به گزارش جهان به نقل از تسنیم، سرودن از مناسبتهای مهم در طول سال یکی از موضوعات رایج در ادب فارسی از گذشتههای دور تا به امروز است؛ در این میان سرودن از «رمضان» و وداع با این ماه از رایجترین موضوعاتی است که در این بخش گنجانده میشود. در کمتر دیوانی را میتوان یافت که توجهی به این وقاعه مبارک در طول سال نکرده باشد. آمدن ماه صیام و دیدن ماه نو و یکسو شدن روزه از جمله موضوعات پرتکرار در میا اشعاری است که برای این ایام گفته شده است، اما آنچه که در این میان قابل بررسی است، نگاه دوگانه به موضوع ماه مبارک رمضان و حلول ماه شوال است. در مجموع میتوان دو رویکرد عمده شادانگارانه و محتوامحور را در این دسته از اشعار دید. بسیاری از شاعران در گذشته رؤیت ماه شوال را ادامه شادکامیهای خود عنوان کردند و بدون توجه به معارف ناب ماه مبارک رمضان از آن گذشتند، اما در این میان بودند شاعرانی که با نگاهی عمیقتر و فراتر از زندگیهای روزمره به رفتن ماه صیام و رؤیت هلال ماه شوال نگریستند.گفتن از ماه مبارک رمضان، چه افتتاح و چه وداع با این ماه عزیز، هرچند در سالهای دور رواج داشت، اما در روزگار ما به یکی از موضوعات فراموششده مبدل شده است. کمتر دیوان و دفتر شعری را میتوان یافت که شاعر سرودهای را به طور اختصاصی به این موضوع پرداخته باشد. تعداد سرودههای این حوزه بسیار اندک و نادر است، اما نکتهای که در بسیاری از این اشعار میتوان دید، تلفیق شیرین عاطفه و اندیشه است. شاعر به راحتی و صرفاً با بیان احساسات خود به استقبال ماه شوال نمیرود؛ او از معرفت رمضان سخن میگوید و از حسرت فرصتهای از دست رفته. غلامرضا سازگار یکی از این شاعران است که در سرودهای طولانی به استقبال عید فطر رفته است:گذشت ماه صیام و رسید عید صیامکنید یکسره بهـر نماز عید، قیاماگرچه رفت مه روزه و مه تسبیحمبارک است به اهل صیام، عید قیامشراب کوثـر و باغ بهشت و جلوه یاربه روزهدار حلال و به روزهخوار حرامبرات عفـو بگیرید از خدای کریمکه گشته عفو عمومی به دوستان اعلامهزار حیف! دریغا! چه زود پایان یافتمهی که دست الهی به ما خوراند طعامسلام بـاد بـه ماهی که بود ماه دروددرود باد به ماهـی که بود ماه سلامسلام بـاد بـه ماهـی که بـود لیله قدرسلام باد بـه ماهی که بـود ماه تمامسلام باد به ماهی که از نسیم خوششرسید بوی خداوند، دمبـهدم بـه مشامبـه وسعت همه عالـم برای مهمانانگشـوده بـود خداوند، سفــره اطعـامثواب روزه خودش بود؛ بهتر از این چیست؟ز هـر کرامت و لطف و عنایت و اکراماگرچه مـاه خدا بـود ایـن مه پر فیبدان جلالت و قدر از علی گرفت طعامسلام باد به ماهی که هر شبش دل مابه «افتتاح» و «ابوحمزه» میگرفت آراممهـی کـه بود لیالیش بهترین شبهـامهـی کـه بـود در ایـام، بهترین ایـاممهی که هر شب و هر روز در بهشت وصالخدای، ریخت شراب طهورتان در جاممه ولایت سبط نبی، امام حسنمه شهـادت مـولا علی، امـام همامعلی که ذات خـداوند بـود مداحشعلی که بعد پیمبـر امـام بـود، امامعلی حقیقت قرآن، علی حقیقت دینعلی ولی خـدا و وصی خیـرالانامعلی معلـم آدم، علـی سفینـه نـوحعلی روان مسیح و علـی کلیم کلامعلی که مدح و ثنایش حقیقت توحیدعلی که مهر و ولایش تمامی اسلامعلی فـروغ بـه جان بشر دهد دائمعلی که رحمت موصولۀ خداست مدامعلی که ماه، سـلامش کند ز اوج سپهرعلی که مهر، به انگشت او سپرده زمامنماز و روزه و حـج و زکات بـی او هیچکتـاب و دین و نبـوت از او گرفت قوامنهاده بوسه شجاعت به دست و بازویشعبادت همه اولیاش در هـر گـامچه حاجتی چه نیازش بر این خلافت بودکسی که بود به کویش امین وحی، غلامفقط نه این که به دام جهـان اسیر نشدببین بـه گردن دنیـا نهـاد، مـولا دامچقدر دور حـرم راه میروی "میثم!"به طوف خانـه مـولا علی ببند احرام |
↧
گذشت ماه صیام و رسید عید صیام
↧