Quantcast
Channel: جهان نيوز - آخرين عناوين فرهنگ :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 18782

داوری اردکانی: پس از انقلاب امیدوار شدم

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از تسنیم، نشست نقد و بررسی کتاب «اخلاق در عصر مدرن»؛ مجموعه مقالات رضا داوری اردکانی (از سلسله نشست‌های هفتگی شهر کتاب) عصر دیروز ۱۲ شهریورماه با حضور نویسنده کتاب و ۳ منتقد؛ غلامحسین ابراهیمی دینانی، محمدرضا بهشتی و شهین اعوانی و با اجرای علی اصغر محمدخانی در موسسه شهر کتاب برگزار شد.در ابتدای این نشست علی اصغر محمدخانی خلاصه‌ای از کتاب «اخلاق در عصر مدرن» رضا داوری ارائه داد و مهمترین مولفه‌ها و مسائل آن را ذکر کرد و گفت: این کتاب از ۱۶ گفتار یا مقاله تشکیل شده که بیشتر مسائل آن حول محور اخلاق و ارتباط آن با علم، تکنولوژی، سیاست و فرهنگ است.سپس رضا داوری اردکانی استاد پیشکسوت فلسفه و رئیس فرهنگستان علوم درباره کتابش گفت: عنوان این کتاب را من انتخاب نکرده‌ام و انتخاب ناشر است. معمولا ناشران صلاحیت بیشتری در انتخاب عنوان دارند. اما خود من این کتاب را اخلاق در عصر مدرن نمی‌دانم و معتقدم آنچه که در این کتاب آمده همه آنچه که می‌توان اخلاق مدرن نامید، نیست.جدایی نظر و عمل همواره دغدغه‌ام بودداوری اردکانی گفت: از آغاز فعالیت فلسفی‌ام موضوع جدایی نظر و عمل همواره برایم مسئله و دغدغه بوده است. همیشه به این موضوع فکر کرده‌ام که نظر و عمل، فلسفه و سیاست یا اخلاق چه نسبتی با هم دارند. ما همواره درباره عمل اخلاق و سیاست حرف‌های انتزاعی می‌زنیم ولی در مقام اجرا و عمل آنگونه که باید عمل نمی‌کنیم.وی اظهار کرد: بارها به این مسئله فکر کرده‌ام که فشار کار هیچگاه نگذاشته بنشینم و کتاب بنویسم و بیشتر مقاله نویسی کرده‌ام به طوری که تقریبا همه کتاب‌هایم مجموعه مقالات است. با این حال همه مقالاتی که در این کتاب آمده است مربوط به حکمت عملی است؛ زیرا اعتقاد دارم فلسفه امروز نمی‌تواند فلسفه دقیقی باشد مگر اینکه به حکمت عملی توجه نشان دهد. فلسفه معاصر نمی‌تواند از عمل، اخلاق و سیاست جدا باشد و از حکمت عملی چشم بردارد. فلسفه‌ای که صرفا به بحث‌های انتزاعی بپردازد برای انسان امروز سودمند نیست. حتی اگر فلسفه نتواند راه را به انسان نشان دهد دست‌کم می‌تواند ما را از موقعیت کنونی‌مان آگاه کند.سیاست عصر مدرن با اخلاق نسبتی نداردرئیس فرهنگستان علوم ادامه داد: از سوی دیگر اگر فلسفه‌ای در دوران کنونی وارد این بحث شود با مشکلاتی مواجه می‌شود. در عالم یونانی اندیشه، نظر، اخلاق و سیاست از هم جدا نبودند، همه این‌ها در مدینه وجود داشت و تفاوت جوهری میان اخلاق و سیاست دیده نمی‌شد. غایت مدینه سعادت بود که هم تفکر را شامل می‌شد، هم اخلاق را در برمی‌گرفت و هم سیاست بود. این نگاه ارسطویی تفاوت بسیاری با تفکر دوره جدید دارد.وی خاطرنشان کرد: در دوره جدید سیاست با اخلاق نسبتی ندارد، یعنی سیاست پاسخگوی پرسش‌های اخلاقی نیست و نمی‌توان قواعد اخلاقی را بر سیاست حمل کرد. اما البته این به معنای آن نیست که سیاست مدرن لزوما ضداخلاق است.