Quantcast
Channel: جهان نيوز - آخرين عناوين فرهنگ :: نسخه کامل
Viewing all articles
Browse latest Browse all 18760

ناگفته هايي از زندگي و مبارزات نواب صفوي

$
0
0
به گزارش جهان به نقل از سايت امت اسلامي ،‌ظهور گروه فدائیان اسلام در دهه بیست در سپهر مبارزه با رژیم پهلوی، تحولات فراوانی را ایجاد کرد؛ گروه فدائیان اسلام با محوریت شهید نواب صفوی در حوزه علمیه قم سلوک مبارزه با طاغوت را آغاز کردند؛ این گروه مبارز برای اولین بار حکومت اسلامی را به عنوان دال اصلی گفتمان سیاسی خود به صراحت در بیانیه‌هایشان اعلام و برای تحقق آن تشکل سازی را آغاز کردند. دامنه اثرگذاری و کنش‌های سیاسی آنان در سطح «عملی» با ساختار و چارچوب اندیشگانی صورت بندی می‌گردید و به همین دلیل به سرعت از سوی رژیم پهلوی مورد سرکوب قرار گرفت؛ اما سرکوب «اندیشه» غیر ممکن است و استمرار و فراگیری تفکری این گروه بعدها از سوی افراد مسلمان به انقلاب اسلامی انجامید. «فدائیان اسلام دفتر ندارد، اسم نویسی ندارد، هر مسلمان حقیقی که حاضر به فداکاری باشد عضو فدائیان است.» این سخنان شهید نواب صفوی است که در برابر خیل عظیم متقاضیان عضویت در گروه فدائیان اسلام بیان کرد، اغلب کسانی که به این جمعیت می‌پیوستند مجذوب قدرت روحی و خصایل سحر انگیز شخص نواب و آرمان‌های او می‌شدند؛ از جمله این افراد می‌توان از حضرت آیت‌الله خامنه ای یاد کرد.· نواب؛ مجذوب اولآیت الله خامنه ای از پیشگامان مبارزه با رژیم پهلوی الگوهای مبارزاتی خود را شهید نواب صفوی و امام خمینی (ره) معرفی می‌کند و درباره افرادی که در دوره جوانی بر روزی ایشان اثر گذاشتند، در درجه اول از شهید نواب صفوی یاد می‌کنند و در همین راستا می‌فرمایند «…آن کسی که در دوره‌ی جوانی من خیلی روی من اثر گذاشت، در درجه‌ی اول، مرحوم نواب صفوی بود. آن وقتی که ایشان به مشهد آمد، حدوداً پانزده سالم بود. من به‌شدت تحت تأثیر شخصیت او قرار گرفتم و بعد هم که از مشهد رفت، به فاصله‌ی چند ماه بعد، با وضع خیلی بدی شهیدش کردند. این هم تأثیر او را در ماها بیشتر عمیق کرد. بعد هم امام (ره) روی من اثر گذاشتند. من قبل از آنکه به قم بیایم و قبل از شروع مبارزات، نام امام را شنیده بودم و بدون آنکه ایشان را دیده باشم، به ایشان علاقه و ارادت داشتم. علت هم این بود که در قم، همه‌ی جوانان به ایشان رغبت داشتند. درس جوان‌پسندی داشتند. من هم که به قم رفتم، تردید نکردم که به درس ایشان بروم…»۱ و همچنین «من شاید پانزده یا شانزده سالم بود که مرحوم «نواب صفوی» به مشهد آمد. مرحوم نواب صفوی برای من، خیلی جاذبه داشت و به کلی مرا مجذوب خودش کرد. هر کسی هم که آن وقت در حدود سنین ما بود، مجذوب نواب صفوی می‌شد؛ از بس این آدم، پُرشور و با اخلاص، پر از صدق و صفا و ضمناً شجاع و صریح و گویا بود. من می‌توانم بگویم که آنجا به طور جدی به مسائل مبارزاتی و به آنچه که به آن مبارزه سیاسی میگوییم، علاقه‌مند شدم.»۲· اولین جرقه انگیزش انقلاب اسلامیو در همین راستا مناسبات حاکم میان آیت الله خامنه ای و شهید نواب صفوی به گونه ای رقم خورد که رهبر معظم انقلاب «جرقه‌های» تفکری برای حضور در روند انقلاب را از ایشان دانستند و پیرامون این موضوع فرمودند « …نواب شروع به سخنرانی کرد. سخنرانی‌اش یک سخنرانی معمولی نبود. بلند می‌شد و می‌ایستاد و با شعار کوبنده و لحن خاصی صحبت می‌کرد… اساس سخنانش این بود که اسلام باید زنده شود، اسلام باید حکومت کند… من برای اولین بار، این حرف‌ها را از نواب می‌شنیدم و آن‌چنان این حرف‌ها در من نفوذ کرد و جای گرفت که احساس کردم دلم می‌خواهد همیشه با نواب باشم… سخن و کلامش آن‌قدر نافذ بود. من واقعاً به نفوذ نواب در عمرم کمتر کسی را دیده‌ام… یکپارچه حرارت بود. یک تکه آتش… باید گفت اولین جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی، به‌وسیله‌ی نواب در من به وجود آمد و شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما، نواب روشن کرد.»۳· دوراندیشی جامعشهید نواب صفوی پس از دریافت حکم ارتداد احمد کسروی از سوی آیت الله حسین قمی در سال ۱۳۲۴ از نجف عازم ایران شد؛ وی چندین جلسه گفت و گو با احمد کسروی برگزار نمود ولی با لجاجت پذیرش حقیقت از سوی کسروی مواجه شد و سپس تصمیم به اجرای حکم ارتداد نمود. رهبر انقلاب اسلامی ناظر به تحلیل کنش رفتاری شهید نواب صفوی و دوراندیشی ایشان بیان فرمودند «البته کاری که ایشان در مقابل کسروی انجام دادند یک کار فرهنگی فقط نبود، اتفاقاً کار سیاسی، نظامی، فرهنگی بود. نظامی بود برای اینکه خب کسروی را مضروب کرد و بعد هم یکی از یاران ایشان کسروی را کشت یعنی دو مرتبه از طرف نواب، کسروی مورد حرکت به‌اصطلاح نظامی قرار گرفت. یک‌بار به وسیله‌ی خود ایشان که با کارد حمله کرد، یکبار هم به وسیله‌ی مرحوم امامی، سید حسین امامی، که با اسلحه زد و کسروی را عملاً نابود کرد. کار سیاسی هم بود، همان‌طور که قبلاً هم گفتم، اصلاً ماهیت حرکت ضد دینی که کسروی هم یک تئوریسین‌ها و طراحانش بود یک ماهیت سیاسی بود، هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید کسروی یک عنصر غیر سیاسی بوده، مگر کسی می‌تواند چنین چیزی را بگوید؟ خود کسروی یک عنصری بود که اصلاً حرکتش از آغاز، در مشروطیت و بعد از مشروطیت، تا آن روزی که کشته شد یک حرکت سیاسی بود و یکی از چهره‌های سیاسی ایران بود. پس مبارزه‌ی با کسروی فقط مبارزه‌ی با افکار ضد مذهبی او نیست، زیرا که همان افکار ضد مذهبی هم یک حرکت سیاسی بود و یک ریشه و منشأ سیاسی داشت. بنابراین کار مرحوم نواب به اعتقاد من کار مذهبی فقط نبود، کار مذهبی، سیاسی بود و به همین شکل هم منعکس شد.»

Viewing all articles
Browse latest Browse all 18760

Trending Articles