Quantcast
Channel: جهان نيوز - آخرين عناوين فرهنگ :: نسخه کامل
Viewing all 18751 articles
Browse latest View live

آمار فروش فیلم‌های روی پرده سینما

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از ایسنا، «نقشِ نگار» ششمین فیلم سینمایی علی عطشانی است که تا شب گذشته (پنجشنبه 8 بهمن) 177 میلیون تومان فروخته است. این فیلم که ناصر ملک مطیعی را بعد سال‌ها روی پرده‌ی سینما آورده، به گفته‌ داریوش باباییان (مدیر پخش شکوفا فیلم) بعد از 15 روز از آغاز نمایش، در 24 سینمای تهران و 12 سینمای سایر شهرها در حال نمایش است. «آدم باش» به عنوان نهمین فیلم بلند مجید جوانمرد نیز در پایان هفته‌ی سوم نمایش، 290 میلیون در تهران و 100 میلیون تومان نیز در شهرهای دیگر فروخته است. بنابر گفته‌ منوچهر زبردست، (مدیرپخش لاله فیلم) این فیلم در حال حاضر در 20 سینمای تهران و 17 سینمای سایر شهرها در حال اکران است. «بوفالو» در حالی وارد هفته‌ی پنجم نمایش می‌شود که به گفته‌ سعید خانی (مدیر پخش نصیم صبا) با در اختیار داشتن هفت سینما در تهران و 10 سینما در شهرهای دیگر، به مجموع فروش 117 میلیون تومانی رسیده است. دومین فیلم سینمایی کاوه سجادی حسینی پرویز پرستویی و سهیلا گلستانی را به عنوان بازیگر در خود دارد. «شکاف» نیز بعد از 29 روز اکران تا دیشب 415 میلیون در تهران و 115 میلیون تومان در شهرستان‌های دیگر فروش داشته‌است. به گفته‌ی امیر قطبی (مدیر پخش فیلمیران) شکاف با مجموع فروش 530 میلیون تومان همچنان در 20 سینمای تهران و 14 سینمای شهرهای دیگر در حال نمایش است و تاکنون با افت فروش نیز مواجه نبوده است. این فیلم دومین اثر سینمایی کیارش اسدی‌زاده است. «فی المدت المعلوم» (یا در مدت معلوم) نیز پس از 43 روز نمایش در تهران و 32 روز در شهرستان، جمعاً دو میلیارد و 20 میلیون تومان فروش داشته‌است. به گفته‌ی قطبی، اولین تجربه‌ی وحید امیرخانی در قاب سینما با بازی جود عزتی، ویشکا آسایش، هومن سیدی و اکبر عبدی اکنون در 20 سینمای تهران و 40 سینمای سایر شهرهای روی پرده است و با فروش 60 میلیونی در شب گذشته (پنجشنبه هشتم بهمن) استقبالی بیش از هفته‌ی قبل را شاهد بوده است. «شیفت شب» به عنوان چهارمین فیلم داستانی نیکی کریمی نیز پس از 71 روز نمایش یک میلیارد و 550 میلیون تومان به دست آورده است. حبیب اسماعیلی (مدیر پخش رسانه فیلمسازان) به خبرنگار ایسنا گفت: در فاصله چند روز مانده به جشنواره فیلم فجر، این فیلم تنها در پنج سینمای تهران روی پرده است و در شهرستان‌های دیگر 20 سینما در اختیار دارد. خبرنگار ایسنا پیگیر آمار فروش سایر فیلمهای روی پرده است.

نظر آیت‌الله‌جوادی درباره فیلم محمد(ص)

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، استاد برجسته حوزه علمیه با بیان اینکه مشاهده این فیلم سبب می‌شود جهل آنها از بین برود و به عقلانیت برگردند افزود: با این فیلم متوجه می‌شوند اسلام دین رحمت است و با خشونت و جنایت مخالف است. مرجع تقلید شیعیان با اشاره به اینکه هر شخصی توسط خداوند به هنری نعمت داده شده است گفت: برخی در فقه و برخی در کلام هنر دارند اما مهم این است که بتوانیم از این هنر استفاده صحیح داشته باشیم. وی با اشاره به اینکه هنرمند واقعی کسی است که با هنرش عقلانیت را در جامعه متبلور کند افزود: هنرمند باید جهالت را از جامعه دور کند و سبب شود عقلانیت به جامعه بازگردد. آیت‌الله جوادی‌آملی با اشاره به اینکه ارزش هرشخصی به هنر او است گفت: ارزش واقعی انسان با سواد مشخص نمی‌شود بلکه این هنر است که به انسان ارزش می‌دهد.

سعید آقاخانی سریال جدیدش را کلید زد

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، «مسعود ردایی» تهیه کننده سریال «بیمار استاندارد» گفت: طی روزهای گذشته تصویربرداری این سریال آغاز شد و کار را با بخش‌های خیابانی آغاز کردیم. بابک حمیدیان نیز اولین بازیگری است که جلوی دوربین رفت.   وی افزود: نگارش فیلمنامه سریال به طور کامل به پایان رسیده و در حال حاضر نیز گروه در بیمارستانی واقع در ولنجک مشغول کار هستند.   ردایی اظهارداشت: با برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته با همت و جدیت تمام و کاملا منظم کار را جلو می‌بریم و امیدوارم مخاطبان از دیدن سریال لذت ببرند.   بابک حمیدیان در نقش بهنام، جواد عزتی در نقش مسعود و اصغر سمسارزاده در نقش پوربنا، شیلا خداداد در نقش ترانه، پوریا پورسرخ در نقش حامد، روح اله کمانی در نقش شهاب و خاطره حاتمی در نقش فریبا، نیما شاهرخ شاهی در نقش مهرداد، حسین محب اهری در نقش پدر بهنام، هومن حاجی عبداللهی در نقش داوود و امیر غفارمنش در نقش بابک، سیروس میمنت در نقش پدر سحر، امید روحانی در نقش دکتر نادری، بهناز اکبریان در نقش نگار، عاطفه باقری در نقش گلاره، افسانه ناصری در نقش مادر سحر، بهزاد کریمی در نقش شعبده باز، بهزاد خرازی در نقش بیژن و ... قرار داد بسته شده است. با بازیگران دیگری نیز در حال گفتگو هستیم که با اتمام فیلم نامه در اوایل بهمن ماه کلید بزنیم.   عوامل پشت دوربین این سریال نیز بدین شرح است: فرشاد گل سفیدی (مدیر تصویربرداری)، علی احمدی (مدیر صدابرداری)، عادل معصومیان (دستیار کارگردان)، علی جودی(برنامه ریز)، (دستیاران کارگردان)، مجید گودرزی (مدیر تولید)، امیر شیبان خاقانی (تدوین گر)، مهناز غنی (طراح لباس)، گلرخ حقیقی (طراح صحنه)، مانی اسکندری (طراح گریم) ، علی سعیدی (مدیر صحنه)، وحید شوکتی (منشی صحنه)، محمدرضا دلنوازی (جانشین تولید)، مجید لعل سنجیان(مدیر تدارکات)، ساناز بصیر( دستیار برنامه ریز) و حسام الدین خلوصی (عکاس).   سریال بیمار استاندارد درباره قهرمان داستان (بهنام) فردی تحصیل کرده بازیگری است که با این شیوه درمانی درگیر می شود و وارد ماجراهایی می‌شود که تا به حال تجربه شان نکرده...   سریال بیمار استاندارد به نویسندگی بهرام توکلی و با کارگردانی سعید آقاخانی توسط مسعود ردایی در 14 قسمت 45 دقیقه ای برای پخش در نوروز 95  در مرکز گسترش فیلم نامه نویسی رسانه ملی تهیه و تولید می‌شود.

دستور تدوین سند راهبردی فرهنگ ایثار

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از مهر، حجت الاسلام محد علی شهیدی در جمع معاونین و نمایندگان وزارتخانه ها گفت: حفظ فرهنگ ایثار و شهادت خواست مقام معظم رهبری است و دبیرخانه شورای عالی فرهنگ ایثار و شهادت باید گزارش عملکرد دستگاهها را به تفکیک در مورد فرهنگ ایثار و شهادت برای تقدیم به مقام معظم رهبری و سران سه قوه تدوین کند. معاون رییس جمهور با اشاره به ابلاغ رییس جمهور و مصوبه شورای هماهنگی و نظارت گفت: دستگاههای عضو با ارائه شرح وظایف و چشم انداز خود طبق سیاستهای کلی ابلاغی مقام معظم رهبری در حوزه ایثار و شهادت، سند راهبردی فرهنگ ایثار و شهادت را جهت تصویب در شورای عالی فرهنگ ایثار و شهادت آماده می کنند. شهیدی با تقدیر از رسانه ها مخصوصا صدا و سیما در حفظ و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت تصریح کرد: باید ضمن بررسی عملکرد تمامی دستگاهها در حوزه ایثار و شهادت، آنها را رتبه بندی و از سازمان ها و وزارتخانه های برتر تقدیر کنیم. گفتنی است در این جلسه که حجت الاسلام و المسلمین فقیهی معاون شورای عالی فرهنگ ایثار و شهادت و ۲۲ معاون و نماینده تام الاختیار وزارتخانه ها و سازمان ها حضور داشتند، اعضاء ضمن گزارش اجمالی از روند تدوین فعالیتهای انجام شده در سال جاری، آئین نامه برگزاری شوراهای استانی فرهنگ ایثار و شهادت را تصویب کردند.  

