و چهارم اگر بادیگارد، کاندیدا نباشد پس کدام سینما می خواهد "سیمرغ" دریافت کند؟  

چرا شوهر حضرت‌ زینب در کربلا غائب بود؟

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران، در تاریخ پرفراز و نشیب اسلام، همواره زنان و مردانی بزرگ وجود داشته‌اند که نه تنها در زمان حیات خود تأثیری شگرف در جامعه و پیرامون خود گذاشتند، بلکه پس از حیاتشان نیز تأثیرات فکری و اخلاقی آنها، افراد بسیاری را شیفته منش و اخلاق خود کرده است. زینب(س) دختر امیرالمؤمنین(ع) و عقیله بنی‌هاشم، یکی از این اشخاص است که همچون ستاره‌ای تابناک در آسمان جهان اسلام می‌درخشد و دنیایی را در سایه وجود خود، روشن کرده‌ است.   به مناسب پنجم جمادی الثانی و ولادت حضرت زینب(س)، با محمد حسین رجبی روانی، مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام در خصوص برخی از زوایای کمتر شناخته شده زندگانی این بانوی مکرم اسلام به گفتگو نشستیم.   *جناب دکتر ابتدا بفرمایید نام «زینب» به چه معناست؟   در معنای این واژه تعاریف مختلفی گفته شده، اما بهترین آن تعاریف از دو بخش «زین» و «اَب» تشکیل شده است که به معنای «زینت پدر» است و از اسامی زیبایی است که امیرالمومنین برای دختر بزرگوارشان انتخاب کردند.   *چرا در واقعه کربلا ما نامی از همسر حضرت زینب(س) نمی شنویم؟ همسر ایشان که بود؟   همسر زینب(س) «عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب» پسر عموی ایشان بود که فردی معروف در سخاوت و بخشش بود، اما در زندگی او یکسری نکات غیرقابل قبول وجود دارد که به نظر بنده شایستگی همسری دختر امیرالمؤمنین(ع) را نداشتند.   *چرا عبدالله جعفر شایستگی همسری حضرت زینب(س) را نداشت؟   علت اصلی آن حضور نیافتن عبدالله در قیام امام حسین(ع) است و اینکه وی در واقعه کربلا حضور نداشت. البته باید به این نکته نیز اشاره داشت که عبدالله علاقه فراوانی به امام حسین(ع) داشت و به طور جدی نسبت به جان آن حضرت بیمناک بود، ولی این موضوع را متوجه نشد که مسئله مهم برای امام حسین(ع) حفظ جان نیست. عبدالله در بحث ولایت و جایگاه امام مشکل دارد، لذا با آن حضرت همراه نیست. دلیل بعدی صحبتهای تردید افکنانه عبدالله است که در این باره مقام معظم رهبری نیز فرموده اند عبدالله بن جعفر با تردید افکنی موجب سستی افراد در یاری امام حسین(ع) شد.   *آیا این مطلب درست است که حضرت زینب (س) از عبدالله این جعفر جدا شد؟   خیر، به هیچ عنوان در تاریخ چنین مطلبی ذکر نشده است. البته عبدالله جعفر برای حفظ جان امام حسین(ع) و یارانش از حاکم مکه امان‌نامه گرفت، اما هرگز متوجه نشد که مسئله امام حفظ جان نیست و اصل حفظ اسلام است.   *حضرت زینب(س) چندفرزند داشت؟   در تاریخ دو دختر و دو پسر برای این بانوی مکرم اسلام ذکر شده است که وجود یکی از دختران ایشان به نام "ام‌کلثوم" قطعی است. البته شاید فرزندان زینب(س)، بیشتر از این باشد. در خصوص پسران ایشان نیز، شهادت یکی از آنها در واقعه کربلا حتمی است.   *کدام ویژگی های شخصیتی و اخلاقی حضرت زینب(س) می تواند الگوی مناسبی برای ما باشد؟   