به گزارش جهان به نقل از فارس، مراسم رونمایی از یادنامه "بیسرو سمین" اثری از سید جواد میرهاشمی شب گذشته همزمان با روز قلم در منزل سیمین دانشور و جلال آل احمد با حضور جمع زیادی از ادب دوستان برگزار شد.غلامرضا امامی نویسنده در ابتدای این مراسم با بیان اینکه امروز روز قلم است و به سیمین آل قلم پرداخته میشود، گفت: امروز سخن از رونمایی یک کتاب است که مجموعهای است از مصاحبهها که در قاب تصویر انعکاس یافت و چون سیدجواد میرهاشمی کارگردان این مستند حمایتی نشد، ناشر آن را به صورت کتاب در آورد.*سیمین دانشور مظهر جمال است وی افزود: سیمین مظهر جمال است و از زمانی که با این خانه آشنا شدم سیمین مظهر جمال بود و چه درست که سالها زیباشناسی را در دانشگاه تدریس کرد و جلال همسرش که همانند نامش بود. جلال در کنار خروش دریا چشم فرو بست و سیمین در کنار کوههای سر به فلک کشیده.این نویسنده با اشاره به اینکه زندگی دانشور چهار فصل کامل بود که همیشه صفتی بهاری با خود به همراه داشت، خاطرنشان کرد: وی زیبا زیست، زیبا زندگی کرد، زیبا نوشت و زیبا با جلال زندگی کرد. در پختگی هم زیباترین شاهکارش «سووشون» را - ۴۴ سالگی - خلق کرد و با این کتاب در میان اهل قلم بیشتر شناخته شد.*وی حرمت قلم را پاس داشتوی ادامه داد: وقتی پاییزی آمد و شوق بهاران را همچنان داشت قصههای کوتاهی را آفرید و در اسفند زمستان چشم فرو بست. در زندگی او خاطرات فراوان است. به صداقت و شهادت تاریخ هر چه بود خودش بود و دکان دونبش باز نکرد و حرمت اهل قلم را پاس داشت و زیبایی، مهربانی و ازادی را برای همه میخواست و به سوگندی که خورده بود عمل کرد.امامی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: او همراه جلال بود و هیچ کدام بر دیگری تاثیر ادبی نداشتند و هر کدام در نوشتار راه خود را رفتند و در نهایت دست نوشتههای یکدیگر را خواندند.وی با اشاره به کتاب «بیسرو سیمین» خاطرنشان کرد: خوشحالم در این کتاب بانوان بیشتر سخن گفتهاند و حق هم همین است. سیمین نخستین بود و نخستین در سراسر کشور شد و نخستین کانون نویسندگان و... نخستین و نخستین بود.امامی همچنین اظهار کرد: از مهربانی او چه بگویم که این مهربانی این جمع را در اینجا جمع کرد. برای ذکر خاطرهای باید بگویم که روز سه شنبهای بود و ویکتوریا خواهر سیمین با من تماس گرفت که خواهرم شیرینیهای محلی شیرازی آماده کرده و گفته برای دوستانش ببریم، میخواستم برای تشکر خدمت او برسم که روز پنچ شنبه چشم فرو بست.* سیمین برای همیشه ماند چون با شرف و شعور زندگی کردوی با اشاره به اینکه سیمین برای همیشه ماند چون با شرف و شعور زندگی کرد، اظهار داشت: درباره سیمین باید بگویم که قبل از چشم فرو بستن از من خواست تا نامهها و یادداشتهای پراکنده او را جمع آوری و چاپ کنم و همین جا از همه میخواهم هر کسی مطلب و یادداشتی از او دارد برای چاپ با نام خود به من بسپارد. وی همچنین از من خواست چند کتاب نایاب او را پیگیری کنم تا چاپ مجدد شوند که کتابهای «سرباز شکلاتی» اثری از برناد شاو و «رمز موفقیت زیستن» که از ترجمههای وی هستند به زودی از نشر روزنه منتشر خواهد شد.