سرویس فرهنگی جهان نیوز- محسن سلگی: ۲۷ اسفند یادآور دو رویداد مهم در تاریخ ارتباطات ایران است؛ ۲۷ اسفند ۱۳۰۲ دستگاه تلفن کابلی (زیرزمینی) برای تهران خریداری شد. ۲۷ اسفند ۱۲۳۶ بهره برداری از تلگراف در ایران آغاز شد. این خبر در شماره ۳۷۲ روزنامه وقایع اتفاقیه با عنوان موفقیت آمیز بودن رویداد سیم کشی تلگراف در مدرسه دارالفنون اعلام شد.۹۰ سال از راهاندازی تلفن و حدود ۱۶۰ سال از اولین حضور و استفاده تلگراف در ایران می گذرد. آن روزی که تلگراف در ایران راه اندازی شد، صرفا کاربردی محدود برای افرادی معدود داشت و بسیاری از مردم حتی از وجود این تکنولوژی تا سالها بعد بی اطلاع بودند. این وضعیت درباره تلفن هم صادق است.امروزه دامنه ارتباطات الکترونیک، گستره ای زاید الوصف و خیره کننده دارد. معجزه کلیک تا شگفتی وایبر و وی چت که اخیرا به همنشین مالوف و مانوس افراد تبدیل شده است، ارتباطات بین انسانی را به ظاهر سهولت می بخشد، اما از آن سو به تنهایی و انزوای انسان ها منتهی می شود. ارتباطات انسانی را از فرم واقعی به فرم مجازی سوق می دهد و البته گویی این مجازیبودن، مجاز است که به واقعیت نیز شکل و فرم بدهد، ارزش تعیین کند، سبک زندگی ما را شکل بدهد، تفسیر از جهان را در برابر دیدگان ما بنشاند و برایمان انتخاب کند و... همان چیزی که ژان بودریار در تحلیل جهان مجازی (Virtual) از آن تحت عنوان ابرواقعی (Hyper real) یاد می کند، این ابرواقعی خواندن جهان مجازی به معنای تعیینکنندگی و سروری آن نسبت به واقعیت است.مهمتر از همه اینها ارتباطات مجازی، به گونه ای کوکورانه به مصاف ارزشهای سنتی می رود که اتفاقا همواره منشا آرامش بوده اند. هیچ کس در این تردید ندارد که سنت، سبب آرامش است و زندگی سنتی به معنای زندگی کمتر استرس آور است. چه کسی است که نداند صله رحم و دیدار اقوام در ایام نوروز که تا پیش از اینها یک ارزش رایج و روان و پرصلابت بود، اکنون غالبا به یک پیامک و حداکثر تلفن فروکاسته شده است؟ و باز چه کسی می تواند منکر آرامشزایی دیدارهای فامیلی و خانوادگی شود؟آنچه آمد از جمله انتقاداتی است که در پهنه گیتی بر ارتباطات الکترونیک وارد می شود. اما آنچه که از طریق دستگاه های همراه در ایران جریان دارد، بسی بیش از وضعیت آن در جهان قابل نقد و انتقاد است. یک دستگاه که نام همراه دارد، علاوه بر آن که همراهی و باهم بودن بین افراد را کاهش داده است، از سویی دیگر با توجه به استفاده های بی جا و فرصت سوز، به معضلی علی حده بدل گشته است. استفاده از تلفن همراه در کشورهایی که سازندگان آن بوده و هستند به مراتب کمتر از ایران است. فرهنگ اس ام اس بازی چیزی است که این روزها-خصوصا با آمدن وی چت، وایبر و تانگو- در ایران، رکورد جهانی را شکسته است.تاسف آنجا بیشتر به میان می آید که بدانیم ارتباطات الکترونیک در دنیا سبب شده تا تعصبات قومی و نژادی و همینطور تحقیر اقوام و نسبت دادن صفتی عمومی به یک شهر یا قوم رنگ ببازد، اما در ایران خصوصا پیامک های مشحون از توهین به مردمان یک شهر و قومیت های خاص گشته است که قطعا ضدانسانی و ضداسلامی و همینطور نشان دهنده بحران هویتی و اخلاقی است.این بحران را « استریوتایپ کردن» می خوانند. استریوتایپ یک معضل فرهنگی و روانی است که به معنای نسبت دادن صفاتی عمومی به یک جمع، قوم و یا نژاد و ملت است و نیز اینکه صفاتی به فردی با توجه به جمع و قوم و نژادی که به آن تعلق دارد نسبت داده شود.در دنیای غرب با توجه به روند ریشهدوان هویت فردی و فردگرایی و نیز روند توسعه ارتباطات مجازی، حتی ارتباطات جمعی نیز به محیط خصوصی و فردی کشانیده شده است. برای مثال فردی یا افرادی در دو سوی دنیا با هم دوست می شوند، یک کمپین تشکیل می دهند و کسی در یک سایت همسریابی با فردی در قوم و شهر دیگر آشنا می شود و نه دیگر با همسایه و فامیل خود. اما به راستی در ایران چه اتفاق ناگوار اخلاقی در جریان است که علی رغم ثمرات مثبتی که پدیده هایی مانند تلفن همراه در دنیا داشته اند، بالعکس خود تلفن همراه ابزار مهمی در تحقیر قومیت ها و به اصطلاح استریوتایپ گشته است؟!به نظر میرسد لزوم رجعت به فرهنگ ایرانی -اسلامی که فرهنگ اصیل و حقیقی این مرز بوم است، آن ضرورتیست که مضار و معایب بهره گیری از تکنولوژی های جدید را به حداقل و از سویی فواید آنها را به حداکثر می رساند. این گونه نه جان تخریب می شود و نه جهان یا به تعبیری دیگر نه انسان و نه طبیعت. در این میان رسالت دستگاه های فرهنگی، بیش از همه عیان و مهم است.