به گزارش جهان به نقل از تسنیم، کریم مجتهدی، استاد پیشکسوت و چهره ماندگار فلسفه، در دانشگاه سوربن فرانسه فلسفه خوانده و یکی از شاگردان موفق «ژان وال»، فیلسوف شناخته شده آن دیار است. پس از اتمام دوره تحصیلش در فرانسه به ایران آمده و از همان زمان مدرس فلسفه بوده است. آثارش اولیه مجتهدی که با زبانی ساده نکات کلیدی فلسفه غرب را بیان میدارد، منابع مفیدی برای آشنایی با اندیشه فیلسوفان مغرب زمین هستند. بعدها این پژوهشگر فلسفه علاوه بر ادامه کار مورد علاقهاش یعنی معلمی، بیش از پیش به فلسفهورزی در موضوعات مختلفی از جمله نسبت انسان جدید با زندگی، نسبت آدمی با فلسفه و تفکر، مواجه انسان شرقی با فلسفه غرب، فلسفه تطبیقی و... پرداخت و آثار او فصلی جدید را تجربه کرد؛کریم مجتهدی در گفتوگو با خبرنگار تسنیم درباره فعالیتهای فرهنگی درازمدتاش گفت: خودم را فقط معلم فلسفه میدانم. فلسفه شخصیت خودم را به من شناساند و به من اجازه داد تا خودم را پیدا کنم. من با فلسفه آموختم که سر کلاس بروم و همواره دغدغه آموختن داشته باشم. من به شخصه از معلمی استفاده کردم و چیزهای زیادی آموختم.این استاد بازنشسته فلسفه در ایران با بیان اینکه هنوز هم نتوانستهام از تدریس و آموزش فارغ شوم و همچنان فلسفه درس میدهم، ادامه داد: یادم هست که اوایل در کلاسهای درس معذب بودم و گاهی که میخواستم وارد کلاس شوم، مکثی میکردم، انگار از ورود به کلاس خوف داشتم؛ اما الان خیلی راحتم و هر کلاسی که بگوئید میروم و حتی نادانیهایم را به رخ میکشم و به آنها اعتراف میکنم. دیگر برایم مهم نیست که کسی بگوید مجتهدی فلان موضوع را نمیداند.به گفته مجتهدی تدریس، اول از همه معلم را میسازد، معلمی که تدریس نمیکند در حوزههای دیگر هم نمیتواند کار تاثیرگذاری انجام دهد. فلسفه اساسا تدریس و درس است و درس هم، همان محاوره است و این همان چیزی است که سقراط و افلاطون بر آن تاکید داشتهاند.این پیشکسوت فلسفه غرب اظهار کرد: بنابراین بسیاری از فلاسفه از سقراط و افلاطون و ارسطو گرفته تا همین امروز فلسفه تدریس میکردند؛ غیر از تعداد معدودی از فلاسفه که دلایل خاص خود را داشتند؛ مثلا دکارت و اسپینوزا فلسفه تدریس نکردند.وی افزود: حتی اسپینوزا را چندین بار دعوت میکنند برای تدریس در دانشگاه؛ اما او نمیپذیرد و میگوید من کسی نیستم که به خاطر مقداری پول رشوه بدهم، زیرا اسپینوزا معتقد بود معلم هر چقدر هم آزاد باشد باید به خاطر دانشجویانش به شیوه خاصی رفتار کند تا تاثیر منفی بر آنها نگذارد.مجتهدی با بیان اینکه اسپینوزا معلمی را مانع آزادی فردیاش میدید افزود: او میگفت من آدمی نیستم که بروم در کلاس و خودم را با میل چند جوان تنظیم کنم تا مورد توجه قرار بگیرم و به همین خاطر تدریس نکرد، اگر چه اسپینوزا فیلسوف بسیار بزرگی بود.استاد پیشکسوت فلسفه غرب خاطرنشان کرد: حتی لایبنیتس هم خیلی درس نداد، او فقط چند درس حقوق ارائه کرد و بعد از آن دیگر مسئولیتهای اجتماعی پذیرفت؛ او هم محقق بود و هم سفیر و در دربار حاکمان رفت و آمد داشت و با سیاستمداران نشست و برخاست میکرد. این فیلسوف عقلگرای آلمانی حتی در سیاست انگلستان تاثیرگذار بوده است و با این مقامات، دیگر نمیرفته درس بدهد. اما به هر حال تدریس و معلمی آن هم در حوزه اندیشه و اندیشهورزی بسیار مهم است و من چیزهای بسیاری از این کار یاد گرفتم.وی در خصوص شرایط امروز فلسفه و فلسفهورزی در ایران گفت: یکی از مشکلاتی که با آن روبرو هستیم و آزار دهنده است، این واقعیت است که تعداد زیادی از دانشجویانی که برای فلسفه خواندن به دانشگاه میآیند، تصورشان این است که از بد حادثه به این رشته فلسفه و خودشان آن را انتخاب نکردهاند. چون امتحان ورودی میدهند و از آنجا که یک عده نتوانستند به رشتههایی که علاقه داشتند راه یابند، مجبور بودند فلسفه بخوانند. این یکی از نقصهای بزرگ فرهنگی ماست که سابقه طولانی دارد. مجتهدی ادامه داد: مشکلات فرهنگی دیگری هم باعث شده به این رشته و فعالیتهای مبتنی بر اندیشه چندان توجهی نشود، استادان بیش از دانشجویان و مدیران فرهنگی بیش از استادان در بروز این مشکل تقصیر دارند. یکی از دلایل این موضوع این است که مدیران فرهنگی ما خودشان چهرههای فرهنگی نیستند و در الویتبندی مسائل فرهنگی ضعف دارند.این استاد فلسفه غرب در پایان خاطرنشان کرد: برخی از مشکلات ما مربوط به حوزههای آکادمیک فلسفی است که مثلا از مهمترین آنها این است که کتابهایی که در حوزه اندیشه یا فلسفه ترجمه میشود و حتی گاهی نوشته و تالیف میشود، یکدست نیستند و نقدهایی به آنها وارد است که کمتر مورد توجه پژوهشگران این رشته قرار میگیرد. |
↧
مشکلات فلسفه در ایران اززبان دکترمجتهدی
↧