جهان نیوز - دکتر محمد ودود حیدری: فرهنگ، ماناترین وجه زندگی بشر و روح اندامواره اجتماع بشری است. جامعه به وسیله فرهنگ انتظام میگیرد و انسان به وسیله فرهنگ موجودی اجتماعی میگردد. از آنجا که فرهنگ هر قوم و ملت، خمیر مایه حیات ابدی، سرچشمه تراوش دانش و معرفت و از وارثان بقا و ثبات آن قوم و ملت به شمار می رود، شناخت به روز آسیب ها، آفات و بیماری های فرهنگی به منظور پیشگیری و یا درمان مناسب و به موقع و حداقل به منظور انتشار بانگ هشدارباش در مقابله با هجمه فرهنگی خسارت بار بیگانگان، امری مهم و ضروری به نظر میرسد. خودباوری فرهنگی و اقتصادی از جمله موضوعات مهمی است که پردازش و شناخت آن، همچنین آسیب شناسی و راهکارهای ارتقاء آن در جهت آگاهی و رشد و بالندگی جامعه، به خصوص نسل جوان، می تواند مفید و مؤثر باشد. خودباوری فرهنگی و اقتصادی نوعی نگرش فرد نسبت به فرهنگ جامعه خویش است. اگر این نگرش مثبت باشد، آن را خودباوری و اگر منفی باشد خودباختگی یا از خودبیگانگی فرهنگی گویند. حالت خودباختگی بیشتر ناشی از خود کم بینی و احساس حقارت در قبال پیشرفت و موفقیتهای دیگران به وجود میآید. استکبار جهانی با دستیابی به علم و تکنولوژی پیشرفته، همواره چنین وانمود کرده که هر گونه پیشرفت و ترقی، در گرو اطاعت و تسلیم، و یا تقلید از فرهنگ غرب است. تبلیغات دامنه دار غرب با استفاده از ابزارهای پیشرفته و گسترده تبلیغاتی که تأثیر زیادی نیز در کشورهای شرقی به خصوص کشور ما گذاشته و آثار آن نیز تا حد زیادی به جای مانده، از خودبیگانگی فرهنگی و اقتصادی کشورها و هویت زدایی آنان بوده است. از این رو ضرورت دارد، ضمن شناخت صحیح و دقیق آسیب ها، به خصوص آسیب های عصر مدرن، زمینه ها و بسترهای از خودبیگانگی فرهنگی و اقتصادی، به خصوص در میان نسل جوان را شناخته و در جهت پیشگیری، رفع و دفع آن اقدام نماییم. برای رسیدن به خودباوری فرهنگی و اقتصادی، نیازمند ترویج و تبلیغ فرهنگ ناب ملی و دینی از طریق رسانه ها و مراکز تعلیم و تربیت و دانشگاه ها، با شناخت درست نیازها، جان مایه ها و درون مایه های فرهنگ خودی هستیم. «خودباوری فرهنگی و اقتصادی» نوعی نگرش فرد نسبت به فرهنگ جامعه خویش است. اگر این نگرش مثبت باشد، آن را خودباوری فرهنگی و اقتصادی و اگر منفی باشد آن را خود باختگی فرهنگی و اقتصادی گویند. استاد شهید مطهری خودباختگی و خودباوری فرهنگی را اینگونه تعریف میگویند: «خود باختگی یعنی تزلزل شخصیت، بی ایمانی به خود، گم کردن خود، از دست دادن حس احترام به ذات، بی اعتمادی و بی اعتقادی به فرهنگ خود. و در مقابل، به خود آمدگی یعنی بازگشت به ایمان خود، بیدار کردن حس احترام به خود و تاریخ و شناسنامه و نَسَب تاریخی خود». در این راستا، لحظه ای درنگ و بی توجهی چه بسا جامعه را گرفتار بحران هویت فرهنگی سازد؛ همان گونه که کشاورز باید به موقع به دفع یا رفع آفات کشت خویش بپردازد وگرنه زحمت بیهوده ای متحمل گردیده است بدون آنکه حاصلی مطلوب برداشت کرده باشد، یک فرهیخته فرهنگ دان و یا آسیب شناس فرهنگی نیز باید به هنگام و سر وقت، نسبت به دفع و رفع آفات و ویروس های فرهنگی اقدام مقتضی و مناسب