به گزارش جهان به نقل از تسنیم، بخش پرده آخر برنامه «هفت» شب گذشته به آسیبشناسی وضعیت فیلمنامه نویسی در ایران با حضور مهدی سجاده چی و مانی باغبانی فیلمنامه نویس اختصاص داشت.در ابتدای نشست مهدی سجادهچی درباره فیلمنامهنویسی گفت: قدوقواره سینمای ایران به قدوقواره کارگردانان نزدیک است. اگر جشنواره فجر نسبتی با جشن ملی نداشته باشد بیشتر به دلیل حرمت آن است. مسئولیت فیلمنامه به عهده کارگردانان است و بیشتر فیلمنامههای جشنواره امسال را کارگردانان نوشتهاند و به ندرت در فیلمها نام فیلمنامه نویس وجود داشت.سجادهچی ادامه داد: این چه تصوری است که باید یک نفر بنشیند و یک فیلمنامه فوق العاده بنویسد و در ازای آنچه پاداش مادی و معنوی دریافت کند؟ معمولا همه برای خودشان در حوزه سینما حقوق مادی و معنوی قائل میشوند، اما وقتی بحث به سینما میرسد همه سعی میکنند قضیه در زمان تولید و زمانهای دیگر کمرنگ کنند. آیا فارابی نمیتواند پولهایی که در اختیار تهیه کننده و کارگردان قرار میدهد، به فیلمنامه نویس بدهد؟ در حال حاضر فیلمنامه نویس انگیزه معنوی برای نوشتن ندارد. به عنوان یک فیلمنامه نویس بر مبنای یک ایده مرکزی فیلمنامه مینویسم و حوادث را براساس اینکه بتوانم این ایده را ادامه بدهم کنار هم میچینم.این فیلمنامه نویس یادآورشد: فیلمنامه زمانی که وارد حوزه تولید میشود، اهمیت پیدا میکند و قبل از آن مثل جسم بیجانی است که قرارست به وسیله کارگردان روح در آن دمیده شود. اولین اتفاقی که بعد از تقدیم فیلمنامه به حوزه تولید میافتد این است که کارگردان اصلا ایده مرکزی را قبول ندارد و میخواهد براساس ایده خودش فیلم بسازد و قطعا به داستان اصلی ربطی ندارد. دومین مسأله این است که بیشتر کارگردانان ما این عادت را ندارند که بتوانند نوشتههای دیگران را تصحیح کنند. مهمترین توانایی برای یک کارگردان داشتن ذهن بصری برای انتقال به دیگران است و اگر صحبتم درست باشد به این معناست که کارگردان توانایی کارگردانی ندارد. بحث مؤلف بودن جداست اما حتی گاهی کارگردان میخواهد فیلمنامه خودش را برای دیگران تعریف کند و نمیتواند فیلمنامه دیگران را تعریف کند. کارگردانها کوچک و بزرگ خود را همهکاره سینما میدانند.سجاده چی با اشاره به کم بودن فیلمنامه خوب در فجر توضیح داد: قبول دارم که امسال فیلمنامههای بد زیادی در جشنواره فجر داشتیم اما به این معنی نیست که فیلمنامه نویسان بدی داریم؛ بنابراین شرایط مادی را کنار گذاشتیم. باید این اتفاق بیفتد که افراد زیادی وارد این حرفه شوند و حظ معنوی نصیبشان شود و از میان آنها تعدادی فیلمنامه نویس متوسط وارد کار شود که صرفا مهندس فیلمنامه نویسی شوند و بتوانند برای سینمای جریان اصلی و تجاری فیلمنامههای استاندارد بنویسند و بعدا تعداد بسیار کمتری بتوانند الهام بخش و جریان ساز شوند و بتوانند فیلمنامههایی بنویسند که بدنه سینمای تجاری ما بتواند به آنها تکیه کند.این فیلمنامه نویس ادامه داد: من با کارگردانان مشکلی ندارم اما اندازه و وجب سینمای ایران کارگردان است و تعداد کارگردانان روز به روز در حال افزایش است. یک فیلمساز جوان به اندازه یک استاد درباره فیلمنامه ادعا دارد. فرهنگ ما شفاهی بود و تکنولوژی از غرب وارد کشور شده است و چه طور ممکن است فرهنگی که بیش از سه هزار سال بر تقدس کلمه استوار بوده، نتواند فیلمنامه نویس خوب تربیت کند؟وی افزود: این اتفاق در صورتی میافتد که این جریان وجود داشته باشد و فیلمنامه نویسی در یک پروسه طولانی مدت به وجود بیاد و نویسندگان تیزهوش و فهیم وارد جریان فیلمنامه نویسی شوند. این برعکس است و معمولا افراد علاقهمند به نوشتن و باسواد بعد از مدتی از اتفاقهایی که میافتد راضی نمیشوند و یا گوشه گیر میشوند و یا موضوع را از سرخود باز میکنند. به شکل آرمانی به تعداد فیلمنامه نویسی که بتوانند در وضعیت ایده آل خودشان بنویسند، دسترسی پیدا نمیکنیم و نیروی جدیدی به دست نیاوردند.سجاده چی یادآور شد: فیلمنامه ما از مرحله تولید به بعد لنگ میزند و تولید هم فاقد یک سیستم برنامه ریزی شده است. فیلمنامه نویسی مثل انداختن ماهی در قلاب نیست که بگوییم یک فیلمنامه خوب به دست آوردم. مشکل این است که ما میخواهیم سینمایی داشته باشیم که بتواند اهدافی را پیگیری کند و اگر معضل اجتماعی داریم، سینما باید بتواند هنگام ورود به آن به این مسأله کمک کند. ما باید سیستمی برای تقویت بنیه فیلمنامه نویسان داشته باشیم که تا زمان پایان تولید ادامه پیدا کند. آیا مردم راضی هستند که پولشان صرف محصولی شود که بازدهی نداشته باشد؟