رمز موفقیت "دکتر سلام"و "وطن امروز"در جذب مخاطب

$
0
0
گروه فرهنگ جهان نیوز ـ کمال لطفی: اگر پای شما هم به تناوب کار یا مسائل دیگر به جلسات پر طمطراق نهادهای مختلف فرهنگی رسیده باشد حتما "جذب مخاطب" جزو اولین صحبت هایی بوده که به عنوان دغدغه حضرات به گوش شما خورده است! شوربختانه باید اعتراف کرد که بسیاری از مسئولین و دست اندرکاران فرهنگ کشور (که البته روی سخن ما با عناصر حزب اللهی است و یقینا نهادی چون وزارت ارشاد مشمول این مرقومه نیست) جذب مخاطب را با دست کشیدن از برخی اصول یا تن دادن به اقداماتی دون شان یک رسانه یا مرکز فرهنگی منتسب به جریان حزب اللهی تعریف می کنند! این عزیزان که نمونه های فراوانی از آنها را می توان در دسته های مختلف مشاهده کرد به دلائل مختلفی چون عدم اعتماد بنفس، تعجیل برای عقب نماندن از نمونه های مشابه خود، علاقه به ارائه بیلان کاری (بدون توجه به خروجی کار) و... به بهانه "جذب قشر خاکستری" یا "جذب مخاطب دیگران" به وادی تقلید از دیگران افتاده‌اند. اما در این میان رسانه هایی هستند که بجای تقلید از دیگران، خود به عنوان یک "الگوی موفق" در میان هم صنفی های خود تبدیل شده اند و حتی تحسین مخالفان خود را نیز برانگیخته اند. از جمله می توان به مجموعه طنز سیاسی "دکتر سلام" و روزنامه "وطن امروز" استناد کرد که هر کدام در طیف خود به یک نمونه موفق و قابل اتکا تبدیل شده اند. "دکتر سلام" محصول خبرگزاری دانشجو بوده و هر هفته منتشر می شود، مجموعه‌ای است که در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ سروصدای زیادی به پا کرد و بازخوردهای فراوانی در بین خواص و نخبگان سیاسی و رسانه‌ای کشور در پی‌داشت، امروز توانسته حتی به الگوی تولید در صدا و سیما تبدیل شده و آنچنان محبوبیتی برای خود دست و پا کند که جشن تولد دوسالگی آن در سالن وزارت کشور با حضور بیش از 3 هزار نفر برگزار شده و مخاطبان میلیونی برای خود پیدا کند. روزنامه وطن امروز هم که امروز به عنوان تریبون منتقدان دولت شناخته می شود، با استفاده از تیتر و تصویر خود در صفحه نخست، انقلابی در میان مطبوعات مکتوب کشور برپا کرده که بسیاری را بر آن داشته تا با تقلید از این نوع چینش به دنبال رساندن سخن خود به مخاطبان باشد، امری که پیش از این در روزنامه های کشور سابقه نداشته است. اما دلیل موفقیت این دو نمونه را که بدون تبعیت از مصادیق مشابه خود در چه مساله ای باید جستجو کرد؟ برای یافتن پاسخ این پرسش بهتر است مروری داشته باشیم به فرمایشات رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۱۳۷۳/۰۴/۲۲ که در دیدار هنرمندان و مسئولان فرهنگی کشور ایراد فرموده و پیشنهادی را برای جذب مخاطب در پیش روی هنرمندان قرار داده که از آن می توان برای برنامه ریزی و اقدامات در عرصه های دیگر به عنوان چراغی روشن استفاده کرد. "از جمله کارهایی که باید بکنید، یکی این است که مخاطبِ خودتان را خلق کنید. اگر به فکر این باشید که مخاطب جبهه‌ی مقابل را تصرّف کنید، ممکن است همین فکر، شما را وسوسه کند که به تقلیدِ کارِ جبهه‌ی مقابل بپردازید.  بعضی از عناصر جبهه‌ی خودی که مثلاً داستان مینویسند یا فیلم میسازند، با این خیال که مخاطبین جبهه‌ی مقابل را جذب کنند، به مسائلی میپردازند که نویسنده یا فیلمساز جبهه‌ی مقابل به آنها پرداخته است. مثلاً آنها برای جاذبه‌ی فیلم از عامل زن -یعنی عامل جنسی- استفاده میکنند؛ اینها هم همین کار را میکنند. این کار، به هیچ وجه صحیح نیست؛ چون به سایش در جبهه‌ی خودی کمک میکند. بنده این را قبول ندارم. نه فقط قبول ندارم، بلکه تصوّر میکنم این فکر، غلط و این کار، اشتباه است. ما باید مخاطب خودمان را خلق کنیم. اگر دشمنِ ما با تکرار یک حرف، گوشها را با آن آشنا میکند، ما نباید مجبور شویم حرفی را که او میخواهد، تکرار کنیم. اگر او با خوراندن یک خوراک، ذائقه‌ی جدیدی برای مردم کشور خلق میکند، ما نباید تبعِ آن ذائقه‌ی خلق شده باشیم. خودمان باید ذائقه‌ی دیگری خلق کنیم؛ یعنی همانی که مطابق فکر و ایمان و عقیده‌ی ماست. خلاصه این‌که، اگر دشمن خصوصیّاتی را در کار خودش برجسته میکند، ما تقلید نکنیم." آنچه به وضوح از این فرمایشات رهبر معظم انقلاب بدست می آید این است که مسئولان فرهنگی کشور به غلط در طول سالیان اخیر مسیری را در پیش گرفته اند که از اساس اشتباه بوده و با خلط مساله "جذب مخاطب" با "خلق مخاطب" تاکنون فقط به هدر دادن بیت المال مشغول بوده و خروجی کار آنها با هزینه هایی که در این راه صرف شده، همخوانی ندارد! اما "دکتر سلام" و "وطن امروز" با خلق مخاطب خاص خود (بدون در نظر گرفتن انتقاداتی که به نحوه عملکرد آنها در مرحله اجرا وارد است) توانسته اند امروز به جایگاهی برسند که مخاطبان برای بیرون آمدن هر شماره آن انتظار کشیده و با انتشار هر نسخه این دو، واکنش های مختلفی را به دنبال داشته باشند. اکنون با توجه به ماه‌های پایانی سال 94 و آغاز برنامه ریزی نهادهای مختلف فرهنگی برای اقدامات خود در سال 95 بهتر است برای انتقال مفاهیم خوب، صحیح و متعالی مسیر اشتباه گذشته را تصحیح کرده و به جای کپی برداری از نمونه های مشابه یا کوتاه آمدن از اصول، سختی کار کردن را به جان خریده و با ارائه ایده‌های نو و بی بدیل بخشی از دغدغه‌های فرهنگی رهبر انقلاب را برطرف نمایند.