را انجام دهد. از آنجا که عوامل تهاجمی و آسیب زننده، متعدد و متنوع اند، در هر مورد ابتدا باید سعی کرد ماهیت و نوع آن را شناخت و سپس راه حل شیوه برخورد متناسب و مؤثر و تقریباً همسنخ و همجنس با آن را یافت. نمی شود یک عامل فرهنگی مهاجم یا آسیب رسان را با شیوه و راه حلّی غیر فرهنگی دفع کرد. چنانکه نمی شود یک عامل اقتصادی آسیب زننده را فقط با اعمال شیوه ها و راه حل های فرهنگی پاسخ گفت. در شناخت آسیب ها همواره باید ویژگی های عصر حاضر که عصر اطلاعات و ارتباطات است را نیز در نظر گرفت. پیشرفت فناوری و شبیه های رایانه ای و اینترنت، زمینه ارتباطی و تعاملات فرهنگی جدیدی ایجاد کرده است. این جریان قدرتمندی که تا حدود زیادی ضد دین و دنیامدارانه است، سنخیتی با فرهنگ دینی ندارد. لذا شناخت این عوامل و آسیب های فرهنگی و دینی حاصله از آن، باید همواره مد نظر قرار گیرد. جهان امروز، دنیای عصر اطلاعات و انفجار اطلاعات است. در فضای اطلاعاتی امروز انتظار این است که تبادل بسیار وسیع کلمات در بستر رسانه های ارتباطی، به فرهنگی کردن انسان معاصر و انسان امروز بینجامد و تبادل اطلاعات می بایست انسان را در عالی ترین موقعیت فرهنگی خود نسبت به سده ها و دوره های گذشته خود قرار دهد. این کمترین انتظاری است که ما از عنصر انفجار اطلاعات داریم. تا قبل از ظهور عصر مدرن و تحول ابزارهای انتشار، فرهنگ، سنت فرهنگی و محتوای فرهنگ به واسطه تبادل شفاهی انتقال می یافت. عصر مدرن و در پس آن انقلاب ارتباطات، عرصه تحول یافتن تام و تمام شیوه های انتقال فرهنگ است. سنت شفاهی جای خود را به رسانه های جمعی، نُسَخ مکتوب و در چند دهه اخیر به ابزارهای الکترونیکی داده است. چند دهه غفلت و گاه حفظ تعهد تام نسبت به برتری ابزارهای مدرن و تسلیم در برابر نظریه های نوسازی، گاه به کشتار سنت و صنایع فرهنگی بومی منجر شده است. حضرت امام خمینی (ره) نیز در بیانات متعددشان ضمن تأیید بر فرهنگ خودی و خودباوری فرهنگی، نسبت به نفوذ فرهنگی غرب هشدار می دهند. ایشان در بیانی می فرمایند: «اینجا فرهنگ دارد، شرق فرهنگ غنی دارد، کسی که فرهنگ غنی دارد چرا برود سراغ دیگران و از دیگران بخواهد فرهنگ را بگیرد. و دیگران هم به ما فرهنگ نمی دهند، نافرهنگی می دهند. دیگران مطلبی که به درد ما بخورد به ما نخواهند داد، آنها چیزهایی که به درد خودشان می خورد به ما می دهند، شواهد زیاد است که هر چه به درد خودشان میخورده است را اینجا فرستادند، در صورتی که آن چیزها ممکن است ما را تباه کند... ما خودمان را گم کردیم - باید از این غرب زدگی بیرون برویم، خیال نکنیم همه چیز آنجاست و ما هیچ نداریم، خیر، ما همه چیز داریم و فرهنگمان غنی است، باید این فرهنگ را پیدا کنیم. با توجه به اندیشه و افکار حضرت امام، یکی از راه های تقویت خودباوری، یافتن فرهنگ خودی است. یعنی به جای تقلید کورکورانه از فرهنگ غرب، همه تلاش مردم و مسئولین جامعه ما به خصوص جوانان این مرز و بوم، باید حریت در مسیر شناختن و شناساندن فرهنگ خودی یعنی همان فرهنگ ایرانی و اسلامی باشد. طراوت و صفای باطن از جمله مختصات جوانان است، استعدادهای این قشر پرشور