حضرت زینب(س)، بعد از مادر عظیم شأنشان، الگوی مناسبی برای مردم بودند و در دفاع از ولایت لحظه‌ای از این مسیر جدا نشدند و با تمام سختی های جانکاه‌، این راه را صبورانه طی کردند.این تقدیر الهی برای این بانوی بزرگوار بود که با وجود فضائل فراوان در وجود خود، در عین حال یک مادر نمونه و یک معلم شاخص برای فرزندان خود بودند. در خصوص تفسیر قرآن حضرت زینب(س) نقل است که وقتی حضرت علی(ع) تفسیر قرآن وی را شنید، به زینب(س) آفرین گفت. در خصوص رفتار وی با اطرافیان وهمسایگان، این مطلب وجود دارد که ایشان به مدت چهار سال در شهر کوفه با خانوده‌ای همسایه بود و دراین مدت، آن خانواده ذره‌ای تندی و آزار و اذیت از این بانوی مکرم اسلام مشاهده نکردند.   از نظر حجاب و عفاف و مسائل دینی در خصوص شخصیت عقیله عرب جای هیچ یحثی وجود ندارد، اقامه نماز شب توسط زینب(س) در شب یازدهم محرم سال شصت و یک، بعد از درک این همه درد و رنج خود جایگاه والای آن بانو را نشان می‌دهد.

بانوی بزگ کربلا به روایت آیت الله مکارم

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از خبرنگاران جوان، در سالروز میلاد با سعادت حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) می­ توان گفت آن حضرت بزرگ بانویی است که با تحمل و بردباری در کربلا عهده دار پرستاری از بیمارانی همچون امام سجاد(علیه السلام) بود و پرستاران باید ایشان را الگو و سرمشق خود قرار دهند.[1] بنابراین باید اذعان نمود در پيشرفت اسلام، زنان بزرگ و با شخصيتى همچون خديجه، و بانوى اسلام فاطمه زهرا و و دخترش زينب‏ كبرى(سلام الله علیهما)‏ شركت داشته ‏اند، و براى پيشرفت اسلام و اجراى حق و عدالت بزرگترين فداكارى را به خرج داده ‏اند و با ايمانى محكم و تفكرى عالى، مردان خود را با تمام وجود در اين مسير حمايت مى‏ كردند، و على(علیه السلام) نيز براى آنها احترام فوق العاده قائل بود.[2] این ادعا دارای دلیل و تحلیل منطقی است، زیرا اگر مرکب قلم دانشمندان نبود،‌ خون های شهیدان فراموش می شد، لذا حضرت زینب(سلام الله علیها) در گام نخست زمینه جاودانگی خون شهیدان را به وجود آورد.[3] از این رو  برای تبیین مقام و منزلت حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)باید این پرسش­ ها را مطرح نمود که بر زينب‏ كبرى عليها السلام چه گذشت؟ او كه پس از شهادت امام حسين عليه السلام رهبرى كاروان اسيران را به همراه امام سجاد عليه السلام به عهده داشت، و همه جا از جان او و زنان و كودكان مراقبت مى‏ كرد و گاه خود را سپر بلاى آنها قرار مى‏ داد و در كوفه و شام با افشاگرى‏ هايش ظالمان را رسوا ساخت، بذر انقلاب را در همه جا پاشيد و پيام خونين كربلا را به گوش مردم رساند، خاطرات بودنش با برادر، همراهى او در مسير مدينه به مكه و از مكه تا كربلا، سفارش‏هاى برادر به او، رنج‏ هاى حسين عليه السلام در شهادت ياران و برادران و فرزندان، بدن‏ هاى قطعه قطعه شهيدان و سرهاى جدا شده عزيزان،[4] همه و همه حاکی از شأن  منزلت و مقام والای  حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) است که در ادامه به مهمترین شاخصه­ های آن اشاره می شود. *حضرت زینب(سلام الله علیها)؛ پرستاری نمونه گفتنی است تقارن میلاد پرخیر و برکت حضرت زینب(سلام الله علیها) با عنوان روز پرستار ما را بر این نکته رهنمون می­ سازد که نسبت سیرۀ حضرت زینب(سلام الله علیها) با مقولۀ پرستاری غیر قابل انکار است، به عنوان نمونه على بن الحسين عليه السلام مى‏ گويد: «شبى كه پدرم فرداى آن به شهادت رسيد، بيمار بودم و عمه‏ ام زينب از من پرستارى‏ مى‏ كرد.[5] در روايتى دیگر آمده است: هنگامى كه امام حسين عليه السلام تنها شد به خيمه‏ هاى برادرانش سر كشيد... آنگاه به سوی خيمه‏ هاى زنان روانه شد و به خيمه فرزندش امام زين العابدين عليه السلام رفت.او را ديد كه بر روى پوست خشنى خوابيده و عمه‏ اش زينب عليها السلام از او پرستارى‏ مى‏ كند. چون حضرت على بن الحسين عليه السلام نگاهش به پدر افتاد خواست از جا برخيزد، ولى از شدت بيمارى نتوانست، پس به عمه ‏اش زينب گفت: «كمكم كن تا بنشينم چرا كه پسر پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است» زينب عليها السلام وى را به خود تكيه داد و امام حسين عليه السلام از حال فرزندش پرسيد[6]. در فراز دیگر نیز  می ­توان به خطاب امام حسین(علیه السلام) نسبت به خواهرش زینب(سلام الله علیها) مبنی بر نگهداری و مراقبت از كوچكترين فرزند امام حسن مجتبى عليه السلام را مورد تأکید قرار داد که فرمود؛ خواهرم! او را نگهدار»[7]. .. حال با این تفاسیر می­توان نسبت نامگذاری تولد آن حضرت با روز پرستاری را بیش از پیش دریافت که همۀ این موارد حاکی از عمق ایثار و فداکاری واوج مقام پرستاری آن حضرت است. *استقامت و پایداری مرحوم محمد مهدى نراقى در جامع السعادات صبر را چنين تعريف‏ مى‏ كند: «صبر، استقامت‏ و پايدارى نفس و عدم تشويش در سختي ­ها و مصيبت­ ها است، به نحوى كه مقاومت كنى در برابر آن سختي­ها و بلاها و خارج نكنى نفس خود را از سعه صدر و از آن حالت سرور و آرامشى كه بر آن حاكم بود».[8]،[9] باید اذعان کرد  ایستادگی و پایداری زینب کبری(سلام الله علیها) در مقابل یزید، تحسین برانگیز است، لذا وقتی بانوی سرافراز عاشورا، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) در مقابل یزید می ایستد، می‌گوید:‌ ای یزید فکر نکن که من مثل یک اسیر مقابل تو ایستاده ام بلکه برای من ننگ است با همچون تویی هم سخن و رودرو شده‌ام؛ پیام آن این است که در هیچ شرایطی، نباید تن به ذلت داد و این جزو درس های عاشوراست.[10] *مقام پیام رسانی عاشورا  بی تردید عاشورا با مفاهیمی چون آزادگی و مبارزه با ظلم گره خورده است که نه تنها کهنه نمی شوند بلکه روز به روز توسعه بیشتری می یابد، لیکن پیام های عاشورا می­ توان در خطبه­ های  حضرت زینب(سلام الله علیها) در کوفه و شام مشاهده نمود.[11] حال در سوی دیگر حضرت زينب‏ عليها السلام كه گويا سخنگوى آن صحنه عجيب(شهادت امام حسین علیه السلام) بود چنين گفت:؛ پدرم فداى آن كسى باد كه (خيمه ‏گاه) سپاهش روز دوشنبه غارت شد.