سعیدنیک‌پور:ریخت‌وپاش‌های‌تلویزیون‌جمع‌شده

$
0
0
به گزارش جهان، سعید نیک‌پور - بازیگر نقش دکتر احمد وزیری در سریال «معمای شاه» - می‌گوید: «دکتر وزیری» جزو آدم‌های معروف آن زمان که به طور مشخص جزییات زندگی و شخصیتش مطرح باشد، نیست؛ در واقع خانواده دکتر وزیری و افراد منتسب به او، همه ساخته ذهن نویسنده هستند که به عنوان سمبلی از یک خانواده ایرانی به تصویر کشیده شده‌اند.   این بازیگر و کارگردان در گفت‌و‌گو با خبرنگار سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا با بیان اینکه بیش از یک سال و نیم است که به طور مداوم در پروژه «معمای شاه» حضور دارد، خاطرنشان کرد: در این مجموعه همان‌طور که گفتم، نقش دکتر وزیری - چشم‌پزشک - را ایفا می‌کنم که این نقش و در کل خانواده دکتر وزیری، ساخته تخیل نویسنده است که در این مجموعه روایت می‌شود. برخلاف نقش‌های دیگر مثل خانواده شاه، رجال، درباریان و افراد سیاسی آن زمان که آدم‌های واقعی هستند و به این مجموعه راه پیدا کرده‌اند، خانواده دکتر وزیری و افراد منتسب به او، همه ساخته ذهن نویسنده هستند که به عنوان سمبلی از یک خانواده ایرانی به تصویر کشیده می‌شوند.   او ادامه داد: در طوفان دوره 1320 تا پیروزی انقلاب و مرگ شاه تحولاتی رقم می‌خورد و اتفاقات مهمی در ایران می‌افتد که شامل حال دکتر وزیری هم می‌شود و نشان داده می‌شود که چه تحولاتی برای کل خانواده‌های ایرانی در این دوره زمانی اتفاق افتاده است. نقش‌هایی مثل دکتر وزیری از آنجا که حالت سمبولیک دارند، می‌توانند شامل حال خیلی از آد‌م‌ها باشند.   نیک‌پور گفت: دکتر وزیری جزو شخصیت‌های ثابت داستان در سریال «معمای شاه» است ولی تا پایان مجموعه حضور ندارد و تا سال 1340 در داستان حضور دارد. در مجموع در 40 الی 42 قسمت از این مجموعه حضور دارم، پس از آن هم خانواده‌اش تا پایان داستان حضور دارند. در کل در «معمای شاه» با دو گریم متفاوت در دو مقطع زمانی متفاوت ایفای نقش می‌کنم. در واقع دکتر وزیری جزو آدم‌های معروف آن زمان که به طور مشخص مطرح باشد، نیست.   بازیگر نقش دکتر وزیری سپس به نحوه پرداخت به شخصیت‌های داستان «معمای شاه» اشاره کرد و در این زمینه توضیح داد: به عنوان مثال زمانی که می‌خواهند نقش دکتر مصدق را بازی کنند، با توجه به اینکه چنین شخصیتی مسلما مشخصات خاصی دارد، بنابراین در بخش تحقیقات اصلی باید به دنبال چگونگی رفتارهای این شخصیت بروند اما در مورد شخصیتی مثل دکتر وزیری این‌طور نیست و شما باید نقش پزشکی را بازی کنید که شامل حال پزشکان مختلف می‌شود. شخصیت دکتر وزیری در سریال «معمای شاه» علاوه بر اینکه یک پزشک است، یک جبهه سیاسی برای خودش دارد. دکتر وزیری یک شخصیت ملی - مذهبی است؛ یعنی در واقع یک مسلمان ملی و ایران‌دوست است.   بازیگر و کارگردان سریال «امیرکبیر» در بخشی دیگر از گفت‌وگوی خود با ایسنا به دشواری کارهای تاریخی اشاره کرد و یادآور شد: اساسا کارهای تاریخی سخت‌ترین نوع فیلم‌سازی و سریال‌سازی است؛ چراکه ابزارش در کشورمان خیلی کم است و در عین حال تجربه در این زمینه هم بسیار کم است، به دلیل اینکه سینمای ایران از بدو تأسیس تا به حال اصلا دنبال کار تاریخی نرفته است. شما اگر بخواهید در سینمای ایران چند فیلم تاریخی مثال بزنید، به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسد و به جز چندین کار فاخر از مرحوم علی حاتمی که آن هم نوع خاصی از تاریخ را روایت کرده است، ما دیگر کار تاریخی نداشتیم؛ این در حالی است که وقتی به سینمای هالیوود نگاه می‌کنیم پرونده طولانی از فیلم‌های تاریخی به چشم‌مان می‌خورد اما متأسفانه ما تازه ورق زدن تاریخ کشورمان را شروع کرده‌ایم.   نیک‌پور همچنین درباره‌ی بحث یک ساله شدن ریاست سازمان صداوسیما اظهار کرد: سال‌های نوجوانی، کل جوانی و مرحله بازنشستگی‌ام را در سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران که بعدها به نام سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران تغییر نام داد، گذرانده‌ام. من از حدود سال‌ 45 وارد تلویزیون شدم، دقیقا زمانی که دانشجو بودم و تنها 20 سال داشتم و به عنوان هنرپیشه و کارگردان کار کردم و از سال 51 استخدام تلویزیون شدم. بعد از انقلاب هم بسیار فعال بودم، به ویژه در دهه 60 شاید از نفرات اولی بودم که کار می‌کردم و تاکنون سه کار بزرگ به نام‌های «شاه شکاری»، «امیرکبیر» و «وزیرمختار» را انجام داده‌ام.   او ادامه داد: حدود سال 73 بازنشسته اداری شدم اما کارم را با تلویزیون همچنان ادامه دادم و اتفاقا زمانی که نام آقای سرافراز را شنیدم که قرار است رییس سازمان صداوسیما شود، خیلی خوشحال شدم؛ چراکه زمانی که ایشان در شبکه برون‌مرزی مشغول فعالیت بودند شاید جزو اولین کسانی بودم که یک کار تولیدی نمایشی برای آنجا انجام دادم. فیلم «سقوط» به کارگردانی محمدرضا ورزی از تولیدات شبکه برون‌مرزی بود که من نویسنده و بازیگر این فیلم بودم. در همان جا بود که با آقای سرافراز آشنا شدم و ایشان را خیلی پسندیدم؛ چراکه ایشان خیلی فعال بود و همیشه دلش می‌خواست در شبکه برون‌مرزی تولید داشته باشد؛ منتهی شبکه برون‌مرزی امکانات تولیدی آنچنانی نداشت ولی با این حال توانست یک فیلمی تولید کند که بارها از تلویزیون پخش شود که این فیلم درباره وقایع انقلاب بود که خیلی هم خوب دیده شد.   این بازیگر پیشکسوت در ادامه همین موضوع تصریح کرد: من نسبت به حضور آقای سرافراز به عنوان رییس سازمان صداوسیما ارزیابی کاملا مثبتی دارم؛ چراکه همیشه با رغبت و دلسوزی سرِ صحنه می‌آمد و مشخص بود که جوانی است که دلش می‌خواست کار درست و خوب انجام بدهد، بنابراین زمانی هم که رییس سازمان صداوسیما شد خیلی خوشحال شدم اما به دلیل اینکه من در تلویزیون نیستم و خارج از این رسانه هستم و از بیرون تلویزیون را نگاه می‌کنم، اتفاق خاصی در این یک سال ندیدم که چشمگیر باشد و بگوییم اوضاع تغییر پیدا کرده است. از نظر مالی به نظرم امکانات محدودتر و سخت‌تر شده است و فکر می‌کنم بدهی تلویزیون همچنان در جای خودش باقی بماند، بنابراین حرکت آنچنانی طی این یک سال رخ نداده است؛ ضمن اینکه شنیده‌ام بسیاری از ریخت و پاش‌های تلویزیون جمع شده و تعداد زیادی از کسانی که مفید تشخیص داده نشدند، کنار گذاشته شدند که به نظرم کار خوبی است، این اتفاق یعنی هرس کردن باغی که شاخ و برگش زیاد است و دست و بال‌ها را بسته است.   بازیگر سریال «معمای شاه» همچنین پیشنهاد داد: پیشنهادی که به صداوسیما دارم همان کاری است که خود تلویزیون اخیرا به فکرش افتاده است و آن احیای مجدد شکل سابق تلویزیون در ساخت تله‌تئاترهاست که به نظرم پایه و اساس تلویزیون را تشخیص می‌دهد و اگر حذف شود تلویزیون لخت و عریان می‌شود. بهترین تلویزیون‌های جهان که نمونه آن بی‌بی‌سی است هنوز این تکنیک را در خودشان حفظ کرده‌اند، بنابراین اگر خوب نبود مطمئن باشید اول از همه آن‌ها این ساختار را کنار می‌گذاشتند. به نظرم تله تئاتر مادر تلویزیون است.   سعید نیک‌پور در پایان اظهاراتش بیان کرد: تلویزیون بعد از دهه 60 الی 70 از تله‌تئاتر غافل شد و متأسفانه این امتیاز را از دست داد و خودش را عریان کرد و به نظرم پایه‌هایش سست شد. تلویزیون با حذف تله‌تئاتر، به سیستمی به نام تله‌فیلم رسید که به نظرم حتی اسمش هم غلط است. امیدوارم اکنون که به فکر تله‌تئاتر افتاده است بتواند جبران 20 سال کمبود این ساختار را داشته باشد. ما هم اگر کمکی از دستمان بربیاید حتما انجام می‌دهیم.

