به گزارش جهان به نقل از سدید؛ متن پیش رو خلاصهای از جزوۀ « از خودیافتگی اسلامی تا خودباختگی غربی در سینما » که درسگفتارى است از آقای « دکتر مجید شاه حسینی » در باب بررسی نظرات شهید آوینی در مورد هنر، سینما و هجمههای مخالف آن است؛ این درسگفتار حاصل سلسله جلسات سطح یک یازدهمین دورۀ آموزشى تربیتى «والعصر» مى باشد که در تابستان ۱۳۸۹ برگزار شده است و پس از پیاده سازى و ویرایش در اختیار علاقهمندان قرار مى گیرد.فضای پس از دوران دفاع مقدس، فضایی بود که دیگر کسی صحبت از تهاجم دشمن، مقابله با تهاجم و مسائلی از این دست نمیکرد؛ حتی بعضی معتقد بودند دیگر ضرورتی برای پخش مستندهای دفاع مقدس از تلویزیون وجود ندارد و اینها حرفهایی بود که به صراحت اعلام میکردند. در این میان شهید آوینی اولین کسی بود که واژۀ تهاجم فرهنگی را استفاده کرد و از تهاجم فرهنگی ما به غرب صحبت کرد. حضرت امام رحمهالله در مورد هشت سال دفاع مقدس فرمودند: «همهاش مبارک و مقدس است و ما از یک ساعت آن پشیمان نیستیم» و مقام معظم رهبری نیز بارها تأکید کردند که ما مدیون جنگ هستیم و برکت و فرهنگ جنگ چیزی است که میتواند تا چند سال ما را بیمه کند.اما پنج ماه پس از پذیرش قطعنامه، در یک روزنامهای به مناسبت ۲۲ بهمن با تعدادی از مسئولان، مصاحبه کرده بودند که نظر شما در مورد هشت سال دفاع مقدس و ادامۀ جنگ بعد از فتح خرمشهر چیست؟ بعضی از مسئولانِ وقت، نظرشان این بود که شش سال جنگیدنمان اشتباه بود و نباید آن را ادامه میدادیم و حتی یکی از مسئولان فرهنگی نظام، نام آن دوران را برادرکشی گذاشت که البته آن مسئول، هماکنون به غرب پناهنده شده است. مجلۀ سوره شهید آوینی که تنها ماهنامۀ فرهنگی آن زمان بود، به عنوان یک خاکریز فرهنگی، پاسخی بود بر دهها نشریهای که ارزشهای پیشین را به چالش میکشیدند.همچنین بعد از ساخت روایت فتح، به بوسنی رفت و مستند تهیه کرد که نشان دهد ما به غرب تهاجم کردهایم نه آنها به ما. وی آن عکس معروف از یک بسیجی بوسنیایی را در همانجا میگیرد. در این عکس، یک جوان مدرن امروزی غربی، سربندی مزین به ذکر «الله اکبر» را بر پیشانی بسته و عازم جبهۀ نبرد است. این عکس، بهترین تمثیل از تهاجم فرهنگی ما به غرب است که میگوید آن هشت سال دفاع مقدس ما بیهوده نبوده است. شهید آوینی در نشریۀ سوره بسیاری از فعالیتهای ضدفرهنگی آن زمان را تذکر میداد؛ از جمله نقدهایی به سلمان رشدی داشت و کارهای او را یک هجوم فرهنگی از طرف دشمن میدانست. حتی گاهی به وزیر ارشاد وقت نامه مینوشت و تهاجم فرهنگی را گوشزد میکرد. آوینی در حد یک تئوریسین فرهنگی و هنری بود. جهانبینی آوینی در مورد هنر و سینما، از سر عدم شناخت سینما یا دشمنی و انکار آن نبود. او سینما را از بسیاری از منتقدین کمسواد دورۀ خود و همچنین دورۀ ما بیشتر میشناخت. کلاسهای سینمای او در مقایسه با کلاسهای امروز، حتی بسیار تخصصیتر و علمیتر بود.فرهنگ غرب شاخصههایی دارد که شهید آوینی تلاش میکرد این شاخصهها را در هنر و رسانۀ غرب نشان دهد. یکی از این شاخصهها اصالت لذت و منفعت است که شاید حتی یک غربی هم پیدا نشود که این دو ویژگی را نخواهد. غربیها حتی اگر به سراغ معنویت هم رفتهاند، مثل عرفانهای نوظهور، کاملاً ناشی از نفسانیت آنهاست.ویژگی دوم که در هنر غربیها نمود دارد، اصالت تصویر است. اساساً جهانبینی غربیها تصویری است و حتی از قدیم هم معجزات پیامبران آنها نیز مثل حضرت موسی تصویری بوده است، اما در هنر شرقی، اصالت با تصویر نیست. به همین دلیل در شرق، هنرهایی مثل موسیقی، ادبیات، شعر و… و در غرب هنرهایی مثل نقاشی، مجسمهسازی و… بهوجود آمد. شهید آوینی معتقد بود که سینما نیز به دلیل اصالت تصویر در هنر غرب و جهانبینی تصویری غربیها بهوجود آمد.