به گزارش جهان به نقل از دیدبان، از ابتدای شکل گیری جمهوری اسلامی ایران تاکنون نهادهای فرهنگی زیادی برای انجام امور مختلف به وجود آمدهاند. اغلب این نهادها از آن زمان تاکنون به انجام وظایف خود مشغول هستند و تعداد این نهادها هر ساله افزایش پیدا میکند، به صورتی که اکنون به نزدیک به ۵۰ نهاد فرهنگی تبدیل شده است. این نهادها در زمینههای مختلف فرهنگی به فعالیت مشغول هستند، بهگونهای که در بسیاری از این نهادها کارهای موازی زیادی انجام میشود و بازدهی کارها در بسیاری موارد پایین است. در این مطلب به واکاوی موازیکاری ها و ناهماهنگی بین نهادهای فرهنگی میپردازیم و پیشنهادهایی برای هرچه بهتر شدن این وضعیت ارائه خواهیم کرد.انواع نهادهای فرهنگیبه طور کلی نهادهای فرهنگی موجود در کشور را میتوان به صورت زیر دسته بندی کرد:۱. نهادهای قانونگذارنهادهای قانونگذار نهادهایی هستند که به تصویب قوانین موردنیاز در زمینه فرهنگ میپردازند. این نهادها به دو دسته عام و خاص تقسیم میشوند؛ یعنی برخی نهادها در قانونگذاری بین مسائل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مشترک هستند و صلاحیت قانونگذاری در همۀ موارد را دارند، مثل مجلس شورای اسلامی. برخی نهادها نیز مختص تصویب قوانین فرهنگی هستد، مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی.۲. نهادهای اجرایینهادهای اجرایی نیز نهادهای هستند که به اجرای مسائل مهم فرهنگی میپردازند. در نهادهای اجرایی نیز میتوان دو دسته عام و خاص را بیان کرد؛ یعنی نهادهای که فقط فعالیت فرهنگی دارند را نهاد خاص دانست، مثل وزارت ارشاد و نهادهای را نیز در نظر گرفت که هم وظایف فرهنگی دارند و هم دیگر وظایف، مثل شهرداریها که اینها را نهادهای اجرایی عام دانست.۳. نهادهای ناظردر زمینۀ نظارتی فقط نهادهای عام وجود دارند، مثل دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور و در این زمینه نهادی تخصصی که بر مسائل فرهنگی نظارت داشته باشد وجود ندارد.دسته بندی بالا را در جدول زیر میتوان مشاهده کرد: نوع نهاد عام مختص قانونگذاری مجلس شورای عالی انقلاب فرهنگی اجرایی شهرداری وزارت ارشاد ناظر سازمان بازرسی -ریشه های وجود نهادهای متعدد فرهنگی۱- عدم توجه به سیاست های کلی و چشم انداز کشوربرای برنامه ریزی مناسب در کشور باید بر اساس اسناد بالادستی و بخصوص قانون اساسی، سند چشم انداز کشور و سیاست های کلی ابلاغی رهبری عمل شود؛ یعنی در همۀ برنامه ریزی ها و ایجاد نهادها باید به مباحث مطرح شده در این اسناد توجه کرد، در صورتی که در برخی از موارد مشاهده میشود که نهادها صرفاً بر اساس نظر شخصی یک مسئول ایجاد میشود و اصلا تناسبی با اسناد بالادستی نظام ندارد.۲- تبیین غیردقیق حیطه وظایف نهادهای فرهنگینهادهای مختلفی که در حوزه فرهنگی تاکنون به وجود آمده اند وظایف متفاوتی را بر عهده دارند. حیطۀ این وظایف در برخی موارد با هم مشترک است و موازی کاریهای زیادی در این زمینه انجام میشود. مثلا سازمانهای فرهنگی-هنری شهرداری، بسیج مساجد و کانونهای فرهنگی-هنری مساجد تقریبا وظایف مشترکی دارند و در این زمینه موازیکاریهایی با یکدیگر دارند.