در ادامه ویکتوریا دانشور خواهر سیمین هم از طرف خانواده آل احمد و دانشور از همه حضار که در این خانه برای رونمایی از این کتاب جمع شده بودند قدردانی و تشکر کرد.حسن نیکبخت از نویسندگان معاصر فرد دیگری بود که در این مراسم حضور یافته بود و در بخشی از سخنان خود گفت: ۱۸ اسفند سال ۹۰ با جمعی از دوستان از مراسم یکمین سال ایرج افشار بر میگشتیم که خبر فوت سیمین را شنیدم و بسیار متاثر شدیم.وی در ادامه غزلی را که چهار عنوان از کتابهای سیمین دانشور را در برداشت و در واقع سوگنامهای برای وی بود را برای حضار خواند.هفت سین، بیسرو سیمین داغدار استای خدا با ما بگو، این نوبهار است؟ لاله میگرید زداغ رفتن اوچشم ما از دوریاش چون چشمه سار است گو سیاوش «سووشون» خواند به حالشسوسن و سنبل به سوگش سوگوار است بعد تو دیگر سلامم را جوابی نیستحال ما، در این قطار غم، چه زار است شعله زیبا که آرامش گرفتی«آتش خاموش» تو چون لاله زار است چون کشیدی پر، توای «مرغ مهاجر»جان خسته در هوایت بیقرار است در شبی سرد و زمستانی تو رفتیتو سفر کردی، ولی غم پایدار است *مجابی: ما در کشور اهل قلم زیستهایمجواد مجابی شاعر، نویسنده، نقاش و منتقد هم در ادامه این مراسم در سخنان کوتاهی بیان کرد: جشن تیرگان را که سیزدهمین روز تیرماه که «تیر روز» نام دارد را روز قلم نامیدند، تیرگان دو وجه تشبیه دارد که یکی قلم است و یکی آزادی ایرانیان از دست دشمنان است. آرش کمانگیر جانش را در تیر گذاشت و با تیر، ایران را از دست دشمنان گرفت؛ و انچه مربوط به روز قلم است، اینست که آن سالها گفتند روز تیر به معنای کشاورزی و قلم باشد و آن زمان به قدری قلم مهم بود که ملوک، موبدان و پادشاهان لباس اهل قلم میپوشیدند و ما در چنین کشوری زیستهایم.وی درباره سمین دانشور و جلال آل احمد هم گفت: آن دو همیشه با هم همراه بودند و در مجالس شرکت میکردند. آن زمانها عموما مردها به تنهایی میرفتند ولی این دو همیشه با هم بودند که این نشانشان خانم دانشور است. در روزهای دوشنبهها هم با یکدیگر به کافه فیروز میآمدند.مجابی با ذکر خاطرهای گفت: در سال ۴۷ روزنامه اطلاعات بودم و چون روزنامه دولتی بود یکسال با نام مستعار مطلب مینوشتم، تا اینکه یکبار به نزد آل احمد رفتم و گفتم که من دوست دارم حرفهای خودم را با مخاطبانم بزنم ولی این روزنامهای دولتی است و جلال در پاسخم گفت مهم نیست کجا کار میکنی و آن مهم است که بتوانی حرف خودت را درست و کامل بزنی. وی همچنین گفت: وقتی کتاب «نفرین زمین» منتشر شد که خیلی هم سر و صدا به پا کرد سردبیر روزنامه اطلاعات به من گفت تا مصاحبهای با جلال آل احمد بگیرم و همان جا از ایشان قول گرفتم که حتما منتشر شود. حدود ساعت ۱۱ روز دوشنبه به کافه فیروز رفتم و به گفتوگو نشستیم که از وسطهای آن، بحث به سمت سیاسی رفت و در نهایت این مطلب را منتشر هم نکردند.*ارزشهای ادبی سیمین از جلال بالاتر بوداین نویسنده و نقاش با اشاره به اینکه جلال آل احمد روشنفکر طبقه متوسط است و به همه چیز مملکت کار داشت، تصریح کرد: جلال چون در این مملکت به عنوان یک شهروند میزیست به همه چیز آن کار داشت و به فرهنگ اجتماعی علاقهمند بود و مینوشت. دانشور اینگونه نبود و ارزشهای ادبی دانشور به مراتب از کتابهای جلال ال احمد بالاتر بود و کتابهای وی بسیار خوش درخشیدهاند.