بهترین زمینه برای هرگونه تحول در عرصه های فرهنگی و اجتماعی است، امام خمینی بیش از همه به این سرمایه های فکری و معنوی پی برد و به همین دلیل آنان را با تذکراتی نسبت به مسایلی هوشیار می ساخت، در فراز یکی از بیانات خود فرموده اند:«نظر ما به اقتصاد نیست مگر به طور آلت (به عنوان وسیله ) نظر ما به فرهنگ اسلامی است که از ما جدا کردند و محتوای بسیاری از جوان های ما را گرفت. اما ما گمان می کنیم که باید تمام ملت ها و دولت ها توجه خودشان را به این نقطه نظر منعطف کنند که این شکست روحی را از ملت ما جدا کنند و گمان نکنند جوان های ما، که هر چه هست، در غرب هست و خودشان چیزی ندارند ….». در سخنان دیگر به این خوداتکایی جوانان توجه دارند: « آن چیزی که برای ما بسیار مهم است این که جوان های ما در سراسر کشور احساس کرده اند که خودشان باید از هر خطری که پیش می آید جلوگیری کنند و دنبال این نباشند که از خارج یا جای دیگر به آنها خدمت شود». امام خمینی این خودباوری و اتکا به توانایی خود را برای نسل جوان ضرورتی اجتناب ناپذیر می داند و می فرماید:«ما باید کاری بکنیم که خودمان و همه جوانان ما باورشان بیاید که ما همه آدمیم. تبلیغات همچو کرده است که ما را از آدم بودن بیرون کرده است. باورمان آمده است که آنها هر چه هست، هستند. اگر بخواهیم این مملکت یک مملکت مستقلی باشد و محتاج به غیر نباشد، باید آن کشاورزش و آن کارگرش و آن کارمندش و همه قشرها بنای بر این بگذارند که ما خودمان یک موجودی هستیم، یک آدمی هستیم. مملکتمان هم یک مملکتی است، همه چیز هم دارد. یک مملکت غنی است ….». امام راه رسیدن به این خوداتکایی و استقلال و عزت واقعی را دو نکته می داند: « عمده این است که شما دو جهت را در نظر بگیرید که من کرارا عرض کردم، یکی اعتماد به خدای تبارک و تعالی که وقتی که برای او بخواهید کار بکنید، به شما کمک می کند، راه را برای شما باز می کند، در هر رشته که هستید راههای هدایت را به شما الهام می کند و یکی اتکاء به نفس، اعتماد به خودشان، شما خودتان جوان هایی هستید که می توانید همه کارها را انجام بدهید. مخترعین ما می توانند در سطح بالا اختراع کنند. مبتکرین ما می توانید در سطح بالا ابتکار کنند به شرط این که اعتماد به نفس خودشان داشته باشند و معتقد بشوند به این که می توانند … ». امام خمینی آن هویتی را اصیل و با ارزش می داند که از جنبه های معنوی و دینی منشا گرفته و صبغه ای الهی داشته باشد: « شما فهمیدید که قدرتمند هستید و شما متکی به خدا هستید و هر کس متکی به مرکز قدرت باشد قدرتمند است. حفظ کنید این معنا را. این الهیت را حفظ کنید در عمل حفظ کنید و موافق با احکام خدا عمل کنید و توجه کنید اگر این طور شد….. مطمئن باشید که هیچ کس نمی تواند یک همچنین کشوری را آسیب برساند … ». امام همچنین در پیامی به مناسبت فرارسیدن نیمه شعبان، متذکر گردیده اند: « …. باید ایرانی بسازیم که بتواند روی پای خود بایستد و هویت اصیل خویش را به جهان عرضه کند. امیدواریم با تحول فرهنگ حاکم اسلامی … (آن ) گروه به خود مشغول و از مردم بریده به خود آیند و اصالت خویش را دریابند و از وابستگی نجات پیدا