به گزارش جهان به نقل از سایت یامجیر، حجت الاسلام والمسلمین مهندسی در برنامه تلویزیونی "سمت خدا" به چند سوال درباره توبه و شیطان پاسخ گفت که در ادامه می آید:سوال – بین توبه و عمل صالح چه رابطه و نسبتی است ؟ ما می خواهیم عمل صالح انجام بدهیم . چکار کنیم که شروع خوبی داشته باشیم ؟ پاسخ - آموزهای دینی و فرهنگ قرآنی ما وقتی می خواهد راه را برای کسی که بیراهه رفته اند ، باز کند می گوید که الان این راه باز است و بن بستی ندارد . یعنی اگر خلافی کردی برای همیشه ناامید مباش . باز آی ، باز آی . بعد از برگشت ، نیاز به بازسازی است ، بالاخره یک جاهایی کم گذاشته ای . اصلا معنی گناه یعنی اینکه کارهایی را که باید می کردم ، نکردم و بالعکس . خلا هایی بوجود آمده است و جای خالی هایی گذاشته ایم و نقصی را در خودمان بوجود آورده ایم ، حالا برگشته ایم و باید عمل صالح انجام بدهیم . یعنی جای خالی ها را پر کنیم . من در را به رویت باز گذاشته ام ، ناامیدت نمیکنم ولی تو هم کم لطفی نکن ، بی تفاوت نباش ، حالا که قرار است برگردی ، درست برگرد . جبران کن . عمل کاملی که می تواند جبران گناه ما را بکند ، همان عمل صالح است . این نقص درکجا بوجود آمده است ؟ این نقص در روح و روان ما بوجود آمده است ، عمل صالح یعنی عملی که با روح و روان ما سازش داشته باشد . بعضی از اعمال با جسم ما سازش دارد . مثل خوردن و خوابیدن که اینها اموری متناسب با جسم است . یکسری رفتارهایی را باید انجام بدهیم که با روح انسانی ما همخوانی داشته باشد . کسی که روح فعال دارد از گناه بدش می آید ، با هویت انسانی هماهنگ باشد ، عملی که در آن شائبه فساد و بدی نباشد . الذین آمنوا و عملو الصالحات . یعنی ایمان تنها کافی نیست و برای رشد احیتاج به عمل صالح دارید . قبل از توبه عمل فاسد کردید حالا که توبه کردی ، عمل صالح انجام بدهید . یک روایت است که محمد بن مسلم از امام باقر (ع) در مورد آیه ۷۰ سوره ی فرقان الا من تاب و آمن و عمل الصلحا ... سوال می کند . این آیه شریفه در مورد انسانهای آلوده بحث میکند و بعد استثنا میکند . مگر کسانیکه توبه کنند و ایمان بیاورند وعمل صالح انجام بدهند ، خداوند در روز قیامت بدیهای آنها را به خوبی تبدیل می کند . محمد بن مسلم سوال کرد که مقصود از این آیه چیست ؟ امام فرمود : گناه کرده اما در آن حدی نبوده که ایمانش نابود بشود . گناه آفت بزرگی برای ایمان است . گناه آفت سنگینی برای ارزش هاست . حالا اگر کسی این قدر گناه کرد که روحش مرده باشد و هیچ احساس بدی از گناه نمی کند و ایمانش هم از بین رفته است که هیچ ولی کسی که گناه میکند اما احساس شرمندگی دارد و می فهمد که این کاری که کرده اشتباه است ، بعد از اینکه گناه کرد ، تنفر دارد ، پشیمان می شود و از خودش بدش می آید ، این می شود مومن مُذنب . گاهی ممکن است گناهان زیاد باعث بشود که کم کم درجه ی ایمان پایین بیاید تا آنجایی که به صفر برسد . توصیه ای که علمای اخلاق و اساتید عرفان دارند این است که مراقبت کنید و هوای خودتان را داشته باشید ، ممکن است به جایی برسید که این ایمان از بین برود . ولی اگر گناهی مرتکب شدید ، نا امید نشوید . یعنی بین این دو حالت باشید . در عین اینکه مراقبت میکنید ، حواستان باشد که آن را از بین نبرید و اگر گناهی کردید توبه کنید . حالا کسی از این دنیا رفت و آنقدر گناه نکرده که تمام ایمانش از بین رفته باشد ، در روز قیامت خدا او را می آورد تا اینکه در جایگاه محاسبه قرار می گیرد . امام باقر (ع) می فرماید : خداوند متولی حسابرسی او خواهد شد . هیچ کس متوجه او نیست و فقط خداست . یکی یکی گناهان را به یادش می آورد