ناامیدی پیش از انقلاب و امیدواری پس از آنداوری در بخش دیگری از سخنانش گفت: عده‌ای از دوستان درباره کتاب «وضع کنونی تفکر در ایران» که آن را در دهه ۵۰ نوشته بودم، گفتند که در آن زمان بسیار ناامید بودم اما بعد از انقلاب نوشته‌هایم با شور و امید نوشته شده است. پاسخ من این است که در عالمی که سیاست از دین و اخلاق جدا است و قرار نیست عالمی بنا شود که سیاست بر مدار اخلاق بگردد، چگونه می‌توان امیدوار بود؟ اما پس از انقلاب قرار بود سیاست بر مدار اخلاق راهبری شود و پیوندی عمیق میان سیاست و اخلاق و دین وجود داشته باشد و همچنان هم وجود دارد، در این زمانه باید امیدوار بود و اساسا نمی‌توان ناامید بود. زیرا جامعه قرار است سالم و سلامت باشد و توقع هم همین است. اگر چه برآوردن این توقع بسیار دشوار است.این استاد پیشکسوت فلسفه توضیح داد: در عالم توسعه نیافته برقرار کردن یک نظم اخلاقی و ایجاد یک سیاست اخلاقی کار آسانی نیست. اما من به عنوان یک دانشجوی فلسفه حق دارم بپرسم که من دنیای زیبا و سالمی می‌خواستم اما چرا بر در و دیوار زشتی می‌بینیم؟ چرا دروغ می‌شنویم و دروغ‌گویان خود را راستگو می‌پندارند؟ چرا در جایگاه‌های مختلف جامعه، در ادارات، بیمارستان‌ها، ورزشگاه‌ها و ... وضع چنین است و کمتر اثری از اخلاق و انصاف دیده می‌شود؟ و به طور کلی چرا ما در راهمان برای برقرار کردن یک اخلاق جامع اجتماعی و سیاسی موفق نشدیم؟داوری اردکانی افزود: مطمئنا فرد فرد آدمیان که بد نیستند، اما ما در روابطی قرار می‌گیریم که همان روابط عمل ما را تعیین می‌کنند. چرا نتیجه چنین شده است؟ از سوی دیگر همه‌مان حرف‌های خوب و زیبا می‌زنیم؛ از مهر، عدل، دوستی و صلاح صحبت می‌کنیم، ولی زبان و دل‌مان یکی نیست و حرف‌های زیبایمان جامه عمل نمی‌پوشد. چرا به آسانی دروغ می‌گوئیم و تهمت می‌زنیم و از افترا بیم نداریم؟ تازه همه این کارها را به نام دین و تقوا انجام می‌دهیم. شاید در طول تاریخ همه این کارها را انجام می‌دادند اما آیا آن‌ها را به نام دین و اخلاق و شرف انجام می‌دادند؟ چرا ما اینطور شده‌ایم؟ این‌ها مسائل ساده‌ای نیست و باید لااقل به آن‌ها اندیشید. این سوالات مهمترین دغدغه من در نوشتن مقالات این کتاب بوده است.نخواستم از سیاست بنویسم، تنها به مرز آن نزدیک شدموی اظهار کرد: من در این مقالات به مرز سیاست نزدیک شدم اما نخواسته‌ام از سیاست بنویسم، نمی‌شود از اخلاق و اجتماع نوشت و به مرزهای سیاست وارد نشد. طبیعی است که سیاست باید پاسخگوی این پرسش‌ها باشد؛ به همین خاطر است که شاید موضوع ارتباط اخلاق و سیاست در این کتاب مطرح شده است.به گفته داوری این سیاست است که باید بگوید اگر جامعه اسلامی ما اخلاقی‌تر از دیگر جوامع نیست به چه دلیل است؟ اگر جامعه ما علم و تکنولوژی دیگر جوامع را ندارد، چرا دست‌کم از دیگر جوامع اخلاقی‌تر نیستیم؟ جامعه ما باید اخلاقی‌ترین جامعه روی زمین باشد و اگر اینطور نیست سیاست باید پاسخگو باشد. آیا ما لااقل به این سمت (اخلاقی‌تر شدن) حرکت می‌کنیم؟ اگر کسی جوابی دارد بدهد، اما جوابش داعیه نباشد.