سومین ویژگی هنر و رسانۀ غربیها خنثینبودن است. شهید آوینی تلاش میکرد اثبات کند که سینما ابزاری علیالسویه نیست که ما بتوانیم مثل یک ابزار خنثی به همان سادگی از آن استفاده کنیم که غربیها از آن استفاده میکنند. دلیل او این بود که وقتی اساس رسانهای تصویر و ترسیم است، بیشتر در خدمت تفکر و جهانبینی تصویری میتواند باشد و بیان مفاهیم انتزاعی با این رسانه دشوارتر میشود.از اینرو سینما ابزار خوبی برای نشاندادن خشونت، التذاذهای جسمانی و مادی و هر چیزی که ریشۀ ظاهری و مادی دارد میباشد، اما اگر بخواهیم به سینما بگوییم توکل، توسل، استعاذه، خوف و رجا را نشان بده، کار سختی میشود و ناگزیر میشویم به سمت چندلایه صحبتکردن، نماد، استعاره، ایهام و اشاره برویم و به همان میزان پیاممان را دشوارتر منتقل خواهیم کرد. بنابراین انسان غربی عین باور خودش را با این رسانه میتواند نشان میدهد، اما ما باید اجتهاد بیشتری به خرج دهیم تا بتوانیم این اسب سرکش را رام کنیم. شهید آوینی منکر تکنولوژی نبود. او میگفت تکنولوژی، اسبی است که به ما سختتر سواری میدهد، اما ما باید از آن سواری بگیریم. او سینما تدریس میکرد و برای تلویزیون سریال میساخت، اما معتقد بود نباید سادهانگارانه، سادهلوحانه و کودکانه تصور کنیم که به همان سادگی که انسان غربی از این رسانه استفاده میکند، ما هم میتوانیم استفاده کنیم. متأسفانه اصحاب هنر و رسانۀ ما این نگاه شهید آوینی را دنبال نکردند و بعضی هم اساساً قبول نداشتند یا اینکه نمیخواستند حرفهای عمیق شهید آوینی را بفهمند. کسانی که هنر را دنبال کردند، نگاه تکنوکراسی به سینما داشتند و محتوا و فن را کاملاً از هم جدا میکردند درحالیکه شهید آوینی معتقد بود باید هنرمند تربیت کنیم تا هنر خوب حاصل شود.اینکه میگوییم آدمِ معتقد تربیت کنیم تا سینمای اعتقادی داشته باشیم یعنی بُنمایههای سینمایی را تقویت کنیم و سپس به افراد سفارش فیلم بدهیم. زمانی آمریکاییها در حال الگوبرداری از مستندهای روایت فتح شهید آوینی بودند تا روایت فتح آمریکایی بسازند. آمریکاییها نیز به این نتیجه رسیده بودند که برای داشتن یک مستند حماسی جنگی که با مستندهای گزارشی، سفارشی و تبلیغاتی متفاوت باشد، ابتدا باید یک نسلی را تربیت کنند که بتوانند از این مدل مستندها بسازند. در نهایت آنها شهرک سینمایی دفاع مقدس ساختند و پس از انتخاب افراد مناسب، با آنها قرارداد بستند که شما یک سال در اختیار ما هستید. این جوانان آمریکایی، در هیچ فیلمی بازی نکرده بودند و چهرههای کاملاً پاک و دستنخورده داشتند. آنها را به شهرک سینمایی دفاع مقدس خودشان بردند و یک زندگی سربازی آرمانی برای آنها تعریف کردند. در نهایت، از آنها انسانهایی طلایی و آرمانی بار آوردند که تجسمی از یک جوان متعهد و مسئول آمریکایی بود. از سوی دیگر به سراغ سربازهای پیر باقیمانده از جنگ جهانی دوم که در آسایشگاهها رو به موت بودند رفتند، به آنها یونیفرم نظامی جنگ جهانی دوم پوشاندند و مدالهای افتخار را به سینۀ آنها زدند و این سربازها یکشبه قهرمان ملی شدند. آنها جلوی دوربین از خاطرات جنگیشان میگفتند و این خاطرات در شهرک سینمایی دفاع مقدس آمریکا توسط آن گروه از جوانان متعهد و مسئول، بازسازی میشد. در نهایت، مستند بازسازیها با عنوان «گروه برادران» یا «جوخۀ برادران» ساخته شد. اسم این مستند هم جعلی بود و از روایت فتح گرفته شده بود.در واقع این ما هستیم که به آمریکا تهاجم فرهنگی کردیم و این است که شهید آوینی به فکر تهاجم فرهنگی ما به غرب بود. |
↧
روایتی از نظرات شهید آوینی درباره هنر
↧