[12] پدرم فداى آن كس باد كه طناب­هاى خيمه ‏اش بريده و بر زمين افتاد... پدرم فداى آن كس كه با دل پرغصه جان سپرد، پدرم فداى آن كس كه با لب تشنه شهيد شد، پدرم فداى آن كس كه از محاسنش خون مى‏ چكد».[13] *مقام عفت از جمله شاخصه­ های کلیدی در امر مقام شناسی آن حضرت باید به اهتمام ویژه آن حضرت به رعایت حدود  عفاف و حجاب اشاره نمود ، لذا آن حضرت در مواجهه با لشگر دشمن فرمود؛ به سپاهت بگو شتاب نكنند. مگذار دست نامحرمان به سوى خانواده پيامبر صلى الله عليه و آله دراز شود. زينب کبری(سلام الله علیها)‏ خود لباس مندرس پوشيده بود به زنان فرمان داد هر چه وسايل و زيورآلات داشتند در گوشه‏ اى جمع كنند، گوشواره‏ ها را از گوشهايشان درآورند، حتى فاطمه دختر امام حسين عليه السلام كه نوعروس بود و دوست داشت گوشواره‏ هايش را كه يادگار پدر مظلومش بود نگه دارد، عمه ‏اش زينب‏ از ترس آنكه مبادا دست نامحرمى به سويش دراز شود، اجازه نداد. زنان و كودكان در گوشه‏ اى جمع شدند، آنگاه زينب‏ فرياد زد: هر كس مى‏ خواهد اسباب و وسايل دختران على عليه السلام و فاطمه عليها السلام را به يغما ببرد بيايد. عده ‏اى از سپاه آمدند و هر چه بود را به غارت بردند.[14]،[15] *مقام سخنوری گفتنی است مقام سخنوری و خطابه از جمله خصایص برجستۀ حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) است، خطبه‌های عقیله بنی هاشم پس از واقعه عاشورا با خطبه های بلیغ، رسا و بیدارگرانه به گونه ای  عمل نمود که آن را شبیه خطبه های امیرالمومنین علی‌(علیه السلام) دانسته‌اند.[16] حذيم بن شريك اسدى‏[17] مى‏ گويد: در آن روز به زينب دختر على عليه السلام نگريستم كه خطبه مى‏ خواند و هرگز زنى را سخن ورتر و زبان آورتر از او نديدم. گويا (زبان على عليه السلام در كام اوست و) با زبان اميرمؤمنان على عليه السلام سخن مى ‏گويد. به سوى مردم اشاره كرد كه «ساكت شويد!» ناگاه‏ نفس­ ها در سينه‏ ها حبس شد و زنگ كاروان­ها از حركت ايستاد.[18] *مقام تبیین و روشنگری تردیدی نیست  خطبه های حضرت زینب(سلام الله علیها) در شام و کربلا حاوی مطالب و نکات بسیار ارزشمندی برای جامعه است که باید در سطح وسیعی منتشر شود. [19] زیرا عقب‏ نشينى مصلحتى يزيد و تغيير موضع سياسى بر اثر خطبه‏ هاى افشاگرانه حضرت زينب‏(سلام الله علیها) در شام و بيدارى مردم به نوبۀ خود حاکی از مقام بی بدیل آن حضرت در مقولۀ روشنگری است![20] به عنوان نمونه یکی از مصادیق مهم روشنگری آن حضرت در برابر حکومت خودکامه یزید محقق گردید؛ در خطبه‏ اى كه بانوى شجاع اسلام‏ زينب‏ كبرى عليها السلام‏ در شام در برابر حكومت خودكامه جبار، ايراد كرد، فرمود؛[21]«تو امروز شادى مى‏ كنى و چنين مى‏ پندارى كه چون فراخناى جهان را بر ما تنگ كرده‏ اى... اشتباه ميكنى، اين فرصت و آزادى را خداوند بخاطر اين به تو داده تا پشتت از بار گناه، سنگين گردد و عذاب دردناك در انتظار تو است ...»