رضا داوری اردکانی در بخش دیگری از سخنانش، پس از شنیدن انتقادات و اظهارات منتقدان گفت: نباید وقتی کتابی را می‌خوانیم فکر کنیم که چرا این کتاب را برای من ننوشته‌اند. هر کتابی مخاطب خود را دارد و هیچ نوشته‌ای بی‌مخاطب نیست. این پژوهشگر فلسفه گفت: درست است که یک استاد فلسفه باید بنشیند و کتاب بنویسد اما من هرگز رغبتی به نوشتن کتاب اخلاق نداشته‌ام، هیچ‌گاه نخواسته‌ام به شیوه مالوف از مبانی نظری اخلاق بنویسم. من درباره دروغ کتاب نوشته‌ام. پس نگوئید این کتاب با مسائل زمانه ما چه نسبتی دارد.وی با بیان اینکه در دوران و جامعه ما اخلاقی بودن به این معنا است که نگذاریم قبح اعمال زشت از بین برود، گفت: درست است که زشتی‌ها همواره بوده است اما درد من این است که در دوران حاضر در حال از بین بردن قبح زشتی‌ها هستیم، در حال محو کردن قبح و زشتی بداخلاقی‌ها هستیم. جورج اورول در کتاب‌اش می‌نویسد: «ظلم، عدل است»، «دروغ، راستی است»، «آزادگی، بردگی است» و ... درست است که بدی و زشتی در همه جای جهان بوده و هست همه جا افراط و تفریط بوده است اما صحبت اینجاست که جهان ما در حال غرق شدن در زشتی‌هاست.می‌خواهم از دروغ بنویسم نه از هوسرلداوری افزود: زمان ما زمانی است که ارزش‌ها بی‌ارزش شده، زمان نیهیلیسم و نیست‌انگاری است، آیا من به جای اینکه از این‌ها بنویسم، باید بنشینم کتاب نظری اخلاق بنویسم؟ عده‌ای به من می‌گویند که انگار روزنامه نوشته‌ای در حالی که روزنامه از مسائل روز می‌گوید؛ عده دیگر هم می‌گویند چرا مسائل روز را مطرح نکرده‌ای؟ من هرگز نخواسته‌ام خودم را از مسائل جامعه و مردمم جدا کنم. من می‌بینم که می‌شود نظم اداری، اجتماعی و اخلاقی بهتری داشته باشیم اما نداریم. دغدغه و مسئله من توسعه‌نیافتگی است. من می‌خواهم از دروغ بنویسم، این مسئله من است، در حالی که عده‌ای می‌گویند شان شما بالاتر از این حرف‌هاست بیا و درباره نظریات هوسرل (فیلسوف آلمانی) مقاله بنویس.وی در پاسخ به انتقاد شهین اعوانی درباره اینکه چرا در این کتاب رفرنس داده نشده، مثلا درباره سقراط گفته شده که او دروغ مصلحت‌آمیز را جایز شمرده هیچ منبعی ذکر نشده در حالی که این حرف جدیدی است و با روح زندگی و تفکر سقراط همخوانی ندارد، گفت: من نمی‌خواهم خودم را با یک فیلسوف مقایسه کنم، اما آیا ابن‌سینا جایی در آثارش رفرنسی داده است؟ شاید من موضوع را بد فهمیده باشم و شما می‌توانید به فهم من انتقاد کنید اما مقالاتی که نوشته‌ام دغدغه‌هایی دارد که فراتر از دادن رفرنس و پاورقی است. در حقیقت من شان خودم را از این بالاتر می‌دانستم که رفرنس بدهم. من که قصد نداشتم کتاب «اخلاق ناصری» دیگری بنویسم و جزء به جز مسائل را مشخص کنم.داوری اردکانی در پایان در پاسخ به علی اصغر محمدخانی که از غلط‌های چاپی کتاب انتقاد کرده بود، گفت: من در این سن پیری مانند کسی که تعقیب‌اش می‌کنند، با سرعت کتاب می‌نویسم و مطالبی که در سرم هست روی کاغذ می‌آورم دیگر فرصت بازنگری و تصحیح آن‌ها را ندارم.

Viewing all articles
Browse latest Browse all 18782

Trending Articles