به گزارش جهان به نقل از مهر، دومین روز کنفرانس بین المللی فلسفه دین معاصر با سخنرانی اساتید و کارشناسان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.دکتر امیرعباس علیزمانی، استاد فلسفه دین دانشگاه تهران با ارائه مقاله خود با عنوان "برخی سوءتفاهمها در باب معنای زندگی" گفت: برخی از سوء فهمها در باب معنای زندگی به سوء فهم در باب خود پرسش از معنای زندگی باز می گردد که خطاهای رایج در باب زندگی را میتوان به چندین بسته تقسیم کرد.وی افزود: خطاهای نخست عدم توجه به زمینهها، دلایل و علل طرح این پرسش بوده و خطای دوم آن است که این پرسش را با پرسشی از سعادت، فلسفه آفرینش و ... همسان بدانیم اما خطای سوم تلقی نادرست در باب این پرسش است که آنرا به عنوان پرسشی بیمعنا یا بدون پاسخ یا ناشی از بیماری یا خطرناک یا ساده و پیش و پا افتاده و یا بسیط و بیگانه بدانیم.این محقق و استاد دانشگاه در ادامه سخنانش تصریح کرد: خطای چهارم در باب شیوه طرح این پرسش در دو بخش قابل طرح است: نخست به عنوان پرسش توصیفی که مردم یا اکثر مردم چگونه به زندگی خود معنا میدهند، دوم به عنوان پرسشی هنجاری که چگونه باید به زندگی معنا داد یا چگونه باید معنی زندگی را کشف کرد.نویسنده کتاب معنای زندگی با اشاره به اینکه خطای پنجم آن است که این پرسش را صرفا پرسشی علمی بدانیم که باید با شیوه تجربی به حل آن پرداخت یا صرفا پرسشی انتزاعی و فلسفی محض دانسته یا صرفا دینی بشماریم، گفت: خطای ششم نیز آن است که از لایههای عمیق و بنیادین این پرسش غفلت کرده و صرفا در سطوح ظاهری و احساسی باقی بمانیم که از جمله می توان به پرسشهای چرا من هستم و چنین هستم، چرا آفرینش چنین است و چرا هستی هست و این چنین هست.علی زمانی با اشاره به خطای هفتم در خصوص معنای زندگی اظهار داشت: اشتباهی که در این خصوص به چشم میخورد آن است که گمان کنیم میتوان برای تمام انسانها در تمام زمانها و مکانها یک معنای واحد عام با عدم توجه به کثرتها و تمایزهای فردی، اقتصادی، فرهنگی و ... توصیه کرد اما خطای هشتم نیز آن است که غفلت از جنبه های انضمامی و عینی و عملی این پرسش را داشته و آنرا به پرسشی انتزاعی محض تبدیل کنیم.این استاد دانشگاه با بیان اینکه خطای دیگر آن است که نباید در پاسخ به این پرسش خود را به پاسخهای کوتاه، قاطع و کپسولی دلخوش کرده چرا که این نوع پاسخها هیچ نوعی مشکلی را حل نمیکند، گفت: خطای دهم نیز در این باب یکسونگری به علل و شرایط معناداری است که میتوان به عنوان مثال به اینکه صرفا به زمینهها و علل و شرایط درونی توجه کرده و معنای زندگی را امری کاملا نسبی بدانیم، اشاره کرد یا تنها بر واقعیتها و ارزشهای عینی تأکید کرده و معنا را امری صرفا عینی بدانیم که از تعامل سویههای عینی و ذهنی به وجود میآید.وی در ادامه سخنانش بیان کرد: خطای دیگر در این باب یکسونگری در فردی دیدن معنا و عدم توجه به شرایط عینی زندگی است. شرایطی از قبیل جغرافیا، طبقه، شغل، نوع حکومت و مناسبات اجتماعی، اما خطای دیگر خلط بین شرایط لازم و کافی است، مثلا ممکن است لذت یا موفقیت شرط لازم معناداری زندگی باشد ولی نباید از سایر شرایط لازم نیز غفلت کرد.وی با اشاره به اینکه خطای دیگر در باب معنای زندگی تقلیل گرایی و تکساحتی دیدن معنا و ارجاع و تحویل آن به یک امر واحد مانند اخلاق، لذت و عرفان است، تصریح کرد: چهاردهمین خطا در باب معنای زندگی خطای بین علایم و لوازم معنا و خود معنا است. خطای دیگر نوعی دوالیسم در باب زندگی و معناست گویا معنا امری بیرون از زندگی، غایت زندگی و فراتر از زندگی است؛ زندگی ابزاری برای رسیدن به معناست و حال آنکه معنای ساری و جاری در زندگی در واقع معنای زندگی بوده و کیفیتی از زندگی است. |
↧
بررسی پانزده خطا در باب معنای زندگی
↧