مهندس گمنام لشکر 25 کربلارا می شناسید؟

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، تبیین و شناساندن فرهنگ ایثار و شهادت از مکانیزم‌های دفاعی اسلام برای تسلیح جامعه در برابر هجوم فرهنگ‌های غیرخودی است، ایثارگری و شهادت‌طلبی نقش به‌سزایی در حفظ دین و ارزش‌های آن و استقلال کشور ایفا می‌کند؛ ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و تلاش برای احیای آن به‌منظور مقابله با تهاجم فرهنگی، موضوعی بوده که نیازمند بررسی ابعاد مختلف آن است. ایجاد کردن و سپس توسعه فرهنگ در میان یک جامعه، فعالیتی تدریجی و زمان‎بر است، البته بعضی از حوادث تاریخ در ایجاد و گسترش یک فرهنگ نقش تسریع‌کننده‎ای دارند، مثلاً درباره توسعه و گسترش شهادت در جوامع، حوادث بزرگی در زمان معاصر، پدیده انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی (ره) و سپس جنگ تحمیلی و دفاع مقدس 8 ساله، در رشد و تسریع و گسترش فرهنگ شهادت در میان دیگر جوامع نیز نقش داشته‎اند اما برای تداوم و گسترش این فرهنگ در زمان کنونی خبرگزاری فارس در استان مازندران به‌عنوان یکی از رسانه‌های ارزشی و متعهد به آرمان‌های انقلاب اسلامی‌ در سلسله گزارش‌هایی در حوزه دفاع مقدس و به‌ویژه تاریخ شفاهی جنگ، احساس مسئولیت کرده و در این استان پای صحبت‌ها و خاطرات رزمندگان و خانواده‌های شهدا نشسته و مشروح گفته‌های آنها را در اختیار مخاطبان قرار داده که در ادامه بخش دیگری از این یادگاری‌ها از نظرتان می‌گذرد. * خداوند همه چیز به انسان می‌دهد شهید علی‌اکرم عزیزپور طی دست‌نوشته‌ای خطاب به همسرش می‌نویسد: ای همسرم! خیلی دوستت داشتم چون به خدا خیلی گشته بودم تا تو را در هنگام حرکت برای حمله پیدا کردم و خیلی از خدا خواسته بودم که به تو برسم ولی این نباید مانع از یاد خدا باشد. خداوند متعال همه چیز به انسان می‌دهد و برای امتحان که ببیند آیا باز هم ما مثل سابق هستیم یا وقتی که به همسر رسیدیم یا که به پست و مقام رسیدیم خدا را فراموش می‌کنیم؟ مصداق آیه از سوره توبه که خداوند متعال زن و فرزند و مال و زندگی به انسان می‌دهد که ببیند آیا انسان در مقایسه با یکدیگر آنها را بیشتر دوست دارد یا خدا را؟ همسر عزیزم! ما مسلمانیم و معتقد به قضا و قدر هستیم وقت موت فرا رسد هیچ‌کس مانع از آن نمی‌شود. * عروج در خیبر مهندس سردار شهید علی‌مهدی معقولی در سال 1330 در یکی از محل‌های لنگرود «انزلی‌محله» در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود و او را علی‌مهدی نامیدند. علی‌مهدی در سن 6 سالگی وارد دبستان شد و در سال سوم بود که پدرش را از دست داد و این در شرایطی بود که خانواده از نظر بضاعت مالی وضع بسیار بدی داشتند و علی از همان زمان همراه با دیگر اعضای خانواده با دست‌فروشی و کار در مکان‌های مختلف به امرار معاش خانواده و تأمین هزینه‌های تحصیلی کمک می‌کرد. علی‌مهدی در زمان تحصیل، ایام بیکاری را کار می‌کرد و از این راه به تحصیلات خود ادامه داد و به خانواده در امرار معاش کمک کرد. وی در سال 1347 موفق به اخذ دیپلم در رشته ریاضی شد و با این توصیف که او در طول تحصیل از دانش‌آموزان موفق و برتر مدرسه بود، در سال 1348 در کنکور شرکت کرد و در دانشگاه علم و صنعت تهران در رشته مهندسی پذیرفته شد و هم‌زمان با درس خواندن کار هم می‌کرد. علی‌مهدی در تمام دوران نوجوانی و جوانی خود هیچ‌گاه از نماز و روزه و مطالعه دوری نمی‌کرد و مجلات علمی دانشمند و کتب مذهبی مانند قرآن، نهج‌البلاغه و کتاب‌های استاد شهید مطهری را مطالعه می‌کرد و در سال 1354 موفق به اخذ مدرک لیسانس در رشته راه و ساختمان شد. فعالیت‌های سیاسی وی در دوران دانشگاهی شروع شد و در مجالس و محافل مذهبی شرکت می‌کرد و با گروه‌های مذهبی به‌صورت مخفیانه همکاری می‌کرد، وی پس از پایان تحصیل به خدمت سربازی رفت و پس از اتمام دوران خدمت در سال 57 به نوشهر محل زندگی‌اش برگشت و دفتر مهندسی نقشه‌کشی راه و ساختمان را دایر کرد و در یکی از ادارات مشغول به کار شد. سال 57 اوج فعالیت‌های سیاسی و مذهبی معقولی در چالوس و نوشهر بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیت جهاد سازندگی نوشهر و چالوس را برعهده گرفت، در اوایل سال 60 از طریق سپاه چالوس یک دوره دوماهه نظامی را دید و سپس عازم مناطق جنگی شد و پس از آن او بیشتر اوقات را در جبهه بود و مدتی را در محل کارش در دفتر عمران فرمانداری نوشهر گذراند. علی‌مهدی معقولی رفتن به جبهه و کمک کردن به رزمندگان را از واجبات می‌دانست، بدین دلیل در عملیات والفجر 1 تا 6 و رمضان شرکت کرد و بیشتر خاکریزهای جنوب و احداث پل‌های تک نفره در طول جنگ از ابتکارات وی بود. وی در طول این مدت مسئول واحد مهندسی رزمی لشکر 25 کربلا بود و با نشان دادن نبوغ و ابتکارات مهم در قرارگاه خاتم‌الانبیاء عهده‌دار مسئولیت واحد مهندسی رزمی شد و یکی از مهندسینی بود که در ساختن پل معروف خیبر در عملیات خیبر شرکت داشت. مهندس معقولی پیوسته در گمنامی می‌زیست و همه کارها را برای رضای خدا و برای اسلام انجام می‌داد و سرانجام در عملیات خیبر در شب جمعه 12 اسفند 62 پس از انجام مراسم پرفیض دعای کمیل با یاران خداحافظی کرد و به‌سوی خط رفت تا راهی برای عبور لشکریان در جزیره مجنون بیابد ولیکن با موفقیت این کار را انجام داد ولی این سردار رشید اسلام در ساعت 3 بامداد ندای حق را لبیک گفت و به‌سوی معشوق شتافت، روحش شاد و راهش پررهرو باد.‏ * با گریه به من فهماند که 6 تا بچه دارد سیداحمد ربیعی از رزمندگان لشکر ویژه 25 کربلا می‌گوید: عملیات والفجر 10 بود، مدتی که در خاک عراق بودیم، یک تریلی 18 چرخ صفر کیلومتر توجه مرا به خود جلب کرده بود و مدام توی این فکر بودم که باهاش چه کار کنم؟! تریلی که قبلاً یکی از چرخ‌هایش را پنچر کرده بودم. از میان اسرای عراقی که گرفته بودیم، یکی از آنها راننده آن تریلی بود که طی این مدت سکوت کرده و حرفی نزده بود، مانده بودم که چطور این تریلی را روشن کنم و آن را به حرکت درآورم! یکی از اسرا که متوجه این موضوع شده بود با اشاره به اسیری که آن‌طرف‌تر بود، گفت: «او راننده آن تریلی است!» راننده را گرفتم و به سمت تریلی رفتم، وقتی خواستم استارت بزنم، راننده به پنچر بودن لاستیک اشاره کرد و گفت: «اول باید پنچری‌اش گرفته شود». بعد به من فهماند که لاستیک زاپاس زیر تریلی قرار دارد، من ساده‌لوح هم اسلحه‌ام را به او دادم و رفتم که لاستیک زاپاس را از زیر تریلی درآورم. بچه‌های ما کمی آن طرف‌تر، هر یک مشغول کارهای خودشان بودند، وقتی در زیر تریلی مشغول درآوردن زاپاس بودم، راننده عراقی با صدای بلند فریاد زد: «آبار! آبار!» به‌سرعت خودم را از زیر ماشین خارج کردم و اسلحه را از دستش در آوردم، چون فکر کردم قصد تیراندازی دارد. سرش فریاد زدم و گفتم: «آبار، آبار، چیه؟! معلومه داری چی میگی؟!» بعد از اینکه فهمیدم اوضاع آرام است، دوباره اسلحه را به دستش دادم و رفتم زیر تریلی تا لاستیک را در بیاورم اما باز هم عراقی فریاد زد: «آبار! آبار!» چند بار این حرکت ادامه داشت تا اینکه بچه‌ها را صدا زدم و گفتم: «یکی بیاد بگه این زبون بسته چی می‌گه.» یکی از بچه‌ها آمد و گفت که می‌گوید: «مواظب باش تا لاستیک روی سرت نیفتد، اگر روی سرت بیافتد، تو را می‌کشد!» من که دیدم هر کاری می‌کنم، لاستیک زاپاس در نمی‌آید، اسلحه را از دستش گرفتم و گفتم: «خودت برو درش بیار!» او به زیر تریلی رفت و بعد از چند دقیقه، لاستیک زاپاس را بیرون آورد. به او گفتم: «حالا آن را با لاستیک پنچر، جابه‌جا کن!» او از این کار امتناع کرد و گفت: «من بلد نیستم»، من هم اسلحه را رو به او گرفتم و با زبان مازندرانی به او گفتم: «یا وصل کندی یا تره همین جه کشمبه (یا وصل می‌کنی یا همین‌جا می‌کشمت.)» او که جدیت مرا دید، از جیبش عکسی را در آورد و با گریه به من فهماند که 6 تا بچه دارد، من هم به زبان مازندرانی بهش گفتم: «ای بابا ته هم که مه واری عیال‌واری، خاستی چه کنی انده وچه ره؟! (ای بابا، تو هم که مثل من عیال‌واری، می‌خواستی چیکار کنی، این همه بچه رو؟!)» بعد گفتم: «نگران نباش، من باهات کاری ندارم، تو اسیر هستی، نمی‌کشمت»، وقتی خیالش راحت شد، سریع لاستیک را عوض کرد و بعد رفت بالای تریلی و پشت فرمون نشست، با تعجب بهش گفتم: «زود پسرخاله نشو! بیا این طرف بشین و به من یاد بده، باید چطوری برانم؟» استارت زد و دنده گذاشت و به کمک او تریلی را به عقب بردم. وقتی نزدیک بچه‌ها شدم، مدام بوق می‌زدم و چراغ می‌دادم، بچه‌ها از سنگرهای‌شان بیرون آمده بودند و با تعجب نگاه می‌کردند و وقتی فهمیدند من هستم، زده بودند زیر خنده.

