گروه فرهنگی جهان نیوز: بعد از پیروزی انقلاب شاید یکی از جدیترین بحثها بر سر این بود که آیا احکام و حدود اسلامی باید در جامعه اجرا شود یا نه. برخی جریاناتِ بیشتر لیبرالمنش همچون دولت موقتی ها و البته بعضی از آنانی که کاملا مذهبی و دلسوز بودند، این منطق را پیش می کشیدند که تازه از زمان پهلوی خارج شدیم و بسیاری اقشار مردم آمادگی ذهنی و رفتاری برای اِعمال حکومتی احکام و حدود اسلامی را ندارند. بایستی صبر کرد و کار فرهنگی و تربیتی کرد تا بتدریج زمینه فراهم شود. امام در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۵۹ در دیدار مسئولین کشور میفرمایند:«ما نمىتوانيم تحمل كنيم اين مطلبى را كه آقايان مىخواهند با آن مغزهايى كه در اروپا تربيت شده است درست بكنند. ما مىخواهيم اسلام را [پياده] بكنيم. يكى از اينها آمده بود گريه مىكرد كه چرا بعضى از اينها را مىكشند(اشاره به اجرای حدود)؛ نه اين آخريها را، آنهايى كه آقاى خلخالى(حاکم شرع ابتدای انقلاب) مثلاً مىكشتند. اينها باز توجه ندارند كه اسلام در عين حالى كه تربيت است، يك مكتب تربيت است، لكن آن روزى كه فهميد قابل تربيت نيست، هفتصد نفرشان را در يك جا، يهودى بنى قريظه را در حضور رسول اللَّه مىكشند، گردن مىزنند به امر رسول اللَّه. اينها همين حرفهاى غربى را مىزنند كه ما بايد اصلاح كنيم، اول همه را اصلاح كنيد بعد حد بزنيد. اين عجيب است كه [بگویند] اول ما بايد اين مملكت را، همه را هدايت كنيم كه همه تربيت بشوند، بعد حد بزنيم، اگر يك كسى حالا شرب خمر كرد، حالا حدش نزنيم، حالا اول چيزش بكنيم تا مغزش اصلاح بشود. اينها يك حرفهاى غلطى است. بايد حدود جارى بشود».[۱]این که بسیاری از مردم جامعه آنروز ایران – همانند حالا و بیشتر از حالا – آمادگی اجرای قاهرانۀ احکام و حدود را نداشتند و بهرحال تازه از دهه ها فضای فساد رسمی رژیمهای قبلی در آمده بودند، واقعیت درستی بود. خیلی از آنها سالها بایستی رویشان کار فرهنگی و فکری مداوم انجام می شد تا نسبت به اجرای این مسائل «اقناع» شوند یا برای اعمال مجازات و و نهی از منکر حکومتی، اتمام حجت با آنها شده باشد. اما امام امت – آن پرچمدار جامعالاطراف اسلام ناب – این واقعیت ظاهرالصلاح را بهیچ وجه مجوز عدم اجرای قاهرانۀ احکام و حدود شرعی در متن جامعه نمیشناسد. زیرا او بدرستی میداند که اگر در زمان حاکمیت اسلامی، این احکام تعطیل شوند و منکرات و آسیبهای گوناگون روی هم دوباره جمع شود، فضای عمومی جامعه آلوده میشود و دیگر بهترین کارهای فرهنگی و تربیتی، دوای درد امواج بزرگ و از کنترل خارج شدۀ گناه را نخواهد کرد. او برخلاف بسیاری از مسئولینِ روشنفکرنمای بعدی جمهوری اسلامی می دانست منطق ادارۀ اجتماع یعنی چه، و تقابل سازی میان کار فرهنگی و برخورد قاهرانۀ حکومتی، تقابلی از اساس غلط و فریبنده است و اِعمال احکام و حدود در متن جامعه و اقامۀ امر به معروف و نهی از منکر از موضع حکومت و با ضمانت اجرایی، نه نافی اقدامات فرهنگی و تربیتی و علمی، بلکه خود زمینهساز اثرگذاری این اقدامات خواهد بود و بستر عمومی جامعه را برای آنها مهیا خواهد کرد. رها کردن خیابان و بازار و اماکن عمومی و ارشاد مردم از طریق منبر و رسانه و مدرسه، نگاهی بس عبث است که در هیچ منطق واقعبینانهای جواب نمیدهد، چه برسد به منطق آرمانگرایانه.فرمایشات امام در آن مقطع و سالهای بعد فقط محدود به مورد بالا نبود. ایشان حتی قبلترش در خرداد ۵۸ این گونه موضعگیریهای «فرهنگی» و «علمی» را که میگویند «حالا زود است صبر كنيد»(این عبارت از خود فرمایش امام است)، به کنایه می گیرند و از اجرای مو به موی احکام اسلام حرف می زنند و می گویند: «اگر ما امروز قوانين اسلام را اجرا نكنيم، كِى اجرا بكنيم؟ آقايانى كه مىگوييد نمىشود، پس كِى مىشود؟».