۳- عوض شدن زیاد مسئولینبسیاری از نهادهای اجرایی فرهنگی وابسته به دولت هستند و مسئولین دولتی نیز اغلب هر چهار سال یکبار عوض میشوند. این تعویض ها تأثیر زیادی در ناهماهنگی نهادهای فرهنگی دارد، البته اگر تمامی نهادهای فرهنگی بر اساس اسناد بالادستی عمل میکردند، این تعویضها مشکل چندانی ایجاد نمیکرد، اما مشکل اینجاست که بیشتر مسئولین اجرایی بر اساس سلایق و نظرات شخصی خود عمل میکنند، البته این اشکال در بین نمایندگان مجلس که قوانین فرهنگی را تصویب میکنند نیز وجود دارد.۴- صرفا بر اساس نیازهای زودگذر ایجاد شدنبرخی سازمانها و نهادهای فرهنگی در یک دوره خاص و بر اساس یک نیاز خاص به وجود آمده اند ولی هنوز که هنوز است به کار خود ادامه میدهند؛ یعنی مسئولی در دوره انجام وظیفه خود به این نتیجه میرسد که ایجاد یک نهاد درباره یک موضوع خوب است و آن نهاد را بدون توجه به کلیت نظام طراحی و تأسیس میکند و این اقدام تا آخر ادامه پیدا میکند.راهکارهای حل ناهماهنگی هابرای ایجاد هماهنگی در بین نهادهای فرهنگی چند نکته را باید مد نظر قرار داد:الف) ابزارهای فرهنگی در اولویت نیستند، بلکه اهداف فرهنگی اولویت دارد. این نکته بسیار مهم است و اکثر مسئولین نسبت به آن غفلت دارند. در توضیح باید گفته شود که ما فضای فرهنگی کشور باید به دنبال رسیدن به اهداف فرهنگی خود باشیم و ابزارها به عنوان وسیلههایی برای رسیدن به این اهداف برای ما باشند. مثلاً، سینما یا کتاب یا هر وسیله فرهنگی دیگری باید در خدمت تربیت انسان باشد و در مقوله فرهنگی اصل کار تربیتی است، نه توجه به ابزارهای فرهنگی، اما متأسفانه در بیشتر نهادهای کشور میبینیم که ساختارها را بر اساس ابزارها طراحی میکنند و نه اهداف. مثلاً، در وزارت ارشاد معاونت مطبوعاتی یا معاونت سینمایی وجود دارد که این دو معاونت بر اساس ابزارها طراحی شدهاند، البته ساختارهای نسبتاً مناسبی نیز در برخی نهادهای کشور وجود دارد که میتواند الگویی برای دیگر سازمانها باشد. مثلاً، در سازمان حوزه علمیه معاونتی به نام «تهذیب» وجود دارد که به نظر میرسد بر اساس یک هدف طراحی شده است و صرفاً به ابزارها توجه نشده است.ب) یکی از روشهای از بین بردن ناهماهنگی و موازی کاری در نهادهای فرهنگی سپردن مدیریت فرهنگی به دست قویترین و اثرگذارترین نهاد فرهنگی کشور است. هرچند در این زمینه اختلاف وجود دارد و هر کسی یک نهاد را اثرگذارترین نهاد میداند، اما به نظر میرسد که صدا و سیما اثرگذارترین نهاد فرهنگی کشور است. برای ائامه بحث دیدبان نظر شما را به این قسمت از بیانات امام جلب می کند؛ ایشان در سال ۱۳۴۳ میفرمایند: «یک وزارتخانه دست ما بدهید، یک چند ساعت از این رادیو، که دارد موسیقى [پخش میکنند] و بچه هاى ما را دارند سوق مىدهند به فساد اخلاق، یک- دو- سه