کیک‌آغاز به کارجشنواره فیلم فجر بریده شد

$
0
0
به گزارش جهان، در حاشیه مراسم «بر بال سیمرغ» که در موزه سینما برگزار شد، شمع های دوره سی و سوم جشنواره فیلم فجر خاموش و کیک آغاز به کار جشنواره فیلم فجر بریده شد. به گزارش ایرنا به نقل از ارتباطات و اطلاع رسانی سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر، در این مراسم محمد حیدری، علیرضا رضاداد، علیرضا داوود نژاد، ابوالحسن داودی و محمدرضا عباسیان برای فوت کردن شمع سی و سومین دوره جشنواره حاضر شدند و همچنین برای سینمای ایران سال خوبی را آرزو کردند. محمد حیدری در این مراسم رونمایی از مجموعه «بر بال سیمرغ» متنی را بر اساس نام آثار برگزیده دوره های مختلف جشنواره فیلم فجر حاضر کرده بود که به شرح زیر است: «اینجا سینما است، دیار عاشقان؛ در آن پرنده کوچک خوشبختی، برای پرواز در شب در مسیر تندباد در کنار بچه های آسمان آن هم با آمیختگی عطر یاس و بوی کافور و در مجاورت باران نیاز به وهمی از مترسک ندارد. پدر هیوا از روز واقعه می گوید و آژانس شیشه ای کنار آپارتمان شماره 13. از مهاجر می گوید و خانه ای روی آب و از دلواپسی ها و بی قراری های دیوانه ای که از قفس پرید و رخ دیوانه اش. او از جرم مسافران و مهمان مامان هم چیزهایی می داند که تنها به آذر، شهدخت، پرویز و دیگران گفته است. خیلی دور، خیلی نزدیک، به همین سادگی. روز سوم که دیدمش دیگر دل شدگان به رنگ ارغوان بود. بنابراین ترجیح دادیم به او چیزی نگوییم و کنارش بر پله سی و چهارم این عمارت ریشه دار ور فخر بایستیم و پرواز شوریده و سودایی سیمرغ را به تماشا بنشینیم که برایمان تجشم بالندگی، خیال است و آرزو. برایمان آن رنگ نقره ای بال هایش، یادآور سینماست؛ دیدار عاشقان پرده آخر ندارد! همین جا بایستیم و با او به نام پدر ریه هایمان را در این زمستان بهاری از عطر گل های داوودی پر کنیم...»

آیت‌الله خامنه‌ای در مورد ابوالحسن نجفی چه گفت؟

$
0
0
به گزارش جهان، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای به مناسبت درگذشت ادیب و مترجم نام آور مرحوم ابوالحسن نجفی گزارشی منتشر کرده است؛ در این گزارش آمده است؛ در تکوین عالم گویا اینطور مقدر است که هر نویسنده‌ای تنها با یک اثر نام‌ور شود و چه بسیار قلم‌دارانی که فراوان در فراوان تألیف نموده‌اند اما نام هیچکدام بر حافظه‌ی فرّار تاریخ و فرهنگی باقی نمانده است. ابوالحسن نجفی بی‌گمان یکی از همان نویسندگانی است که با یک کتاب نامی جاودانه یافت: «غلط ننویسیم» ابوالحسن نجفی واقعاً نجفی بود. پدرش مجتهد بود و همین شد که طالع تولدش او از ایران به عراق رساند. نجفی در اصفهان دیپلم گرفت. در تهران به دانشگاه تهران رفت و شاگردی ناتل خانلری را کرد. بعد به فرانسه رفت و از سوربن فوق لیسانس گرفت. نویسنده‌ای که عمر خود را بر آن گذاشت که زبان فارسی پیراسته باقی بماند، خود علاوه بر پارسی، فرانسه خوانده بود و زبان‌شناسی می‌دانست. نجفی تولیدات زیادی داشت. او  در عمر ۸۶ ساله خود ۵ کتاب تألیف کرد که همگی در رسته‌ی زبان و ادبیات فارسی بود. و ۲۰ کتاب را به فارسی برگرداند. اما مشهورترین و پرمخاطب‌ترینش همان کتاب «غلط ننویسیم» است. کتابی که در سال ۶۶ در مرکز نشر دانشگاهی منتشر شد. کتابی ریزنگر و پرجزئیات، از اشکالات و اشتباهات رایج در زبان فارسی. کتابی که نمونه مشابهی _حداقل  با این قدرت_ نیافت و از همان سال اول انتشار، آماج بحث و نقد و نظر زبان‌شناسان، ویراستاران و نویسندگان واژه‌پرداز قرار گرفت. نقدها و حرف‌های موافق و مخالف درباره‌اش تا سال ۹۳ و تا امروز ادامه یافت. آن سال‌ها که حوصله‌ی اصحاب قلم اجازه‌ی حاشیه‌نگاری و تعلیقه زدن به آثار مکتوب را داشت «غلط ننویسیم» از سوی بسیاری از اندیشمندان و فارسی‌پژوهان مورد تحشیه قرار گرفت. از آن جمله بهاءالدین خرمشاهی و... اما نکته جالب، توجه رئیس‌جمهور وقت آیت‌الله خامنه‌ای به این کتاب بود. رئیس‌جمهوری که در روزهای جنگ تحمیلی از خیر این کتاب نگذشت، در همان چاپ اول، کتاب را خواند و نقطه‌نظراتش درباره‌ی آن را در حاشیه‌اش نوشت و برای نویسنده‌ی آن فرستاد. یادداشت‌های آیت‌الله خامنه‌ای اینقدر مهم بود که ابوالحسن نجفی خود را مدیون ایشان می‌داند و در پیشگفتار چاپ سوم کتاب می‌نویسد: چاپ اول و دوم این کتاب مورد توجه و استقبال عامه‌ی خوانندگان قرار گرفت و علاوه بر نقدهای متعددی که در مطبوعات مختلف درباره آن نوشته شد نامه‌های بسیاری نیز از داخل و خارج کشور به دست نگارنده رسید که در آنها موارد نادرست یا ناقص کتاب را متذکر شده یا استدلال و شرح و بسطی را سست یافته یا مهم‌تر از همه‌ی نکته‌هایی را خاطرنشان کرده بودند که حقا می‌بایست به مطالب کتاب افزوده شود. از جمله این بزرگواران به ذکر نام چند تن که بیش از همه خود را مدیون آنان می‌دانم اکتفا می‌کنم: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و... اگر این چاپ مزیتی بر چاپ‌های نخست داشته باشد در درجه‌‌ی اول مرهون عنایت این بزرگواران است.(بهمن ۱۳۶۹) شاید بسیاری گمان کنند رهبر انقلاب اسلامی منطقا و اصولا رابطه‌ی قدیم و قویمی با روشنفکران غرب‌رفته و مترجمان آثار داستانی نداشته‌اند، اما رهبر انقلاب به نیکی نجفی را می‌شناخت و نقاط پرقدر کارنامه‌ی رنگین او را پاس می‌داشت. آیت‌الله خامنه‌ای بعدها از ترجمه‌های برخی آثار توسط وی به نیکی یاد کرد و ابوالحسن نجفی را مترجمی کاردان دانست. ایشان خطاب به اعضای شورای عالی ویرایش زبان فارسی در صدا و سیما فرمودند: این کتابى که جناب آقاى نجفى چند سال پیش نوشتند - «غلط ننویسیم» - من همان وقت آن را گرفتم خواندم و حواشى‌یى هم بر آن زدم. در این کتاب دیده‌ام که ایشان با همه‌ى دقتى که دارند - که واقعاً هم بجاست - جاهایى مى‌گویند که مثلاً این واژه غلط است، اما دیگر جزو زبان شده است و نمى‌شود آن را کارى کرد؛ نمونه‌هایى هم ارائه شده است که حق با ایشان است. وقتى چیزى جزو زبان شد، نمى‌شود آن را از بدنه‌ى زبان بیرون کشید؛ این اصلاً عملى نیست. با بیرون آوردن آن واژه، اختلالى به وجود مى‌آید؛ لیکن این خودش یک مصیبت است. ما نباید بگذاریم یک غلط، جزو زبان بشود. ابوالحسن نجفی یک دوباری در جمع اعضای پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی به دیدار رهبر انقلاب آمده بود. اینکه آیا دیدار و گفتگویی مجزا هم داشته اند یا نه؛ به کنار؛ اما زبان‌های زنده دنیا زنده نمی‌مانند مگر اینکه رهبران کشورها به آن اهتمام ورزند و نویسندگان چیره‌دست آن را پاس دارند.  