کنند. امام خمینی یاس را از جنود ابلیس می داند و می افزاید: « ما باید این جنود ابلیس را کنار بزنیم و امید را که از جنود الله است در خودمان زنده کنیم . به خودمان امیدوار باشیم، تکیه به اراده خودمان کنیم. و از اهل قلم و بیان می خواهند این امید را در مردم زنده نگه دارند:«نویسنده ها و گویندگان همه شان دنبال این باشند که به ملت امید بدهند، مایوس نکنند ملت را، بگویند توانا هستیم، بگویند خودمان می توانیم و واقعا همین طور است اراده باید بکنیم …». درمجموع برای رسیدن به خودباوری فرهنگی و اقتصادی و ارتقاء آن در جامعه، راهکارهای متعدد و متنوعی قابل ارائه است که به تعدادی از آنها میپردازیم. الف) اصلاح نگرش جامعه به خصوص جوانان، نسبت به فرهنگ خودی از طریق تبلیغ و ترویج صحیح فرهنگ ملی و اسلامی. ب) تکیه بر داشته های خود و تقویت آنها در جهت رسیدن به رشد و بالندگی. ج) تقویت قدرت درون سیستمی دفاع فرهنگی با شناخت عناصر و منابع قدرت و از طریق تحول فرهنگی. د) ترویج و تبلیغ فرهنگ ناب ملی و دینی از طریق رسانه ها و مراکز تعلیم و تربیت و دانشگاه ها، با شناخت درست نیازها، جان مایه ها و درون مایه های فرهنگ خودی. هـ) تقویت خود باوری فرهنگی از راه تقویت اعتماد به نفس، باورها، خلاقیت و نوآوری، اعتقادات و افکار اندیشه جامعه. و) اصلاح ساختار فرهنگی جامعه از طریق آسیب شناسی و زدودن عادات، آفات و رسوبات مضرّ و ضد فرهنگی و ایجاد تحول فرهنگی در جامعه از طریق اصلاح زیر ساخت ها. ز) دفاع فرهنگی از طریق مسلح شدن به ابزارها و سلاح های فکری و فرهنگی و علمی و هنری دنیای مدرن. ح) توجه و تعمیق فرهنگ و ارزش های معنوی و اخلاقی به عنوان عامل تقویت کننده خودباوری فرهنگی و تضعیف کننده خود باختگی و از خود بیگانگی در میان نسل جوان. ط) پرهیز از سطحی نگری در مسائل فرهنگی و اجتماعی. ی) ایجاد فضای جذاب، همراه با شوق برانگیزی و اشتیاق در محیط های علمی و دانشگاهی و در مسائل علمی و فرهنگی. ی) هویت بخشی مثبت به نسل جوان بر اساس مؤلفههای دینی، ملی، فرهنگی، سنتی، محیطی، اجتماعی و تربیتی. ل) ارائه الگوها از طریق شخصیت ها، مدل ها و انگاره های معین ملی و دینی به منظور الگوپذیری نسل جوان. م) جلوگیری از نفوذ و نشر اندیشه های بیگانه و اندیشه های التقاطی به عنوان عامل آسیب زای خودباوری فرهنگی. ن) عرضه صحیح و دقیق ارزشهای فرهنگی و ملی با زبان روز به عنوان معیار هدایت و تنظیم رفتار جامعه. س) پیشگیری از هنجارشکنی، خرافه گرایی، لاابالی گری، روزمرگی، بی تفاوتی، بدعت ها و افراط و تفریط در جامعه. ع) تعامل فرهنگی با کشورهای صاحب تمدن و انتقال آن به نسل جوان از طریق دانشگاه ها و مراکز علمی و فرهنگی. ف) تقویت هویت فرهنگی «من» یا «ما» در میان جوانان در جهت ارتقاء ارزشمندی خود و بالندگی فرهنگ خویشتن. ظ) تقویت نهاد خانواده به عنوان نهادی ارزشمند و پایدار و محیطی سالم در جهت رشد و شکوفایی نهال های آینده ساز جامعه. ق) توجه و اهتمام به مراکز تعلیم و تربیت، به خصوص دانشگاه ها به عنوان نهادهای مؤثر در تقویت خودباوری و مرتبط با نسل جدید. |
↧
خودباوری فرهنگی و اقتصادی و تقویت هویت اسلامی
↧