به گزارش جهان به نقل از ماهنامه حلقه وصل، کتاب «دا» نوشته سیده اعظم حسینی که کمتر اسمی از او به میان میآید و اغلب کتاب را به نام راوی خاطرات میشناسند، پس از انتشارش با استقبال بینظیر مخاطبان روبرو شد. استقبالی که بخشی از آن به خاطر قلم حسینی است زیرا اگر وی اقدام به نگارش آن نمیکرد شاید این خاطرات از نهانخانه دل سیدهزهرا حسینی خارج نمیشد و با این موفقیت روبرو نمیشد.این نویسنده دفاع مقدس در گفتوگویی به مشکلاتی که پیرامون نادیده گرفتن حقوق مؤلف وجود داشته و خودش نیز با آن دستوپنجه نرم کرده اشاره کرده و گفته است: سلب کلیه حقوق مادی و معنوی از نویسنده «دا» با این توجیه و استدلال از سوی دستاندرکاران نشر صورت میگیرد که آنها بر این تصور هستند که کتاب خاطره، اثر متعلق به مولف و نویسندهاش نیست. به همین دلیل پدیدآور آن، صاحبِ هیچ حقی نیست، حتی حقوق معنوی.*حیات و ماندگاری کتاب برایم مهم بودوی به علت پیگیری نکردن حقوقش اشاره کرد و گفت: وضعیت حقوقی این کتاب، داستان خستهکننده و تلخی دارد. در این چند سال، من و برخی از کارشناسانِ این حوزه شاهد ماجراهایی بودیم که خود کتاب مفصلی است از آنچه در حوزه فرهنگ اتفاق افتاد. صلاح نمیدانم آنها را بیان کنم و به موارد کلی بسنده میکنم. برای ما حیات موفق و ماندگاری این کتاب مهم بود.*سوره مهر از احترام به حق نویسنده «دا» سر باز زداین نویسنده دفاع مقدس گفت: دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری که از سالهای اولیه پایهگذاریاش سیاست حمایت از مولفان آثار را دنبال میکرد، در مقطعی به این نتیجه رسید که قراردادهای سابق با وضعیتهای جدید آثار همخوانی ندارد و نیازمند تغییر است. این دفتر تلاش کرد با طراحی قرارداد جدید، از تضییع حقوق نویسندگانش تا اندازهای بکاهد اما درباره کتاب «دا» با مقاومت ناشر یعنی سوره مهر مواجه شد. این ناشر، با طرح این مطلب که قاعده جدید، عطف بماسبق نمیشود، بار دیگر و به نوع دیگری از احترام به حقوق نویسنده کتاب «دا» سر باز زد. حتی درصدد اصلاح قرارداد در تجدید چاپها برنیامد.*ناشر «دا» به نویسنده اثر فکر نکردحسینی گفت: میخواهم به حقوق مولفان و مصنفان مصوب سال ۱۳۴۸ اشاره کنم. در این قانون به زعم من سه عنوان کلی تعریف شده. یک: معنا و تعریف مولف و پدیدآور، دو: تعریف اثر، سه: برشمردن حقوقی که به یک پدیدآور تعلق میگیرد. هر خواننده عامی با نگاه مجمل به این ماده قانونی، این تعاریف در ذهنش معنا میشوند. اما اینکه بسیار کسانی که در برخورد با کتاب «دا» برای ترجمه، نمایشنامهنویسی، ساخت سریال و فیلم و غیره آستین بالا زدند و به فرآوردههای جدیدی فکر کردند، بطور قطع دستی بر حوزه ادب و هنر داشتند و این ماده قانونی را درباره خودشان روا میدانند اما همینها با هدایت ناشر کتاب، این زحمت را به خود ندادند که حتی به نویسنده این اثر فکر کنند.*ارزشها فدای مصلحتهای اقتصادی، جناحی و باندیوی اضافه کرد: شاید شما نیز مثل ما این سالها جملات زیبایی در فرهنگ ایثار و شهادت شنیدهاید. مثل این عبارت پر معنا که: «امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهیدان کمتر از شهادت نیست.» چه بسا کسانی عباراتی از این جنس، مدام لقلقه زبانشان است و پیوسته شعار میدهند، به هنگام عمل خصوصا به هنگام مواجهه با مسائل مالی همه چیز در نظرشان رنگ میبازد و ارزشها، گرفتار و فدای انواع مصلحتهای اقتصادی، جناحی و باندی شده و تبدیل به ضدارزش میشود.*ناشر به اعتراضهایم توجهی نکردحسینی در ادامه به اوضاع تبلیغات این کتاب نیز اشاره کرد و گفت: من بهعنوان نویسنده این اثر نه این حجم تبلیغات و نه کیفیت تبلیغش را در اغلب مواضع نمیپسندیدم. نسبت به بعضی اقدامات ناشر اعتراض کتبی دادم ولی کوچکترین توجهی به آنها داده نشد.وی در ادامه افزود: گاه از آنچه بر سر کتاب میآمد و میآید متأسف میشوم. اثری که حاصل زحمتهای بسیار بود. برای تحقق دو مأموریت ذاتیاش ـ مستند و خواندنی بودنش ـ مسیرهای نارفتهای را طی کردم و گاه خارج از توانم رنجش را به جان خریدم، اما در مرحله به ثمر رسیدنش گرفتار مشکلاتی شد که اعتلایش را به خطر انداخت و مانع رسیدن به کمال حقیقیاش شد.*خانم حسینی در مرحله اول حاضر به مصاحبه نبودحسینی اضافه کرد: در مطلبی که خانم سیده زهرا حسینی در شروع کتاب ذکر کرده، آمده است که در مرحله اول حاضر به صحبت نبود، از آنجا که در آن دوره کتابها با مصاحبههای ده، بیست ساعته و شاید کمی بیشتر به سرانجام میرسیدند، گذر کردن از این حجم زمان، متعارف نبود. نه برای خانم زهرا حسینی و نه برای دیگران.*بارها کار توسط خانم حسینی متوقف شدنویسنده کتاب «دا» گفت: مُجاب کردن و درخواست کردن و پیش بردن راوی هم در آن اثر در کنار کارهای دیگری که در دست انجام داشتم، از سختترین مراحل بود. بارها کار توسط خانم حسینی متوقف شد.وی افزود: خانم زهرا حسینی خوب به خاطر دارند زمانی که قرار شد من کار نهایی را برای مطالعه دستشان بدهم، با تعمیرات منزل و حادثه تصادفشان همزمان شد. پس از ترخیص از بیمارستان در منزل دا بستری شدند و من در دفعاتی که خدمتشان رسیدم، شروع به خواندن کار کردم. این ماجرا به دلایلی امکان ادامه نیافت تا پس از چاپ کتاب که باز خودشان به خاطر دارند چه زمانی توانستند کار را بخوانند. البته من به دلیل مسئولیت پدیدآوری که بر عهده داشتم، آنقدر روی مباحث دقت کرده بودم و ایشان در مرور حوادث مراقبتها و ملاحظات مرا دیده بودند که مطمئن بودند من بیش از خودشان به استناد اثر اهتمام دارم. |
↧
ناگفتهها و گلایههای نویسنده «دا»
↧