[22] *مقام شجاعت در حالات این بانوی شجاع می­ خوانیم زينب‏ كبرى عليها السلام در كنار پيكر خونين برادر زانو زد و پيكر خونين را با دو دست خود از زمين بلند كرد و گفت: «خداوندا اين قربانى را از ما، (خاندان پيامبرت) قبول فرما!».[23] هم چنین در وصف مقام شجاعت حضرت زینب(سلام الله علیها) باید به خطبه­ های آن حضرت اشاره کرد که در كوفه و شام بیان گردید كه پشت دشمنان را به لرزه درآورد و پايه‏ هاى كاخ آنها را متزلزل ساخت.[24] از شجاعت حضرت زينب‏ عليها السلام در تاریخ کربلا این است که در مواجهه با ابن زیاد و هنگامى كه مى ‏خواست او را سرزنش كند با تعبير «يابن مرجانة» او را مخاطب ساخت.[25] لذا در خطبه آتشين شير زن ميدان كربلا در كوفه، با صراحت آمده است: «گريه مى‏ كنيد و ناله سر مى‏ دهيد، بخدا بسيار بگرييد و كمتر بخنديد، لكه ننگى بر دامان شما نشست كه با هيچ آبى پاك نمى‏ شود. شما چگونه اجازه داديد سلاله پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و پناهگاه شما در مشكلات كشته شود و چراغ فروزان جامعه شما را خاموش كنند؟!»[26] آن حضرت  در پاسخ ابن زياد، آن مرد سفاك بى‏رحم و خطرناك، با يك دنيا شجاعت فرمود:«ما رأيت إلا جميلا؛ جز خوبى (و شجاعت و عظمت) در كربلا نديدم». [27] هم چنین در خطبه معروف حضرت زينب‏ شير زن كربلا(سلام الله علیها) كه در شام در مقابل يزيد ايراد فرمود نيز می­ توان به مقام شجاعت بی نظیر آن حضرت اذعان نمود، که فرمودند؛ «اگر حوادث سخت روزگار، مرا در شرايطى قرار داد كه مجبور شوم با تو صحبت كنم، من تو را موجودى كوچك و بى ‏مقدار مى ‏دانم و در خور هر گونه توبيخ و سرزنش .... آنچه در توان دارى انجام ده؛ ولى هرگز نمى‏توانى نور ما را خاموش كنى و آثار ما را محو نمايى!».[28] *سخن آخر در خاتمه با تبریک میلاد با سعادت پیام آور عاشورا حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)،[29]  باید به یکی از مهمترین  فرازها و پیشگویی ­های  مهم واقعۀ کربلا در کلام حضرت زینب(سلام الله علیها) اشاره نمود که فرمودند؛ خداوند از جماعتى از اين امت كه گردن كشان زمين آنها را نمى‏ شناسند ولى فرشتگان آسمان آنان را مى‏ شناسند، عهد گرفته است كه اين پيكرهاى پاره پاره و پراكنده را جمع كنند و به‏ خاك‏ بسپارند، در آينده در اين سرزمين بر مرقد پدرت حسين عليه السلام پرچمى به اهتزاز در مى ‏آيد كه هيچگاه كهنه نشود و در گذر زمان گزندى به آن نرسد و سردمداران كفر هرچه در محو آن تلاش كنند، روز به روز بر عظمت آن افزوده شود.[30] لذا زينب دختر شجاع اميرمؤمنان عليه السلام با اين پيش‏گويى عجيب و شگفت‏ آورش، فرزند برادر خود را تسلى بخشيد و آينده كربلا و عاشورا را آن‏گونه كه ما امروز بعد از حدود 14 قرن مشاهده می ­کنیم دقيقا ترسيم نمود، آرى قلب نازنين زينب عليها السلام مى ‏دانست كه اين آغاز كار است هر چند تاريك ‏دلان بنى ‏اميه و منافقان آن را پايان كار مى‏ پنداشتند.