به گزارش جهان به نقل از سایت جامع آزادگان، ضربه های باتوم روی سرش دردناک است. اما سرش را بلند نمی کند. غرورش اجازه نمی دهد که در مقابل توهین مامور زبان نفهم، سکوت کند اما مصلحت می گوید که باید آرام بنشیند و طغیان نکند. به خاطر دوست کناری اش. دوستی که حسابی کتک خورده و از خستگی لگدهایی که تن اش را کبود کرده روی زمین ولو است. درد سکوت در این شرایط درد بزرگی است. اما باید تحمل کرد. همین تحمل است که حماسه ی مقاومت را در دل دشمن شکل می بخشد.دوران اسارت آزادگان پر از حادثه، اتفاق و خاطره است. عارف سجاده چی از آزادگان دوران دفاع مقدس، سال ۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی به اسارت بعثیها درآمد و هشت سال در اردوگاه های موصل دوران اسارتش را گذراند. او گرچه اکنون به عنوان پزشک عمومی فعالیت می کند اما چند نمایشنامه ی خوب در مناسبت های مختلف به ویژه در دهه ی فجر سال ۶۷ برای گروه تئاتر اسرا نوشته است. عارف سجاده چی: آزادگان متولی مشخصی ندارندوی در گفتگو با خبرنگار سایت جامع آزادگان می گوید: برنامه ای داشتیم در اردوگاه موصل چهار به مناسبت اولین دهه ی فجر. یعنی درست بعد از پذیرش قطعنامه. این برنامه به قول امروزی ها مثل یک کلیپ بود. یعنی هم موزیکال بود و هم نمایشی. گروه سرود اشعاری را مربوط به اتفاقات انقلاب تا زمان پذیرش قطعنامه و آغاز دوران سازندگی اجرا می کرد و یک گروه نمایشی هم حرکاتی را متناسب با شعر بازی می کردند. این نمایش خیلی گل کرده بود. تأثیر تئاتر در رفتار اسرای ایرانی سجاده چی درباره تاثیر نمایش بر روی اسرا می گوید: علاوه بر روحیه بخشی و حفظ وحدت میان اسرا، برخی مسائل تعلیمی و آموزشی هم با تئاتر به خوبی انجام می شد. سال ۶۴ یا ۶۵ بود که بعد از سال ها برای نخستین بار برایمان یخ آورده بودند. اسرا مقابل بشکه های یخ ازدحام کرده و صحنه ای به وجود آوردند که جالب نبود. من متنی نوشتم که بلافاصه گروه نمایش آن را اجرا کرد و در آن نشان می داد که سربازان زخمی در جنگ احد آب را به همدیگر تعارف می کردند و هیچکس از یکدیگر پیشی نمی گرفت. این نمایش آنقدر تاثیرگذار بود که بار دوم که یخ آوردند به اردوگاه کسی سمت بشکه های یخ نمی رفت و رفته رفته و بدون عجله از یخ ها استفاده شد.این آزاده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه تئاتر در دوران اسارت به دنبال ارائه مفاهیم عالی بود، ادامه می دهد: تئاتر سبب می شد که ما مشکلات روزمان را به راحتی حل کنیم و آن را از بین ببریم. بنابراین می شود گفت که تئاتر واقعا هنر تأثیرگذاری است. اما واقعیت این است که مسائل روزمره سبب شد که دیگر کسی فرصت پرداختن به این مسائل را نداشته باشد. از آنجا که متولی مشخصی هم در داخل ایران نداشتیم، رفته رفته موضوع به فراموشی سپرده شد. کارهایی هم که بچه های آزاده در آن کانالیزه شده بودند ربطی به موضوع تئاتر نداشت. این آزاده با اشاره به بی توجهی مسئولان تئاتر برای به نمایش درآوردن خاطرات دوران اسارت می گوید: با تمام شدن ما، این خاطرات هم تمام می شوند. مهدی سجاده چی از فیلمنامه نویسان معروف سینما پسرعموی بنده است. من به او پیشنهاد دادم که برخی خاطرات آزادگان را تبدیل به فیلمنامه کند. او هم از این موضوع استقبال کرد اما از آنجا که حمایتی وجود نداشت این کار نیمه تمام ماند. من در این باره با اطمینان می توانم بگویم که اگر اثری با انگیزه های والا با موضوع آزادگان در حوزه تئاتر یا سینما تولید شود، اتفاقات خوبی رخ خواهد داد.اصرار مرحوم ابوترابی برای بازیگری در "تئاتر"عبدالمجید رحمانیان هم آزاده ای است که دست به قلم برده و خاطرات و تجربیات اش را از فعالیت های تئاتر در دوران اسارت به کتابی تبدیل کرده است با عنوان "تئاتر در اسارت" می گوید: متاسفانه تجربیات آزادگان در عرصه تئاتر به درستی سازماندهی و مدیریت نشد و مانع بروز استعدادهای بیشتر هم شد. در حقیقت این مسائل به شعار گذشت. ما زمانی که از اسارت برگشتیم مجبور بودیم به مسائل روزمره و تامین مایحتاج مورد نیازمان بپردازیم بنابراین تجارب مان همین طور ماند و خاک خورد. آزاده ها هم از یکدیگر جدا افتادند و تقریبا همه کارهای هنری مان به فراموشی سپرده شد. این آزاده می گوید: ظرفیت های زیادی دوران اسارت برای تبدیل شدن به تئاتر دارد که مهمترین آن راه تحول انسان برای رسیدن به تعالی است. از آنجا که در نمایش های دوران اسارت، به موضوعات، عمیق پرداخته می شد، مطمئنا کارایی زیادی برای دوران حال حاضر دارد. به عنوان مثال به مناسبت دهه فجر ما نمایش هایی اجرا می کردیم که انقلاب و اهداف آن را به درستی تبیین می کرد که این موضوع می توانست جلوی بروز بسیاری از مشکلات و تفرقه افکنی ها را بگیرد. رحمانیان از تاکید سیدآزادگان مرحوم ابوترابی برای اجرای تئاتر یاد می کند و می گوید: ایشان به قدری تئاتر را با اهمیت می دانست که حتی حاضر شده بود در یک نمایش هم بازی کند. این نمایش نامش محاکمه درون بود و ایشان اصرار داشت که می خواهد در آن بازی کند. البته با این کار می خواست به ما بفهماند که فعالیت ما در این زمینه چقدر با ارزش است. بعد از آن، این نمایش اجرا شد و تاثیر خوب آن را در روحیه بچه ها شاهد بودیم. |
↧
اصرار مرحوم ابوترابی برای بازی در تئاتر
↧