بدون اینکه این مجلس شاهدی داشته باشد . وقتی به یادش می آورد این بنده اعتراف می کند که نافرمانی کردم ولی نمی خواستم سرکشی کنم . از روی عناد نبود و نمی خواستم به ربوبیت تو و بزرگی تو جسارت کنم ، در بیانیات امام سجاد (ع) هست که خدایا اگر ما گناه می کنیم نه به بخاطر این است که تو را احمد الناظرین می بینیم و یک کسی می بینیم که بگوییم ولش کن ، نه گرفتار شقاوت نفس شده ایم ، نفس مان فریب مان داده است . پس اعتراف می کند و بعد ازاعتراف به گناهش ، خداوند به کاتبان دستور میدهد که این بدیها را به خوبی ها تبدیل کنند . این درصورتی است که خلاف ها را قبول دارد و جلوگیری کرده است نه اینکه خلاف کند و بگوید : روز قیامت این اتفاقات می افتد . اگر گناه روی گناه بیاید ، بدون ایمان از دنیا می رود و دیگر این اتفاقات برای او نمی افتد . و بعد خدا میگوید که حساب او را روی پرده بیاورید و او را به مردم معرفی کنید . وقتی این اتفاق افتد و مردم می گویند : این چه بشری است که یک گناه هم ندارد . بعد دستور می دهد که او را به بهشت ببرید . پس کسی که گناه کرده و بعد توبه می کند و عمل صالح انجام میدهد ، چنین سرنوشتی در انتظار اوست . پس نگران نباشید ، جایی برای بازگشت داریم . مصادیق عمل صالح چیست ؟ جبران هر عمل باید متناسب با همان عمل باشد . اگر کسی دیواری را خراب کرد و سوراخ کرد ، حالا می خواهد جبران بکند ، آیا میتواند برود دیوار دیگری را رنگ کند ؟ خیر . اولین کاری که می کنی این است که این سوراخ را پر کنی و بعد همه را رنگ کن ، اشکالی ندارد . اولین نوع نگاهت به اینجا باشد چون ممکن است از این سوراخ باز هم گزیده بشوی . یک ماری یکب از از این سوراخ بیرون آمده و به تو نیشی زده ، اول این را پُرش کن . اول این عنصر خطر و جایگاه لغزش را پر کن که خاطرت جمع باشد . لباس نشانه ی کرامت انسانهاست . روایت داریم که خدا برای حیوانات پوشش قرار نداده ولی برای انسانها بخاطر تکریم آنها پوشش قرار داد . حجاب هم برای خانمها است و هم برای آقایان . بعضی ها تا اسم حجاب می آید یاد خانم ها می افتند . خیر این طور نیست . مردان هم باید حجاب داشته باشند . حد و حدود پوشش مرد و زن هم مشخص شده است . حالا کسی آمد و این را رعایت نکرد ، نمی خواهد با خدا بجنگد و سرکشی کند ، فریب خورده و فکر می کند که این جوری قشنگ تر است و مقداری مویش را بیرون گذاشته و مقداری هم آرایش کرده است و حتی نمازش را هم می خواند . هستند خانم هایی که حجاب را رعایت نمیکنند ولی نماز می خوانند و زیارت هم می روند ، دعا هم می خواند ولی توجه ندارد که از این سوراخ دارد گزیده زده میشود . از این جهت هویتش مختوش می شود . مگر خدا نمیگوید که من از لحاط جنبه کرامت برای تو پوشش قرار دادم ؟ حالا به این ارزش پوششی توجه نکرده واین باعث میشود که نوع نگاهش عوض بشود در حالیکه خدا را قبول دارد ، قیامت و حساب را قبول دارد ، ارتباط با خدا هم دارد ، نماز هم می خواند ، در بیرون ظاهر سازی می کند و مرز حجابش را از دست می دهد . این یک عمل فاسد میشود . یعنی عملی که متناسب با تو نیست . اگر در چنین فردی در پیشگاه ولی خدا قرار بگیرد ، یک نگاهی به او میکند و میگوید که حیف نمی دانی چه کسی هستی ؟ اگر می دانستی که چقدرارزش داری ، این جور عمل نمی کردی ، از خودت فاصله گرفته ای ، از خود مثبت و کریمانه ات فاصله گرفته ای ، تو یک عروسک در دست دیگران نیستی ، تو انسان هستی ، نفس کریمانه داری ، بزرگواری و حیثیتت را باید حفظ کنی . برگرد . خوب حالا این خانم برگشته ، عمل صالح این چیست ؟ آیا برود بیشتر نماز و قرآن بخواند ؟ بله این کار خوب است ولی حواسش باشد که از اینجا نیشی به او خورده است . مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود . اینجا یک تخریبی صورت گرفته است ، منی که می خواهم توبه کنم اول باید این خلأ را پُر کنم . این خانم در حجاب ضعیف بوده است و حالا توبه کرده است و عمل صالح این خانم این است که حجاب را بیشتر دقت بکند و این خلأ را پر کند . به این عمل حواسش بیشتر باشد . البته این منافاتی با زیباسازی دیگر ابعاد وجودی ندارد . ولی دراین یکی باید بیشتر دقت کند . مراقبت کند تا ملکه بشود یعنی این سستی که پیدا کرده بود مثل کسی که برای تعلیم رانندگی می رود ، راه راست رفتن را خوب می رود ولی پارک کردنش بد است . خوب ایشان باید پارک را بیشتر تمرین کند . باید نقطه ضعف را باید تمرین کند . پس هر جا می بیند که ضعف است و می خواهد عمل صالح انجام بدهد ، باید ضعف را به قوت تبدیل بکند . نقص را تبدیل به کمال بکند . در هر کاری همین جور است . دانش آموزی نمره ی فیزیک کم آورده است ، خوب برود شیمی بخواند ؟ بله شیمی هم بخواند ولی فیزیک را بیشتر بخواند و آنرا تقویت کند تا کمبود نمره را جبران کند . پس اول اینجا را پر می کند و بعد همه جا را فضاسازی میکند . گاهی خلاف انسان ، عامل های متعدد داشته است ، باید تمام این عوامل را مطالعه کند و ببیند چه عواملی باعث شد که او گرفتار این گناه بشود ؟ مثلا در مورد حجاب ، باید ببیند که چه عواملی باعث شد که به طرف بدحجابی برود ؟ عوامل را شناسایی کند و جلوی آن عوامل را بگیرد . این از بهترین اعمال صالح است . یعنی ریشه ی آن مرض را بخشکاند . مثلا غیبت ، عمل صالح غیبت این است که اولا از کسانی که بدگویی کرده و بعد از همه ، سعی کند خوبی های آنها را بگوید . ما نمی توانیم انسانی پیدا کنیم که مطلقا بد باشد . بَد مطلق نباشد در جهان ، بَد به نسبت باشد این را هم بدان . مولانا میگوید : بدی نسبی است . پس جنبه های مثبت را پیدا کنم . روایتی است که حضرت عیسی با یارانش می رفتند و سگ مرده ای در راه افتاده بود . بوی بد این سگ همه فضا را پر کرده بود و همه میگفتند : چه بوی بدی میدهد و حضرت گفت : عجب دندانهای سفیدی دارد . یعنی به دنبال چیزهای بد دراطرافتان نباشید و جنبه های مثبت را ببینید . مثلا در مورد نماز ، کسی نماز نمیخوانده و حالا توبه کرده ، خوب باید اول نماز را تقویت کند و نماز را سر وقت بخواند و نکته ای که باید توجه داشت این است که باید بتدریج تقویت کند . یعنی حالا که من می خواهم عمل صالح انجام بدهم ، پس یک برنامه سنگین بردارم . خیر . این وسط راه می بُرد . مثلا در نماز خواندن نگوید من باید نمازم را طولانی کنم و سر وقت بخوانم و با تمام تفاضیل بخوانم ، خوب این خیلی جالب و خوب است اما اگر الان سنگین بردارد ممکن است در وسط راه ولش کند و نتواند ادامه بدهد . بگوید من نماز اول وقتم را می خوانم و بعد کم کم جماعت را اضافه میکند و البته این همت مضاعف هم می طلبد . البته ظرفیت انسانها باهم فرق می کند . پس برای نقطه مقابل خلاف هایی که کرده ایم ، برنامه ریزی کنیم . عمل صالح ارتباط با نامحرم ، این است که اول روی عواملی که باعث لغزش او میشده فکر کند و عوامل آن را بدست بیاورد . حفظ کرامت نفس مهم است . بعد از اینکه توبه کرد ، توبه و عزت و کرامتش را حفظ کند و هوای خودش را داشته باشد که من در پی این ارتباطات چه چیزی من بدست می آورم ؟ پیرامون این مسائل فکر کند ، تمرین کنند تا اینکه ملکه بشود . کافی است که ما راه بیفتیم ، خدا به ما کمک میکند . خدا می گوید : تو یک قدم بطرف من بیا ، من ده قدم به طرف تو می آیم . یعنی اگر تو شکر این زیبایی و نعمتهایی که بتودادم بجا بیاوری و در فضای درست حرکت کنی ، من ده برابر به تو می دهد . تو قدم اول را به هر مقداری که میتوانی بردارد و ده دقیقه این عمل را به تاخیر بینداز ، شاید دیگر تو نتوانی این عمل زشت را انجام بدهی و فرصت برای تو پیش نیاید . پس شناخت موانع مهم است . سوال – من رسم دست دادن به فامیل نامحرم را شکسته ام . آیا خدا گناهان قبل من را می بخشد ؟ پاسخ - در اینجا باید به این بیننده تبریک عرض کنیم . این عمل زیبا مبارکش باشد . او عملی را انجام داده که خیل کثیری درآن هست . یک تبریک لفظی نیست . تصمیم قشنگی گرفته است . بعضی از انسانها تحت تاثیر فضای اطراف خودشان قرار می گیرند . انسانهایی هستند که نمی توانند فرصت های منفی را بشکنند . قدرت اینکه در مقابل حرکات غلط بایستند را ندارند . در مقابل محیط اطراف حالت فلجی دارد . مثلا اگر خانمی دستش را جلو آورد که دست بدهد ، آقا می گوید الان اگر من دست ندهم بد است و می گویند : چقدر بی فرهنگ است . این انسان هویت کریمانه ی خودش را درک نکرده زیرا اگر درک می کرد ، فرهنگ ارزشی خودش را به نمایش نمی گذاشت . در فضاهای سیاسی خانم ها و آقایان که بهم می رسند دست می دهند ، چهره های سیاسی هر جا بهم می رسند دست می دهند و هیچ کجا نمیگویند که فلان خانم با نخست وزیر فلان کشور دست داد ولی امام رضوان الله علیه هیئتی را به شوروی سابق فرستاد و یک خانم را در این هیئت قرارمیدهد . آقای گورباچف بطرف خانم دست می آورد اما این خانم دستش را بیرون نمی آورد و این در دنیا مطرح میشود و روی کرامت این خانم صحبت میکنند . من خودم را در مقابل فرهنگ تو نمی بازم ، تو باید متوجه فرهنگ من بشوی و با اینکه ابر قدرت هستی برای من مهم نیست ، تو باید متوجه بشوی که چرا من نباید با تو دست بدهم ، تو داری مرزشکنی می کنی و من حرکتی قانونمند میکنم و هویت زنانگی را حفظ میکنم و به تو هم هشدار می دهم که هویت مردانگی ات را حفظ کن . این دو تا دست نامتناسب هستند ، وقتی بهم برسند جرقه تولید می کند و آتش بپا می کند ، عزت ها ، کرامتها و فرهنگ ها می سوزد و نابود می شود ، چرا اینها را متوجه نیستی ، آقای اَبرقدرت اگر میخواهی ابرقدرت باشی ، در فهم و درک باش و اول خودت را بشناس . باید به این جوان عزیز تبریک گفت که این جور بالنده فکر کرده و از محیطی که همه میخواهند دست و پای او را ببندند ، پرواز کرده و این جور جوانان را باید الگو قرار داد . اگر اعتقاد و فرهنگ من بر این است که باید دست بدهم و اعتقاد شما بر این است که باید دست ندهی ، من نباید به شما لبخند بزنم . چون اگر من برای فرهنگ خودم ارزش قائل هستم ، چرا برای فرهنگ شما ارزش و احترام قائل نباشم ؟ شما حتما باید تابع سلیقه ی من باشید ؟ اگر از سلیقه ی من فاصله گرفتی ، باید مورد تمسخر قرار بگیری ؟ اگر واقعا این فرهنگ پیدا بشود که ما سعی کنیم با شخصیت برخورد کنیم ، با شخصیت برخورد کردن دست دادن با نامحرم نیست ، یعنی شخصیت هر کس را در جایگاه خودش قبول کنیم . حالا اگر خلافی دیدیم می گوییم شخص با شخصیت است ، عملش بی شخصیتی است . بین عمل و عمل کننده فرق است . بگوییم این عمل زشت است نه اینکه این آقا یا خانم بی فرهنگ است . این عمل ، عمل ناشایستی است . ولو از یک انسان با فرهنگ صادر شده باشد ، بعد از اینکه به شخصیت همدیگر احترام می گذاریم ، انتخاب هایی که می کنیم انتخاب های قابل دفاعی باشد . وقتی با فردی دست می دهیم ، این در چه فرهنگی تعریف شده است و بعنوان یک ارزش تلقی میشود ؟ در یک فرهنگ های بازی که ارزش های انسانی حاکم نیست و اِلا اگر در مکاتب عمیقی که مورد بحث بود ، این عمل مجاز بود ، مطمئن باشید که در قرآن ما اجازه اش صادر میشود . زیراعمیق ترین فرهنگ ها را قرآن انبیاء و اولیاء ما ما دارند . اعمال از یک فیلترهایی عبور داده میشود و استانداردهایی دارد که بر اساس آن استانداردها تعریف می شود و خدایی که خالق این انسان است می گوید : این عمل استاندارد نیست ، این عمل آفت و آسیب است ، این عمل را انجام نده . چرا یک جوان باید از حرف مردم بترسد از اینکه دست ندهد ؟ قرآن می فرماید : انسانهایی که راهشان را پیدا کرده اند ، حرفهای ملامتگر روی آنها اثری ندارد . این جوان راهش ار پیداکرده ، بفرض من به او بخندم و ملامت اطرافیان نباید او را تحت تاثیر قرار بدهد و یقینا این جوانان که راه خدا را انتخاب میکنند ، بدانند که خدا شما را درآغوش گرفته است و محکم هم در آغوشت گرفته است . زیرا از بغل شیطان بیرون آمدی و به سمت بالا آمده ای ، این حرکت تو حرکت بسیار پر قیمتی است . مطمئن باش که نسبت به گذشته پاک شده و سعی کنیم این حرکت ارزشی زیبا را تمرین کنیم . ارتباط مان را با خدا محکم کنیم ، به سمت حق برو و بقیه را رها کن . با این انتخاب شجاعانه یقینا طولی نمی کشد همان کسانیکه می خندیدند به او میگویند : التماس دعا . حقانیتی که در آن جوان پیدا شده ، آنها را تحت تاثیر قرار میدهد . ما در مشاوره ها داشته ایم که می گویند حالا که ما تغییر روش داده ایم و می خواهیم پیش افرادی برویم که روابط با نامحرم را رعایت نمی کنند چه بگوییم ؟ گفتم اول ممکن است شما را مسخره کنند ، من میگویم به آنها با مهربانی بگو که مگر انسان آزاد نیست من تا پارسال مثل شما بودم و امسال آزاد هستم که این را انتخاب کنم و چه دلیلی دارد که شما به من بخندید ولی بدان که طولی نمیکشد که همان افراد به تو میگویند : التماس دعا و مرکز مشاوره ی فامیل می شوی . و این هم به حقیقت می پیوندد . حق سنگین است و می ماند ولی باطل سبک است و مثل کف روی آب است و می رود . اینها از آب بکف تبدیل می شوند و بدانند که ماندگار می شوند . این موجها محکوم هستند که در آب فانی بشود ولی آب فانی نمیشود . پس از این فضاهای آلوده نترسید و از ملامت در راه خدا نترسید . سوال – چرا قدرت گمراهی شیطان بیشتر از راههای هدایت به سمت خداست ؟ پاسخ - چه کسی این را گفته است ؟ شیطان که قدرتی ندارد . او وسوسه می کند ، یک سری مقدمات بر حرکت را دارد ولی قدرت حرکت و بازدارندگی را ندارد . شیطان یک موجود ضعیف است ولی اگر ما در مقابل او ضعیف باشیم ، بر گردن ما هم سوار میشود و مکار است یعنی کلک می زند . قدرت یعنی سلطه و سلطنت . شیطان خودش میگوید که من بر شما قدرتی ندارم مگر اینکه شما را دعوت میکنم . او فقط وسوسه میکند که چقدراین قشنگ است بیا . یک وقت شما بچه ای را در آغوش می گیرید و در اینجا می گذارید ، این بچه هیچ اختیاری از خودش ندارد ولی بچه ای دارد بازی میکند و شما میگویید عزیزم بیا تا به تو شکلات بدهم و او کم کم به سمت من می آید ، در اینجا من او را وسوسه کرد ولی قدرتی نداشتم که او میتواند بیاید و یا نیاید . دونفر که با هم کُشتی میگیرند هر دو قدرتمند هستند ولی یکی دیگری را به زمین می زند و قدرت بیشتری دارد ولی شیطان این طوری نمی تواند کار بکند . در سوره نحل می فرماید : تو بر بندگان من سلطه ای نداری . قدرت شیطان بر کسانی است که او را قبول دارند و می پذیرند . شیطان بر ما سلطه ندارد ، مشکل از ماست که ضعیف برخورد می کنیم . چرا وقتی صحنه های فریبنده جلوی شما می گذارد ، دنبال او می رویید ؟ بعضی ها نمی روند زیرا سست نیستند ولی بعضی ها قبول میکنند زیرا سست هستند و ضعیف عمل می کنند. |
↧
چرا قدرت شیطان بیشتر از راههای هدایت به سمت خداست؟
↧