[31]  پی نوشت ها: [1]بیانات آیت الله مکارم شیرازی در حاشیه مراسم روز پرستار ، شبستان  حرم  مطهر حضرت فاطمه معصومه (س)؛ ٣١ /1/ ١٣٨٩. [2] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، متن‏ و ترجمه(ج‏1)، ص: 390. [3] بیانات آیت‌الله مکارم‌شیرازی،در دیدار باجمعی از طلاب و خواهران آمر به معروف، 1394/11/01. [4] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص639. [5] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص401. [6] عاشورا ريشه‏ ها، انگيز ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص502. [7] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص528. [8] جامع السعادات، جلد 3، صفحه 280، چاپ مؤسسه اعلمى. [9] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج‏1 ؛ ص362. [10] بیانات آیت‌الله مکارم شیرازی ، حرم کریمه اهل بیت؛1393/08/13. [11] همان. [12]. با توجه به اينكه قول مشهور درباره حادثه عاشورا آن است كه در روز جمعه بوده است، تصريح‏حضرت زينب عليها السلام به روز دوشنبه، شايد اشاره به حادثه سقيفه باشد كه در روز دوشنبه اتفاق افتاده است و مقصود آن است كه حادثه كربلا محصول تصميم نسنجيده‏اى است كه پنجاه سال پيش در سقيفه گرفته شد. [13]  بحارالانوار، ج 45، ص 58؛ اعيان الشيعة، ج 7، ص 138 و ملهوف( لهوف)، ص 181. [14] رجوع شود به: انساب الاشراف، ج 3، ص 204. [15] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها، ص: 538. [16] بیانات آیت‌الله مکارم شیرازی در دیدار جمعی از زوج‌های جوان دانشگاه آزاد اسلامی کازرون ،1398/01/31. [17]  در ملهوف( لهوف) نام او« بشير بن خزيم اسدى» ذكر شده است. [18] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص561. [19] بیانات آیت الله مکارم شیرازی ؛ در دیدار اعضای ستاد ثبت ملی خطبه حضرت زهرا(س)؛ 1389/03/10. [20] ابن كثير عالم متعصب اهل سنت- كه شيوه او غالبا توجيه خلاف‏كارى‏هاى معاويه و يزيد است- در اين ارتباط مى‏نويسد:« وقد لعن‏[ يزيد] إبن زياد على فعله ذلك، وشتمه فيما يظهر ويبدو، ولكن لم يعزله على ذلك، ولا عاقبه، ولا أرسل يعيب عليه ذلك؛ يزيد، ابن زياد را به سبب چنين جنايتى لعن كرد و به طور آشكارا وى را شماتت نمود، ولى نه او را از مقامش بركنار كرد و نه وى را مجازات نمود و نه حتى نامه و يا فرستاده‏اى را براى سرزنش وى فرستاد!»( البداية والنهاية، ج 8، ص 204). [21] يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ ؛ ص620. [22] تفسير نمونه ؛ ج‏3 ؛ ص184. [23]  مقتل الحسين مقرم، ص 307. [24] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏13، ص: 785. [25] بیانات آیت الله مکارم شیرازی، 25/9/138. [26]  رجوع كنيد به: بحارالانوار، ج 45، ص 109 و 165. [27] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص25. [28]  رجوع كنيد به: همان مدرك، ص 133- 135. [29] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی  در دیدار با اصحاب بسیج صدا وسیمای مرکز فارس،1392/12/15. [30]  كامل‏ الزيارات، ص 274- 275؛ بحارالانوار، ج 28، ص 57 و ج 45، ص 179؛ نفس المهموم، ص 210 و مقتل الحسين مقرم، ص 308. [31] عاشورا ريشه‏ ها، انگيزه ‏ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص550.