مانی باغبانی منتقد و فیلمنامه نویس عنوان کرد: سوال اصلی این است که چقدر تلاش میشود فیلم خوبی ساخته شود؟ که براثر آن فیلمنامه خوبی نوشته شود و نمیشود تمام مشکلات را به گردن فیلمنامه نویس انداخت. معمولیترین فیلمنامهنویس سینمای ایران با مشاوره با فیلمنامه نویسان دیگر میتواند متن خودش را قابل قبول کند اما متأسفانه زمان کافی وجود ندارد.وی افزود: میخواهم سوالی را مطرح کنم و آن این است که آیا بحران فیلمنامه در سینمای ایران نمیتواند به دلیل فقدان تهیه کننده حرفهای باشد؟ ایده و طرح در آمریکا چیزی حدود ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزار دلار محاسبه میشود و این رقم چندبرابر دستمزد فیلمنامه نویس در ایران است. درآمد سینمای ایران از تولید به دست میآید و چقدر خوب میشود که دولت به جای حمایت از تولید از اکران حمایت کند. واقعیت این است که وقتی تهیه کننده در حوزه تولید به سود برسد دیگر چندان نگران فیلمنامه نیست به این دلیل که رقابتی وجود ندارد. به عنوان نویسنده باید دستمزد قانع کنندهای بگیرم و به نظرم پول باعث از بین رفتن رقابت شده است. در حال حاضر فیلمنامه با دستمزد کمی نوشته و به وسیله شخص دیگر با همان دستمزد بازنویسی میشود. همه امید سینمای به ستارههای آن شده است و کمتر به فیلمنامه نویس بها داده میشود.باغبانی تأکید کرد: معمولا نویسندگان حرفهای زمانی وارد یک کار میشوند که پول درستی قرارست وارد تولید یک فیلم شود. به عبارتی هزینه بیشتر رقابت را جدی میکند و باعث میشود افراد حرفهایتر وارد یک پروژه شوند و تا زمانی که این اصل رعایت نشود، همین شرایط حاکم است. در سینمای غرب میبینیم که شخصیتهای داستان و قهرمان و دغدغههای آن ظرف ۱۰ دقیقه اول معرفی میشود اما سینمای ایران به سمت خرده پیرنگها حرکت کرده و باعث شده به چیزهایی اضافه کنیم که ربطی به سینمای تجاری ندارد. باید سوال کنیم چرا سینمای ایران به سمت سینمای هنری حرکت کرده است؟این فیلمنامه نویس درباره موفق بودن کارگردانان جوان در جشنواره بیان کرد: به دلیل اینکه این جوانان میخواهند با این فیلمها خودشان را مطرح کنند، انگیزههای مالی در اولویتشان قرار نمیگیرد. درباره قهرمان سازی در فیلمنامه هم باید به این اشاره کنم که قهرمانها وارد تاریخ شدهاند و ما اجازه نداریم قهرمان معاصر خلق کنیم و البته نمیخواهم وارد بحث ممیزی شویم. فیلمی به نام «درباره الی» ساخته شد و از بعد از آن به نظر میرسد سینمای ایران میخواهد فیلم «درباره الی» را بازسازی کند؛ یعنی فیلمها خرده پیرنگ دارد و قهرمان مشخصی در این میان مطرح نیست.وی در ادامه صحبتهایش درخصوص قهرمانسازی گفت: قهرمان وقتی معنا پیدا میکند که با بحرانی روبرو شود. در سینمای امسال که نیمی از آنها پایان باز داشت، قهرمانی وجود ندارد. مشکل این است که ما کمتر میتوانیم وارد بحرانها شویم و این محدودیت به سینمای ایران آسیب میزند. در «مناظره» به این اشاره میکردند که فلان فیلم را نمیتوانم با بچهام در سینما ببینیم اما لزومی ندارد که تمام فیلمها را با بچهها ببینیم. مشکل این است که همه میخواهند با مخاطب خاصی ارتباط برقرار کنند اما قرار نیست تمام فیلمنامهها این طور باشد.باغبانی افزود: این تهیه کننده است که سفارش فیلمنامه را میدهد، روی آن بحث کرده و یا آن را خلق میکند. دوتا از بزرگترین فیلمنامه نویسان هالیوود فیلمنامهای مینویسند و تهیه کننده میداند با آنچه کاری باید انجام دهد اما در ایران همه چیز برعکس است و کارگردان میگوید آقای فلانی یک فیلمنامه نوشته است و میخواهم آن را کار کنم و این اشتباه است. تا زمانی که توهم تئوری مولف باشد به جایی نمیرسیم.وی در پایان گفت: آلفرد هیچکاک تا به حال یک فیلمنامه برای خودش ننوشته است و کارگردان نباید در نوشتن دخالت داشته باشد. کارگردانی میگفت سبک من دوربین و قلم است و اصلا نمیدانست آن سبک که مربوط به دهه ۶۰ است، چیست. ما باید یک ایدئولوژی را به مردم در سینما انتقال دهیم که هزینه آن را دولت پرداخت میکند نه تماشاچی و باید تماشاگر به این نتیجه برسد که این ایدئولوژی و صحبت خوب است و برای آن پول بپردازد. |
↧
انتقاد سجاده چی از کارگردانان سینما
↧