حمایت‌معنادارمسئولان‌سینمایی‌ازیک‌بازیگرزن

$
0
0
به گزارش جهان، جمعه هفته گذشته، حضور بازیگری با سابقه دهن‌کجی به ارزش‌های دینی در شهر کاشان، با اعتراض برخی از مردم این شهر مواجه شد.  این درحالی است که برخی از رسانه‌های مدعی اصلاحات و اعتدال، دست به فضاسازی زدند و به دروغ مدعی شدند که به این بازیگر توهین شده است. در این خبرسازی‌ها که به نظر می‌رسد با هدف تأثیرگذاری بر فضای انتخابات انجام شده، هیچ سند و مدرکی دال بر توهین مردم کاشان به آن بازیگر منتشر نشده است. اما اتفاق قابل تأمل، بازتاب‌ها و واکنش‌های برخی از مسئولان و اهالی سینما به این خبرسازی‌ها بود. به طوری که از وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی و مدیر خانه سینما تا انجمن‌هایی چون انجمن بازیگران و انجمن منتقدان سینما، توهین تخیلی و ثابت نشده به بازیگر مذکور را محکوم کردند و حتی یکی از بازیگران سینما بدون اطلاع از اصل واقعه، معترض‌ها به آن بازیگر را با تروریست‌ها و داعشی‌ها یکی دانست! متأسفانه وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی در شرایطی به این اتفاق واکنش نشان دادند که طی سال های گذشته در مقابل بی‌حرمتی‌های زنجیره‌ای علیه سایر بازیگران ، سکوت کرده بودند. مدیران فعلی و سابق خانه سینما که به امام جمعه شهر کاشان نامه نوشته و به ماجرای مذکور اعتراض کرده اند، به فحاشی‌های گسترده برخی از افراد در فضای مجازی علیه شهاب حسینی و پروانه معصومی و ... پس از دیدار با رهبر انقلاب، توهین‌های غیراخلاقی و حتی برخورد فیزیکی با بازیگرانی که در فیلم‌های انقلابی بازی کرده یا حجاب کامل را برگزیده‌اند، سکوت کرده بودند. منبع: کیهان

رامبد جوان:«خندوانه» از اسفند برمی‌گردد

$
0
0
به گزارش جهان، "«خندوانه» از اسفند ماه متفاوت بازمی‌گردد." این خبر را رامبد جوان اعلام کرد و از اعمال تغییراتی در دکور و شکل اجرای این برنامه خبر داد. به گزارش ایسنا، رامبد جوان که در حال حاضر فیلم «نگار» را می‌سازد، می‌خواهد تا قبل از سال جدید، «خندوانه» را هم روی آنتن ببرد؛ «خندوانه»ای که قرار است وسعت پیدا کند و کامل‌تر و بهتر از گذشته به مخاطبان ارائه شود. جوان درباره‌ سری جدید برنامه «خندوانه» گفت: قول می‌دهم با اتفاقات جدید، انرژی کامل و دکور بسیار جذاب از اسفندماه دوباره بازگردیم. به گفته‌ی کارگردان و مجری «خندوانه» دو سال از عمر این برنامه می‌گذرد، دو فصل از این برنامه که چیزی نزدیک به 300 قسمت است، تولید شده و قرار است همه چیز در فصل جدید، تازه شود. بر اساس این گزارش، در حال حاضر یک تیم تقریبا 100 نفری از برنامه‌های گذشته، درگیر آماده‌سازی سری جدید برنامه خندوانه هستند که کمی زمان می‌برد. برنامه «خندوانه» در حال حاضر مشغول ضبط آیتم‌هایی از این برنامه در استان‌های مختلف است که از جمله آنها می‌توان به قزوین و ارومیه اشاره کرد. اجرای این بخش‌ها بر عده بهروز بقایی است. گزارش‌های رسیده حاکی است در فصل سوم «خندوانه»، جناب‌خان همچنان حضور خواهد داشت و یکی از مهره‌های اصلی برنامه خواهد بود، اما گروه «خندوانه» امیدوار است در فصل جدید فرصتی فراهم شود تا عروسک‌های دیگری برای حضور در برنامه طراحی شود. مدیر شبکه نسیم نیز پیشتر گفته است سری جدید «خندوانه»، گرما‌بخش روزهای سرد زمستان خواهد بود. فصل سوم این برنامه که به احتمال زیاد از اسفند ماه روی آنتن می‌رود، متنوع‌تر از گذشته تولید می‌شود و به همه مردم ایران در نقاط مختلف کشور خواهد پرداخت. به گزارش ایسنا، فصل پیشین برنامه «خندوانه» قبل از ماه محرم به پایان رسید و بر اساس توضیحات جواد فرحانی تهیه‌کننده این برنامه، گروه تولید هرگز کارش را تعطیل نکرد تا امروز که مقدمات ساخت دکور جدید آغاز و طراحی فضای کلی برنامه انجام شده است.

استندآپ کمدی جدید کربلایی‌زاده درشبکه‌دو

$
0
0
به گزارش جهان، ویژه برنامه 20 قسمتی «کارستان»، پس از 45 روز پیش تولید فشرده، بیش از سه هفته است که در مرحله تولید قرار گرفته و ضبط «گزارش های ویژه»، «صحیفه خوانی» و «مستندهای واقع نگر» همچنان ادامه دارد. «کارستان» با حال و هوایی اجتماعی متشکل از بخش های متنوعی همچون: مستند واقع نگر، گزارش ویژه، صحیفه خوانی، گفتگو و استندآپ کمدی... است. در بخش مستند «واقع نگر» عوامل برنامه به میان مردم رفته و عکس العمل ها، خواست ها و صحبت های آنها در مواجهه با نامزدهای فرضی نمایندگی مجلس را به تصویر می کشد. امیر کربلایی زاده نیز اجرای بخش استندآپ کمدی را بر عهده دارد. پیشرفت های علمی، دستاوردهای دفاعی وامنیتی، اقتصاد مقاومتی، فرهنگ و هویت ایرانی اسلامی، جایگاه جوانان در جامعه ایران، اهمیت انتخابات، اخلاق انتخاباتی، رأی اولی ها، نماینده اصلح، تمکین در برابر قانون و... برخی از موضوعاتی است که «کارستان» به آنها می پردازد. این برنامه با ساختار جذاب بویژه نمایش واقعیت؛ «رئالیتی شو» و به تهیه کنندگی محمود فلاح پرویزی و اجرای حبیب میدان چی در گروه امور اجتماعی شبکه دو سیما در حال تهیه است و از 17 بهمن ماه سال جاری در جدول پخش شبکه دو سیما قرار خواهد گرفت. منبع: تسنیم

از خطایت گذشتند اما توجیهت باورکردنی نبود!