شهیدی که حاج قاسم را از مهلکه نجات داد

$
0
0
سرویس فرهنگی جهان نیوز:  حسن شمشادی خبرنگار جبهه مقاومت در سوریه در صفحه تلگرامی خود ماجرای شهیدی را روایت می کند که باعث نجات سرلشکر سلیمانی  شد. درعملیات کربلای ۵، وقتی «قاسم سلیمانی» فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله در محاصره ی دشمن گیرمی‌کند، بنابه تصمیم سردار اسدی فرمانده لشکر المهدی، مرتضی جاویدی فرمانده گردان فجر لشکر المهدی، به کمک وی می شتابد. او به همراه نیروهایش، خود را به پشت نهر جاسم در محدوده‌ی پنج ضلعی می‌رساند. با نیروهای عراقی درگیر می‌شود، محاصره‌ی آنها را شکسته و دشمنان را به عقب می راند، تا بچه‌های لشکر ثارالله از محاصره‌ی دشمن بیرون بیایند.   چرا اشلو؟!   مرتضی جاویدی بین عراقی‌ها معروف شده بود به اشلو! از بس که خودش را به سنگرهایشان می‌رسانده و به عربی باهاشان صحبت می‌کرده و می‌گفته: «اشلونک؟» یعنی حالت چطوره؟! بعد که می‌رفته، می‌فهمیده‌اند از نیروهای ایرانی بوده و خودش را عراقی جا زده که از آن‌ها اطلاعات منطقه را بگیرد. از طرف ستاد فرماندهی جنگ عراق برای سرش جایزه گذاشته بودند. آنها هر چند وقت یکبار در رادیوشان بلوف می‌زدند که «اشلو» را کشته‌ایم. اشلو مخفف «ان شی لونک» بود، به معنی حال و روزت چطور است؟! اشلو، تنها فرماندهی است که امام راحل پیشانی‌اش را بوسید مرتضی جاویدی درعملیاتی سخت و طاقت فرسا به نام والفجر2، در منطقه عملیاتی حاج عمران، به همراه نیروهایش در محاصره‌ی دشمن مقاومت جانانه‌ای می‌کند. در حالی که 4 شب و 3 روز در 40 کیلومتری خاک عراق با دشمن درگیر بودند، وقتی فرمانده وقت سپاه به او اجازه عقب عقب نشینی می دهد، او پشت بیسیم می گوید که "قصه احد" در تاریخ برای بار دیگر تکرار نخواهد شد و ما تنگه را ترک نمی کنیم، به همین علت او را به عنوان سردار احد هم می شناسند. بعد از عملیات والفجر ۲ فرماندهان جنگ به محضر امام می‌روند. محسن رضایی و صیادشیرازی گزارشی از عملیات می‌دهند و به رشادت‌ و قابلیت مرتضی جاویدی و نیروهایش اشاره می‌کنند. امام با شنیدن سخنان صیاد از جا برمی‌خیزد و تمام قد می‌ایستد و شهید جاویدی را در بغل می‌گیرد. همه‌ی نگاه‌ها به امام بود و لب‌های مبارک‌شان که بر پیشانی مرتضی می‌نشیند و مرتضی در حالی که اشک می‌ریخته است، شروع به بوسیدن دست و بازو و صورت امام می‌کند.

هلالی و زمانی در نمایشگاه رسانه‌

پشت‌صحنه«بادیگارد»امشب از تلویزیون

$
0
0
به گزارش جهان، «بادی‌گارد» هجدهمین فیلم سینمایی ابراهیم حاتمی‌کیا است که در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در بخش‌های بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین جلوه‌های ویژه بصری سیمرغ گرفت. این فیلم در رشته‌های دیگری چون بهترین فیلمبرداری، بهترین موسیقی متن، بهترین صدا و بهترین چهره‌پردازی نامزد دریافت جایزه بود. پشت صحنه فیلم سینمایی «بادی‌گارد» توسط یوسف حاتمی‌کیا فرزند کارگردان در 12 دقیقه ساخته شده است و از شبکه مستند روی آنتن می‌رود. پرویز پرستویی، مریلا زارعی، بابک حمیدیان، امیر آقایی، فرهاد قائمیان، محمود عزیزی، محمد حاتمی، علی یعقوبی، پدرام شریفی، دیبا زاهدی، شیلا خداداد و پریوش نظریه از جمله بازیگران این فیلم هستند. پشت صحنه «بادی‌گارد» ساعت 22:45 دقیقه روز دوشنبه 26 بهمن به‌مدت 12 دقیقه از شبکه مستند سیما روی آنتن می‌رود و سه‌شنبه 27 بهمن ساعت 18:15 دقیقه بازپخش می‌شود. منبع: تسنیم
Viewing all 18778 articles
Browse latest View live