ساعتش را هم دست ما بدهید اما آزادمان بگذارید، نه اینکه برنامه اش هم خودتان بنویسید که این جورى برو بگو- ما را آزاد بگذارید، یک- دو- سه ساعت از برنامه رادیو دست ما بدهید، ما برایش تعیین مىکنیم برنامه را که او صحبت کند؛ و من به شما قول مىدهم که نه با سلطنت شما مخالفت داشته باشد، نه با وزارت شما مخالفت داشته باشد، نه با ریاست شما مخالفت؛ با هیچ کدام مخالفت ندارد. فقط اگر وزارت فرهنگ و دستگاههاى فرستنده، یک مقدارى، در دست ما باشد ما مردم را آشنا مىکنیم؛ دنیا را آشنا مىکنیم به احکام اسلام و اسلاممان؛ و فرهنگ را یک فرهنگ مستقل، یک فرهنگ مسْلم، یک فرهنگى که یک دانه عربش وقتى مىایستاد جلو امپراتور، وقتى که مى ایستاد، شمشیرش را درمى آورد و آن دیباجها را کنار مىزد مىگفت: رسول اللَّه فرموده است که ما لباس حریر [در بر] نکنیم، ما روى جاى حریر هم نمىنشینیم. ما این جور رجال درست مىکنیم. آن وقت ببینید که اگر یک همچو رجالى از مکتب ما بیرون آمد و از فرهنگ ما بیرون آمد، این رجال تحت تأثیر استعمار مىرود؟ لکن چه بکنیم که استعمار نخواهد گذاشت؛ دست خبیث استعمار نخواهد گذاشت که وزارت فرهنگ را دست ما بدهند؛ و الّا حق با ماست؛ فرهنگ باید ما باشیم.»[۱]این بیانات حضرت امام (ره) نشان دهنده میزان اثرگذاری صدا و سیماست که ایشان قائل بودهاند که با دو- سه ساعت برنامه رادیویی میتوان ایران و جهان را با فرهنگ اسلامی آشنا کرد و انسانهای مستقلی تربیت نمود. بر این اساس، به نظر میرسد که باید در بین نهادهای اجرایی در حوزه فرهنگ، ریاست و مدیریت را به صدا و سیما داد. البته نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که بسیاری از نهادهای فرهنگی دولتی هستند و بر اساس ساختار فعلی کشور نمیتوانند زیر نظر صدا و سیما باشند. در جواب این اشکال باید گفت که میتوان برای همۀ نهادهای اجرایی شورایی درست کرد و مدیریت و برنامهریزی این شورا را به دست صدا و سیما سپرد و بقیه نهادها نیز در این شورا شرکت کنند. نکته دیگری که در این رابطه وجود دارد این است که صدا و سیمای فعلی ظرفیت بالقوۀ مدیریت نهادهای فرهنگی را دارد، اما اینکه بالفعل نیز بتواند این وظیفه را عهدهدار شود محل تأمل است و ما این پیشنهاد را بر اساس ظرفیت بالقوه صدا و سیما مطرح کردهایم.ج) در بین نهادهای قانونگذاری نیز باید یک نهاد مدیریت امور فرهنگی کشور را به دست بگیرد. به نظر میرسد بهترین نهاد در این زمینه شورای عالی انقلاب فرهنگی است که خود وظیفه تعیین سیاستهای کلی و هماهنگی بین نهادهای مختلف را در عرصه فرهنگ بر عهده دارد؛ یعنی در زمینه قانونگذاری که تعیین سیاستهای کلی بر عهده این شورا است. علاوه بر این، بایستی تطبیق قوانین عادی مصوب مجلس و حتی آیین نامه های مصوب دولت با سیاستهای کلی نیز بر عهده این نهاد باشد تا از ناهماهنگی در عرصه قانونگذاری نیز جلوگیری شود.