[۲] جالب است که نخست وزیر دولت موقت آقای بازرگان نیز در خاطرات خود از آن سالها می نویسد امام برای اجرای احکام شرعی در آن شرایط اهمیت و فوریتی بیشتر از ادارۀ کشور و برنامه های دولت قائل بودند.[۳]امام در تیرماه ۵۸ در برابر مسئلۀ برهنگی و کارهای خلاف شرع زنها و مردها در سواحل شمال ایران، نه اینکه با ملایمت و انعطاف و «شبه فرهنگی» موضع بگیرند، بلکه جلوی چشم مردم می گویند: «اسلام نمىگذارد كه لخت بروند توى اين درياها شنا كنند. پوستشان را مى كند! با زنها لخت بروند آنجا، و بعد زنها لخت بيايند توى شهرها! مثل كارهايى كه در زمان طاغوت مىشد. همچو كارى اگر بشود، پوستشان را مردم مى كنند».[۴]آیا این گونه موضعگیریهای امام، نمونۀ برخورد «غیر فرهنگی» و «غیر علمی» و «غیر مردمی» با آسیبهای اجتماعی است؟! امام در همان سالهای اولیه، دستور اِعمال اجباری حجاب اسلامی در ادارات را صادر می کنند که به قول خود فرمایش حضرت آقا در سالهای بعد، هیچکس دیگر از علما اگر جای امام بود، جرأت بیان آن را نداشت و بلکه این دستور، افراد زیادی را هم از نظام رویگردان نمود.[۵] یا تاکیدات صریح و قاطعانۀ و مکرر امام در همین زمان بر اجرای حدود الهی – تا سرحد امثال کشتن و شلاق و دست بریدن - در مورد جرایمی مثل قتل و سرقت و زنا[۶] یا امثال این فرمایشات در سال ۵۹ که «اگر در وزارتخانهاى، اگر در جايى، احكام اسلام بخواهد جارى نشود، ما درِ وزارتخانه را مىبنديم».[۷] لحن بیان امام در آن سالها اصلا لحنی نیست که تسامح در اجرای احکام شرع را روا بدارد و تأکید بر تقدم کارهای فرهنگی و اقناعی کند. کارهایی که البته سر جای خودش باید به قوت اجرا شود و معلوم است که اگر در بلندمدت، دل و ذهن اکثریت مردم اقناع نگردد، آن اقدامات حکومتی هم بی ثمر خواهد شد.سالهای بعدی انقلاب هم، موارد متعددی از بیانات امام وجود دارد که برخورد قاطعانۀ قهری عوامل حکومت با مظاهر فسق و فجور در جامعه را به مسئولین قضایی و اجرایی گوشزد می کند و هیچ گاه نمیگوید که بجای این برخورد، یا مقدّم بر این برخورد، بنشینید و کارهای اقناعی نمایید تا مرتکبین این گناهان خود متنبّه شوند.[۸] تا بالاخره وصیت نامۀ امام که صریحا می گوید آزادی های خلاف شرع به دختران و پسران نباید داده شود و اگر مسئولین جلوی آن را نگرفتند، مردم، خود مکلف به جلوگیری اند.حال که سی و اندی سال از زمان انقلاب گذشته و بهرحال انبوه کارهای فرهنگی از کتاب درسی تا و منابر و تلویزیون، با مردم از احکام اسلامی سخن گفته اند – گرچه اصلا این کارها کمّاً و کیفاً کافی نبوده است – چطور می شود که روسای قوه مجریه، از هاشمی و و خاتمی و احمدی نژاد و روحانی، و بسیاری مسئولین و نخبگان دیگر و حتی بعضی نیروهای خودیتر و اصولگرای نظام، منطق امام را صریحا رد می کنند و مستقیم و غیرمستقیم، تسامح و عدم قاطعیت در اجرای احکام شرع در متن جامعه را به بهانۀ لزوم کارهای فرهنگی و علمی مطالبه می کنند. اکنون که جرائم خلاف عفت عمومی، فضای اخلاقی و فرهنگی جامعه را از آن سالها بسی بیشتر آلوده نموده، چرا همچنان بی منطق حرف میزنیم و دائم می زنیم توی سر همان معدود برخوردهای نیروی انتظامی با این فضا و کلا اصرار داریم فضای جامعه آزاد شود. اگر آب از سر عفت و اخلاق این جامعه بگذرد، دیگر آیا مجالی برای اثرگذاری بلندمدت کارهای اقناعی شما حضرات – که البته همانش را هم خیلی نمی بینیم – باقی می ماند؟ [۱] - صحیفه امام، جلد ۱۳، صفحه ۴۹.[۲] - صحیفه امام، جلد ۸، ص ۵۷.[۳] - انقلاب ایران در دو حرکت، مهدی بازرگان، ناشر: مولف، ص ۱۱۳.[۴] - صحیفه امام، جلد ۸، ص ۳۳۹.[۵] - امنیت اخلاقی از دیدگاه رهبری، مجتبی جاویدی، انتشارات مرکز پژوهشهای مجلس، صفحه ۲۲۹ و ۱۴۴.[۶] - صحیفه امام، جلد ۷، ص ۳۱۳-۳۱۴. [۷]- صحیفه امام، جلد ۱۳، ص ۴۰.[۸] - برای مثال رجوع شود به: صحیفه امام، جلد ۱۶، ص ۴۲۴-۴۲۵، جلد ۱۷، ص ۱۶۲- ۱۶۳، جلد ۲۱، ص ۲۴۲.