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، همه چیز از رفتنِ سالار عقیلی به استودیوی شبکه‌ سلطنتی «من و تو» آغاز شد. بعد از آن در روز دوشنبه 5 بهمن 1394 سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشست خبری هفتگی‌اش، درباره تصمیم این وزارت‌خانه در قبال اقدام سالار عقیلی، گفت: نظر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی این است که هر گونه تصمیم در این باره باید به بازگشت عقیلی به ایران و شنیدن توضیحات او موکول شود.   با این حال مسئولان سی‌ویکمین دوره جشنواره موسیقی فجر منتظر بازگشت عقیلی به ایران نماندند و تنها دقایقی پس از صحبت‌های سخنگوی وزارت ارشاد به استقبالِ حذفِ عقیلی از صحنه موسیقی فجر رفتند.   در همان روزِ 5 بهمن 1394 و تنها دقایقی پس از نشستِ سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حمیدرضا نوربخش رئیس سی‌ویکمین جشنواره موسیقی فجر اعلام کرد که سالار عقیلی را از جشنواره موسیقی فجر حذف کرده‌اند.   پرسش خبرنگاران  از حمیدرضا نوربخش این بود که «چرا وقتی وزیر ارشاد تصمیم‌گیری درباره عقیلی را به بازگشت او به ایران موکول کرده‌، مسئولان جشنواره موسیقی فجر خیلی زود نام این خواننده را از جدول جشنواره حذف می‌کنند» که او در این باره گفت: ما در شورایی که برای بررسی گروه‌ها در جشنواره تشکیل داده‌ایم، مسئله‌ی سالار عقیلی و حضور او در شبکه ضد انقلاب «من و تو» را مطرح کرده و این شورا نظر به حذف او داد.   مسئولان برگزاری جشنواره موسیقی فجر نشان دادند که علی‌رغم تاکید‌های وزیر ارشاد مبنی بر تصمیم‌گیری درباره سالار عقیلی پس از شنیدن توضیحاتش؛ از حذف این خواننده استقبال می‌کنند.   ساعاتی پس از این که حمیدرضا نوربخش رئیس جشنواره موسیقی فجر با جدیت تمام از حذف سالار عقیلی از سی‌ویکمین جشنواره موسیقی فجر دفاع کرد، مصاحبه‌ای از نوربخش منتشر شد که در تعارض با مواضع قبلی‌اش جلوه می‌کرد؛ نوربخش در این گفت‌وگو نسبت به حذف عقیلی از جشنواره اعتراض داشت! خانه موسیقی که نوربخش همزمان با ریاستش بر جشنواره موسیقی فجر، مدیرعامل‌اش است هم در اطلاعیه‌ای نسبت به حذف عقیلی از فجر انتقاد کرده بود. دو موضع‌گیری متفاوت از یک فرد در عرض کمتر از چند ساعت.   در واقع نوربخش به عنوان رئیس جشنواره موسیقی فجر خبر حذف سالار عقیلی از جشنواره را اعلام و از تصمیم شورای جشنواره حمایت کرد و ساعتی بعد در جایگاه مدیرعامل خانه موسیقی نسبت به این موضوع اعتراض کرد. این تغییر ساعتی دیدگاه‌ها شیوه‌ای دوگانه و در نوع خود جالب در عرصه مدیریت برداشت می‌شد. این پایان ماجرا نبود.   هفتم بهمن 1394 سالار عقیلی یادداشتی منتشر کرد و در کنار اظهاراتی قابل‌توجه و شایسته که بی‌اعتباری شبکه من و تو را به خوبی فریاد می‌زد، در موضع‌گیری عجیب و تا حدی باورنکردنی اعلام کرد که از ماهیت شبکه سلطنتی «من و تو» بی‌خبر بوده است.   انتشار این یادداشت نشان داد که سالار عقیلی همان طور که برای رفتن به شبکه «من و تو» از مشاوران خوبی بهره نبرده، برای انتشار یادداشتش نیز دقت کافی نداشته است.   پس از انتشار یادداشت عقیلی، «علی جنتی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شب گذشته پنج‌شنبه 8 بهمن 1394 در حاشیه‌ی هفتمین همایش بین‌المللی ادیان توحیدی گفت:‌ «با این هنرمند در این رابطه صحبت کردم و احساس می‌کنم به علت عدم آشنایی با این شبکه دچار غافلگیری شده است. او در این باره بیانیه خوبی داد و عنوان کرد که فرد سیاسی نیست و با این شبکه آشنایی نداشته و برای معرفی فرهنگ و هنر ایرانی و توضیح درباره کنسرتی که در منچستر داشته، با این شبکه مصاحبه کرده است.»   این سخن وزیر هم ادامه‌ دیگری از توجیه غیرقابل باور عقیلی تلقی شد. کسی بنای حذف عقیلی از موسیقی را ندارد و اولین بار این موضع را خود مقامات دولتی و دست‌اندرکاران جشنواره موسیقی فجر اعلام کردند و حالا این پروژه توجیه‌سازی رسانه‌ای به شکلی کاملاً آماتور کلید خورده بود که نتیجه آن هزینه‌های بیشتر برای حیثیت عقیلی محسوب می‌شد که اقدام چند روز قبل او زمینه‌ساز و آغازگرش محسوب می‌شد.   شب گذشته و در حالی که ساعت از 22:00 گذشته بود، روابط عمومی سی‌ویکمین جشنواره موسیقی فجر که نمی‌خواست از قافله عقب بماند، خبری منتشر کرد که حاوی صحبت‌های حمیدرضا نوربخش رئیس جشنواره بود. نوربخش در این گفت‌وگو از بازگشت سالار عقیلی به جشنواره موسیقی فجر خبر داده بود.   نوربخش پس از شنیدن و یا خواندن صحبت‌های وزیر ارشاد، باز هم تغییر رویکرد داد و در تصمیمی سریع و در کمتر از چند ساعت که البته این‌بار از جایگاه «شورا» در آن سخن به میان نیامد، بار دیگر سالار عقیلی را به سی‌ویکمین جشنواره موسیقی فجر بازگرداند. رئیس جشنواره موسیقی فجر و روابط عمومی این جشنواره، برای انتشار خبر بازگشت عقیلی به جشنواره، حتی تا صبح امروز جمعه 9 بهمن هم صبر نکردند تا حداقل بعدها بتوانند، توجیهی برای عدم تشکیل شورا و تصمیم گیری سریع دراین باره داشته باشند. آنان با عجله خبرِ بازگشت عقیلی به جشنواره را پس از صحبت‌های وزیر ارشاد منتشر کردند تا ثابت شود نه حذف و نه بازگشت عقیلی هیچ نیازی به تصمیمِ هیچ شورایی نداشته است.   از خطایت گذشتند اما توجیهت باورکردنی نبود   نگه‌داشتن سرمایه‌های هنری و فرهنگی کاری است که باید در انجامش کوشید. باید حرف هنرمندان را شنید و روزبه‌روز در راستای تسهیل فضای کاری برای آنان تلاش کرد. جامعه برای پیشرفت و البته شناخته شدن هر هنرمندی هزینه‌های بسیاری را تقبل کرده است؛ پس حفظ این سرمایه‌ها وظیفه‌ی سنگینی است.   وقتی هنرمندی به دلیل سهل‌انگاری خطایی می‌کند باید عذرش را پذیرفت و آغوش میهن را برای او امن‌ترین‌جا قرار داد. برخی معتقد بودند هرچند عقیلی در رفتن به استودیوی شبکه‌‌ای سلطنتی سهل‌انگاری کرد، اما نباید خیلی زود قدم در حذف او گذاشت. همیشه فرصت برای قهر کردن و جریمه کردن و راندن هست اما فرصت برای بخشیدن اندک است.   البته این بخشش و پذیرفتنِ سهل‌انگاری‌ها باید با صداقت همراه باشد. وقتی ماهیت شبکه‌ی «من و تو» را بیشتر افراد جامعه می‌شناسند، باور کردن این بهانه که سالار عقیلی ماهیت این شبکه را نمی‌شناسد، دشوار است. شاید بهتر بود سالار عقیلی در یادداشتی که منتشر کرده به جای توجیه کارش، اشتباه خود را صریح‌تر می‌پذیرفت. شاید بهتر بود وزارت ارشاد هم به جای تلاش برای قبولاندن این مسئله که عقیلی ماهیت «من و تو» را نشناخته، کمی راست‌تر با این مسئله برخورد می‌کرد و منطق محکم‌تری انتخاب می‌کرد.   به هر روی سالار عقیلی خواننده‌ای است که آثار ماندگاری در موسیقی ایرانی دارد و بسیاری از این آثار هم فضایی میهنی و وطن‌دوستانه دارند و حتماً او پایبندی‌اش به وطن را فراتر از شعار هم نشان خواهد داد، چیزی که پیش از این هم اتفاق افتاده است.

«یتیم‌خانه ایران» اجتماعی‌ترین فیلم فجر

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، این روزها که نزدیک به برگزاری جشنواره فیلم فجر است همگان در تب‌وتاب دیدن آثار اجتماعی هستند که بخشی از مدیران جشنواره مدعی‌اند مسایل اجتماعی مطرح شده در آثار نقد اجتماع است و عده‌ای معتقدند این فیلم‌ها جز درشت‌نمایی برخی از مسایل اجتماعی که بخش کوچکی از جامعه مبتلا به آن هستند چیز دیگری نیست.   اما این مهم را فراموش کردیم که جشنواره امسال مزیتی دارد که به آن کمتر توجه شده است امسال دو فیلم (یکی داستانی و دیگری مستند) درباره واقعه‌ای به نمایش در می‌آید که هر به یک مسئله اجتماعی مهم توجه دارند قحطی که ایران در سالهای 1295 تا 1297 تجربه کرد. قحطی بزرگ که در ایران مرگ بیش از 10 میلیون ایرانی را رقم زد و نیمی از جمعیت کشور را از بین برد. این واقعه رخدادی نیست که در لابلای صفحات تاریخ فراموش و مخدوش گردد، مگر اینکه که در آن نکته قابل تاملی باشد که افشای آن برخی کشورها را متضرر کند. چنان که سال 2003 وزارت دفاع انگلیس اعلام کرد اسناد نظامی انگلیس در رابطه با ایران (متعلق به سالهای 1914 تا 1921) هنوز محرمانه اند و تا 50 سال بعد، یعنی سال 2053 منتشر نخواهد شد. علیرغم ممانعت انگلستان از انتشار اسنادی که از هویت عاملان و بانیان نسل کشی در ایران پرده بر می دارد، اسنادی زیادی موجود است که راز و رمز این قحطی را فاش می‌کند.   این بار ابوالقاسم طالبی در فیلم «یتیم خانه ایران» تلاش دارد شرح ماجرا که به یک تراژدی تاریخی شبیه است را با روایتی از زندگی یک جوان بانام محمد جواد (علی رام نورایی) که در بنکداری فعال است و تلاش او برای کشف راز قحطی که گریبان  مردم را گرفته توسط ایادی انگلیس به تصویر می‌کشد. در این فیلم طالبی تلاش کرده تا قطحی هولناک در سفر ایادی انگلیس به ایران همچنین اجساد و افراد در حال مرگ در جاده‌ها، به درستی به تماشاگر ارایه شود. روستاهای نیمه ویران با ساکنان گرسنه، مردمی که می‌میرند و کسی نیست که کمکی کند. حضور نیروهای متفقین در ایران که موجب شد تا کشوری که کیلومترها از کانون جنگ در اروپا فاصله داشت، بیشترین خسارت انسانی را متحمل شود مورد توجه قرار گیرد.   علاوه بر ابوالقاسم طالبی که روایتی داستانی و در خور توجه درباره هولناک ترین و اجتماعی‌ترین واقعه این سالها که نسل کشی در ایران را باعث شد مورد توجه قرار داده است؛ مهدی فارسی  مستندساز هم به این مهم توجه داشته است و با ساخت فیلم «خاطرات خانه متروک» علاوه بر قحطی به  بسیاری دیگر از اتفاقاتی که در دوره جنگ جهانی اول پیش آمده است می پردازد در این اثر به موضوعاتی چون انتقال پایتخت یا وقایع بوشهر در دوره جنگ جهانی اول نیز توجه شده است.   این مهم که نسل کشی در ایران رخ داده و حدود ده میلیون نفر طی این سالهات به علت قحطی و بیماری جان خود را از دست دادند و به گفته بسیاری از منابع قحطی یک سوم جمعیت ایران را از بین برود مورد توجه فیلمسازانی قرار گرفت که دغدغه کار اجتماعی به معنای مطلق کلمه دارند. متاسفانه فراموش کرده ایم که سینمای اجتماعی سینمایی است که مساله جمع کثیری از مردم را مورد توجه قرار دهد و مساله جامعه باشد. فراموش نکنیم  فیلمهایی از این دست (یتیم خانه ایران) که به مسئله میلیون ها انسان بی گناه که در اثر گرسنگی و بیماری جان باختند فیلم هایی اجتماعی هستند که درد مشترک بسیاری از افراد در جامعه را مورد توجه قرار دادند و برگی از تاریخ را برای انسان امروز ورق می زنند.