د) نکته دیگری که وجود دارد بحث بازنگری در فعالیتهای برخی نهادهای فرهنگی است. این ذهنیت در کشور ما وجود دارد که تأسیس یک نهاد بسیار آسان ولی انحلال آن بسیار مشکل است و وقتی یک سازمان شکل میگیرد و منافعی برای برخی افراد و گروهها ایجاد میشود، دیگر از بین بردن آن بسیار سخت میشود، اما این کار باید در کشور انجام شود و بازنگری در فعالیتهای برخی از سازمانهای فرهنگی ضروری به نظر میرسد. در این زمینه قوای سهگانه و دیگر نهادهای اصلی نظام باید دست به کار شده و به اصلاح ساختارهای فعلی بپردازند. به نظر میرسد برای اصلاح ساختار فعلی به چند روش باید اقدام شود: ادغام، حذف، بازطراحی و حتی اضافهکردن برخی نهادهای فرهنگی؛ یعنی در این زمینه فقط نباید به حذف یا ادغام پرداخته شود و باید در زمینههای که کمبود نهاد فرهنگی وجود دارد، نهادهایی تأسیس شوند.ه) بسیاری از ناهماهنگی ها در عرصه فرهنگ به نبود یک سند راهنما برای اقدامات فرهنگی برمیگردد و رهبری این مشکل را بیش از ۱۰ سال پیش مطرح کردند و در سال ۸۳ به صورت رسمی از شورای عالی انقلاب فرهنگی خواستند که این سند طراحی شود و در سال ۸۴ این شورا را توبیخ کردند که «ما سال گذشته اینجا عرض کردیم «مهندسى فرهنگى کشور» به عهدۀ شماست ... آقایان هم تلقىِ به قبول کردید؛ یعنى اینطور نبود که ما این حرف را بزنیم، بعد بشنویم که دوستان گفتهاند نه ... خیلى خوب، حالا الان باید نقشهى مهندسى فرهنگى کشور روى میز آماده باشد و باید روى آن بحث شده باشد؛ کار شده باشد؛ تصمیمگیرى شده باشد و نقشهى کلان با راهکارها - نه فقط چیزهایى که صرفاً آرزو و آمال است - کاملاً کشیده شده و مشخص شده باشد ...»[۲]اما هنوز پس از گذشت بیش از ۱۰ سال از این سند خبری نیست. به نظر میرسد این سند نیز میتواند در هماهنگی هرچه بیشتر نهادهای فرهنگی بسیار مؤثر باشد.نتیجه گیرینهادهای فرهنگی زیادی طی سالهای پس از انقلاب در کشور به وجود آمده است که در برخی موارد موازی کاریهایی در وظایف این نهادها دیده میشود. این موازیکاری به دلیل عدم توجه به سیاستهای کلی و چشمانداز کشور، تبیین غیردقیق وظایف نهادهای فرهنگی، تعویض زیاد مسئولین و ایجاد نهادها بر اساس نیازهای زودگذر به وجود آمده است و به نظر میرسد که هرچه زودتر بایستی در این زمینه تصمیم های از سوی مسئولین گرفته شود تا از هزینه های موازی از بیت المال جلوگیری شود. پیشنهاد مشخصی که دیدبان درباره این ناهماهنگی های دارد، انتخاب یک نهاد اثرگذار و مسئول در زمینه قانونگذاری و یک نهاد مؤثر نیز در زمینه اجراست. به نظر میرسد مناسبترین نهاد برای تمرکز قانونگذاری در نهادهای فرهنگی، شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد و بهترین نهاد برای مدیریت اجرایی مباحث فرهنگی نیز صدا و سیما باشد. به نظر میرسد که از طریق این دو نهاد میتوان از موازی کارهایی متعدد در حوزه فرهنگ جلوگیری کرد.[۱]. صحیفه امام، ج۱، ص: ۳۹۲.[۲] . http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=۳۳۲۴ |
↧
راه مدیریت موازیکاری در نهادهایفرهنگی
↧