گروه فرهنگ جهان نیوز-روشنک عباسی: «پاييز» آخرين كار نادر برهانيمرند است كه در تماشاخانه ايرانشهر روي صحنه است. برهاني مرند در كارگرداني و نويسندگي كارنامه پر و پيماني دارد و متون و اجراهايش كم و بيش ، هم در جشنواره ها و هم ميان تماشاگران با اقبال خوبي روبرو شده است. برهاني مرند علاوه بر رويكرد به نمايشنامه هاي ايراني متوني از ايبسون، دورنمات و ميلر را نيز روي صحنه برده و در دراماتورژي و كارگرداني آنها با موفقيت چشمگيري روبرو بوده است.پاييز متني بازتوليدي از برهاني مرند است كه در جشنوارهي بيستم تئاتر فجر در سال ۸۰ روي صحنه رفت و جوايزي نصيب آن شد.داستان پاييز دربارهي خانوادهي يك رزمنده است كه با مشكلات معيشتي و روزمره دست و پنجه نرم مي كند. علي (احمد كاوري) رزمنده ايست از جنگ برگشته اما جامانده در همان حال و هوا و روز و شب خود را با خاطرات و عكس هاي دوران جنگ مي گذراند. جواد (امير جعفري) برادر ديگر خانواده است و كاراكتري لُمپن دارد. با اينكه از طرف مادر با خواهر و برادرش ناتني است اما بار مالي خانواده را به دوش ميكشد. پروين (ستاره پسياني) دختر خانواده، يك كاراته كار است كه يكي از همرزمان سابق علي قرار است به خواستگاري اش بيايد. همرزمي كه در زد و بند جامعهي بعد از جنگ رشد كرده و به ادعاي جواد از رانت رزمندگي خود سوء استفاده ميكند. خانواده عليرغم دست و پنجه نرم كردن با مشكلات مالي در كنار مادري كم سواد و يك دايي آلزايمري علي الظاهر درگير مشكلات داخلي است كه بسط پيدا نميكند و به مخاطب منتقل نميشود. علي و جواد با يكديگر سر سازش ندارند و جواد از اينكه محمودي همرزم علي ميخواهد به خواستگاري پروين بيايد دلخور است. متن و اجرا هيچكدام مسئلهاي را مطرح نميكند. اجرا كه از قوت حضور امير جعفري و ناهيد مسلمي (مادر) بهره مند است و با شوخيهاي خوب ِ اجرا شدهي جعفري مخاطب را درگير ميكند فاقد اوج و فرود داستاني است. مخاطب بعد از تماشاي پاييز نميداند حضور پنج كاراكتر در لوكيشن خانهي تئاتر پاييز چه موضوع، دغدغه و معضلي را مطرح ميكند و كدام گره را ميگشايد و اصولاً اين دعواها و بگو مگوها بر سر چيست . علاوه براين كاراكترِ تيپيكال علي كه سعي دارد غم و غصههاي يك رزمندهي بعد از جنگ را مطرح كند مردي ناراحت، منزوي، بي حرف و بي كنش است. سكوتي بي معني بر قهرهاي علي مستولي است كه به طور مكانيكي اين كاراكتر را از ذهن مخاطب حذف ميكند. معلوم نيست چرا علي كار نميكند و از خانه بيرون نميرود، گرچه دو سه ديالوگ براي چاپ نشدن مطلبي از علي در مجله اوايل نمايشنامه مطرح ميشود اما اين مسئله دليلي بر بيكاري يك فرد كه خانوادهاش در نياز مالي شديد به سر ميبرد نيست. ضمن اينكه علي با آنكه وصيت همرزمش براي ازدواج با همسر او بعد از شهادت را ميداند بدون هيچ دليل و بهانهاي از طرح ازدواج طفره ميرود.علي با خواهر، برادر، مادر و حتي دايي بيمارش هم رابطهي خوبي ندارد. گويي نويسنده يادش رفته براي اين كاراكتر ديالوگ و نقشي طراحي كند. در عوض جواد لوده، پرگو، شوخ و كنشمند است. با آنكه برادر ناتني خانواده است و با مرگ پدرش، نسبت كمرنگي با خانواده دارد اما بار خانواده به دوش اوست، در شرف ازدواج است و تعامل خوبي با افراد خانواده دارد. جواد لاابالي است و پايبندي مذهبي هم ندارد. برهاني مرند گرچه قصد داشته اثري در بزرگداشت دفاع مقدس بسازد اما با خلق كاراكتر معوج علي و در قبال آن با طراحي كاراكتر كنشمند و ضد جنگ جواد كه دائم علي و آرمانهايش را به سخره ميگيرد نه تنها مصائب بعد از جنگ رزمندگان را به چالش نكشيده كه خط بطلاني بر آنها كشيده است. پاييز به جز چند شوخي امير جعفري و موضوع فراموشيهاي حمام و دستشويي رفتن دايي (بهرام افشاري) چيزي براي ديدن ندارد.