وی در پایان سخنان خود گفت: امیدوارم قلم آزاد شود و بگذاریم این وطن دوباره وطن شود.فرخنده حاجیزاده شاعر و نویسنده هم گفت: آرش جانش را تیر گذاشت و ما در بلاتکلیفیهای قلمان چه قربانی باید بدهیم؟وی ادامه داد: من با آلاحمد تنها از طریق نوشتههایش ارتباط داشتم ولی در بسیاری از احوالات به نزد سیمین دانشور میآمدم. در ایام بیماری و شیمی درمانیام نزد ایشان آرام میگرفتم.* نشست و برخاست با مردم برای دانشور لذتبخش بود و این احساس در آثار وی تا حد زیادی تجلی یافتمحمد بقایی مترجم و پژوهشگر یکی دیگر از سخنرانان این مراسم بود که گفت: سال ۴۲ وی استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بودند و من اولین بار وی را آنجا دیدم که با عدهای از دانشجویان ایستاده بودند و صحبت میکنند و آنجا فکر کردم این خانم از دانشجویان مسنتر است که دانشگاه آمده است چون لحن بسیار صمیمی با دانشجویان داشت وقتی به ایشان نزدیکتر شدم دیدم که نه، ایشان مادری هستند که گویی با فرزندانشان صحبت میکردند.وی درباره سایر دیدارهای خود با دانشور گفت: بار دیگر وی را در میدان ارگ دیدم که دانشور کنار استودیو شماره ۸ که برنامههای صبح جمعه با شما در آن ضبط میشد، روی زمین نشسته است و نزد ایشان رفتم و گفتم بگذارید صندلی بیاورم که در پاسخم گفت که «از خاک برآمدیم و بر خاک خواهیم شد». یکبار دیگر هم وی را در یک اتوبوس که به طرف شمیران میرفت، دیدم. آن زمان فکر نمیکردم هم قطاران وی از اتوبوس استفاده کنند و برآیند این بود که نشست و برخاست با مردم برایش لذت بخش بود و این احساس در آثار وی تا حد زیادی تجلی داشت.* «سووشون» در تاریخ ادبیات ماندگار استاین پژوهشگر با بیان اینکه کتاب «سووشون» در تاریخ ماندگار است، تصریح کرد: این کتاب به تنهایی میتوانست از وی نویسنده پر آوازهای بسازد، همان آوازهای که حالا با کتابهای زیادی دارد. ما چهرههای از این دست کم در تاریخ ادبیات کم نداریم که یکی از آنها سعید طایی است که از وی فقط ۱۹ بیت قصیده مانده است و مثال دیگر خیام است که با ۷۰ رباعی شناخته میشود. سووشون به واقع حکم همان تاثیری را دارد که کتابهای امثال دکارت دارد و این کتاب در تاریخ ماندگار است.وی با بیان اینکه شاید در خانه آل احمد بیان این حرف درست نباشد، گفت: آنچه میماند اثر سیمین دانشور است و ارزشهای قلمی جلال مورد بحث است. وی زنی بود که به دانشجوبان خود کمک میکرد.بقایی یادآور شد: این خانه باید موزهای شود و حساب بانکی هم باز شود و ما که دوستداران ایشان هستیم کمک کنیم تا موزه شود، اینکه دل خوش کنیم کارگزاران فرهنگی قدمی بر دارند، نمیشود.سیمین دانشور یکی از کتابهای خود را به احمدرضا احمدی تقدیم کرده است و قرار بود احمدی این نویسنده و شاعر در این مراسم حضور یابد اما به دلیل کسالت نتوانست حضور یابد و از طریق تماس تلفنی سخنانی را بیان کرد.به گزارش فارس، کتاب «بیسرو سیمین» اثری از سید جواد میرهاشمی در ۴ فصل و در ۴۵۴ صفحه با قیمت ۳۰ هزار تومان از دریچه انتشارات نشر من روانه بازار نشر شد.