تقدیرآیت‌الله جوادی آملی از مجیدمجیدی

$
0
0
به گزارش جهان، این مرجع تقلید بیان داشتند: گروه‌های فریب‌خورده و تروریست که فرصت تحقیق و بررسی ارزش‌های اسلام ناب را ندارند با به نمایش درآمدن این فیلم قطعا متنبه خواهند شد و پی به ارزش‌های اسلام و رحمت و رأفت دین پیامبر خاتم خواهند برد.  این مفسر قرآن کریم افزودند: دیدن این فیلم جهالت آنها را از بین خواهد برد و عقلانیت را به آنها باز خواهد گرداند که اسلام دین خشونت نیست و با هرگونه جنایت مخالف است.  ایشان ادامه دادند: خدا به هر فردی هنری داده یکی هنرمند در فقه و دیگری در کلام است؛  مهم این است که بتوان از این هنر بهترین استفاده را کرد.  حضرت آیت‌الله جوادی آملی گفتند: هنرمند واقعی کسی است که از هنر خود نهایت استفاده را برای به حرکت درآوردن عقلانیت جامعه ببرد و جهالت را دور کرده  و عقل و شعور را به آنها بازگرداند. مجید مجیدی کارگردان  فیلم «محمد ‌رسول‌الله(ص)» نیز در ابتدای این دیدار هدف از این دیدار را رهنمود گرفتن از علما و بزرگان حوزه و دعا برای پیشرفت بهتر کار‌ها عنوان کرد. مجیدی  افزود: تمام سعی ما این است که فیلم محمد رسول‌الله(ص) در دنیا به نمایش گذاشته شود تا با نمایش این فیلم  حقایق  اسلام ناب بر همگان نمایان شود. کارگردان  فیلم محمد رسول‌‌الله(ص) اظهار داشت: با همه مخالفت‌هایی که تاکنون از سوی جبهه استکبار و ایادی آنها برای به نمایش در نیامدن این فیلم صورت گرفته ولی این فیلم در بعضی کشورها به نمایش درآمده و مردم هم استقبال خوبی از آن کرده‌اند.  گفتنی است، مجید مجیدی با حضور در آیین اختتامیه سومین جشنواره فیلم حوزه «اشراق» در قم، نشان خادم افتخاری مسجد مقدس جمکران را دریافت کرد. منبع: کیهان

جشنواره فجر میزبان متهم امنیت ملی شد!

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از فارس، فیلم سینمایی «یک شهروند کاملا معمولی» در شرایطی توسط هیات انتخاب گروه هنر و تجربه پذیرفته شده است که فیلمنامه این اثر توسط «جعفر پناهی» نوشته شده است. حضور پناهی در فهرست عوامل فیلم «مجید برزگر» در حالی آشکار شده است که پیش از این در اطلاعات فیلم‌های جشنواره نامی از او برده نشده بود. این ماهنامه «فیلم‌نگار» بود که در تازه‌ترین شماره خود (شماره 158 . بهمن 94) نام «جعفر پناهی» را به عنوان فیلمنامه‌نویس درج کرده و مجید برزگر در حالی سومین کار خود را با همکاری جعفر پناهی نوشته که این فیلم در جشنواره شیکاگو هم به نمایش درآمد و نام پناهی در لیست عوامل فیلم در جشنواره شیکاگو هم به وضوح دیده می‌شود. مروری کوتاه بر فعالیت‌های ضدایرانی پناهی و حمایت‌های سیاسی و امنیتی کشورهای غربی برای رفع محکومیت او حکایت پیچیده‌ای نیست. پناهی با حکم قطعی دادگاه به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام به  20 سال ممنوعیت کاری در زمینه فیلمسازی و فیلمنامه‌نویسی محکوم شده است و سوال اینجاست که چطور فیلمنامه‌ای که توسط این فرد نوشته شده در گروه «هنر و تجربه» پذیرفته شده است؟ تصویر صفحه 44 ماهنامه فیلم نگار دبیر جشنواره فیلم فجر چگونه از این جشنواره مهم انقلاب اسلامی صیانت می‌کند در شرایطی که «جعفر پناهی» در نگارش فیلمنامه فیلم مجید برزگر دخیل بوده است؟ او با حکم قطعی از قوه قضائیه محکوم به مجازات شناخته شده و از هرگونه مشارکت در نگارش فیلمنامه و ساخت فیلم محروم شده است اما چگونه است که فیلمی با نگارش فیلمنامه این فرد در بخش هنر و تجربه راه یافته است؟ رفتار سازمان سینمایی و دبیر جشنواره فیلم فجر را چگونه باید توجیه کرد؟ به یاد داشته باشیم جعفر پناهی همواره  مورد تشویق رئیس جشنواره فیلم برلین  و رسانه های غربی است نه برای آنکه فیلمساز توانمندی است بلکه  تنها به این دلیل که پافشاری بر نقض محکومیتش کرده و فیلم تجربی «تاکسی» مورد تشویق و تمجید قرار گرفت و خرس طلای این جشنواره را از آن خود کرد. حال تفاوت ما با جشنواره برلین چیست؟ وقتی خودمان هم با انتخاب فیلم «یک شهروند کاملا معمولی» در جشنواره به کار این مجرم و خاطی صحه گذاشته و او را تشویق می‌کنیم که به نقض محکومیتش پافشاری کند او اگر مجبوربود برای حضور فیلمش در جشنواره برلین در دوره های گذشته  «پرده بسته» را در کیک جاسازی کند در جشنواره فیلم فجر به راحتی و بدون هیچ مشکلی فیلمش را ارایه داده است و در لیست عوامل فیلم نامش در کنار مجید برزگر به عنوان فیلمنامه نویس قید شده است. «جعفر پناهی» در مدت طی محکومیت خود، نه تنها حکم صادره را زیر پا گذاشته و به اعمال مجرمانه خود ادامه داده است بلکه این تهدید را تبدیل به یک فرصت نموده و بیش از گذشته خود و فعالیت‌های خود را در کانون توجه قرار داده است. وزارت ارشاد در این مدت چه کرد؟ نامه نگاری میان ایوبی و جعفر پناهی شکل گرفت و دست آخر نوش آبادی سخنگوی وزارت ارشاد که مورد پرسش قرار گرفت گفت : «افرادی که محکومیتی دارند و این محکومیت به اعتبار خودش باقی است بسته به شرایطی که دارند به آنها رسیدگی می‌شود. تلاش ما این است کسانی که به هر دلیلی زمانی دور شدند و بخشی از عمرشان را نامهربانانه گذراندند ، نزدیک شوند. ما مقام امنیتی و سیاسی نیستیم و نمی‌خواهیم کسی به‌خاطر یک خطا در گذشته ، همچنان در محرومیت باشد.» بعد از سخنان نوش آبادی به این مهم پی می بریم که از یک سو زمینه را برای فعالیت‌های ضد امنیتی یک محکوم سابقه دار باز گذاشته و از دیگر سو فیلمی که در نگارش آن این محکوم سهیم بوده است را در جشنواره فیلم فجر در بخش هنر و تجربه می پذیرند. پناهی از زمان محکومیت خود در سال 2010 تاکنون فیلم های «این یک فیلم نیست»، «پرده بسته» و «تاکسی» را ساخته است و در نگارش فیلم «یک شهروند کاملا معمولی» با مجید برزگر همکاری داشته است. فیلمی که به راحتی از ایران خارج شده و در جشنواره فیلم شیکاگو و معتبرترین جشنواره آمریکای شمالی هم به نمایش درآمده است. «یک شهروند کاملا معمولی» داستان یک پیرمرد 84 ساله است که در بحران فراموشی و آلزایمر قرار دارد. او هم مثل نوجوان فصل باران‌های موسمی و مرد میانسال پرویز، تنهاست. شروع بحران‌های پیری او مصادف می‌شود با مواجهه‌اش با دختری جوان. پسرش از او خواسته تا برای معالجه و دیدار مجدد به کانادا بیاید و او برای سفری به این دشواری احتیاج به کمک دارد.

حوادثی که در زندگی پیش می آید...

افشاگری از پشت‌پرده‌یک برنامه در کانال من‌وتو

اولین پُست کامران‌ نجف زاده از نیویورک

امـام آمـد

Viewing all 18751 articles
Browse latest View live