به گزارش جهان به نقل از تسنیم، جبهههای غرب کشور و کردستان از جبهههای پر مشقتی برای رزمندگان اسلام بود که ویژگیهای منحصر به فرد خودش را داشت. و به همین دلیل مقام معظم رهبری به رزمندگان این جبههها فرمودند: "جهاد فی سبیل الله هرچه دشوارتر، با فضیلتتر و درخشانتر و ماندگارتر؛ شما در کردستان به چنین جهادی در برابر دشمنان خدا کمر بستهاید، خداوند از شما قبول فرماید." شهیدان این خطه که برای مبارزه با ضد انقلاب، کومله و دموکرات پیش قدم بودند، حماسههای فراوانی آفریدند.حجت فتوره چی، فرمانده محور عملیاتی لشکر ۳۱ عاشورا مدتها در کردستان با ضد انقلاب مبارزه میکرد. او در دیماه سال ۶۱ ازدواج میکند. یکی از همرزمانش خاطرهای از این دوران و انتخاب شهید دارند: وقتی این شهید عزیز میخواستند ازدواج بکنند، از خانوادهای خواستگاری کردند که آنها شرط کرده بودند اگر این وصلت صورت بگیرد، نباید حجت به جبهه برود. شهید فتوره چی چون دیده بودند که آنها بر شرط خود اصرار دارند با وجود علاقهای که برای وصلت با آن خانواده داشت، از آن صرف نظر میکند. بعد هم با یک خانواده دیگر وصلت کردند و به همسرشان میگویند من شما را به جبهه خواهم برد.دو ماه بعد از ازدواج به جبهه رفتیمهمسرش از دوران کوتاهی که با هم بودند این گونه یاد میکند:من و حجت در دی ماه ۶۱ با هم ازدواج کردیم. دو ماه و نیم بعد از ازدواجمان به جبهه رفتیم. در اوقات فراغت جبهه، مرا به مناطق مسکونی منهدم شده میبرد و شرح چگونگی آزاد کردن آنها را بیان میکرد. یک روز برای آزمودنش به وی گفتم: به شهر خودمان برگردیم و مدتی آنجا بمانیم. او با لبخند جواب داد: اگر ناراحتی برویم. ولی میدانی که نمیتوانیم پاسخگوی شهیدان مان در روز قیامت باشیم. او میگفت همسرم همیشه سعی کن حتی خانه داری و آشپزی و امثال این کارها را نیز برای رضای خدا و با نیت الهی انجام دهی. این گونه فکر نکن که کارها را صرفا برای رضایت شوهرم میکنم. نه کارها باید برای رضای خدا خالص باشد.اگر با گلوله توپ کشته نشوم آبرویم میرودیکی از همرزمانش میگوید: شهید فتوره چی بارها میگفت: خدا نکند حجت با گلوله کلاش و ترکش شهید بشود. حجت باید با گلوله توپ کشته شود. و الا آبرویم میرود. همرزمانش این جملات را مزاح و شوخی تلقی میکردند.در مرحله دوم عملیات والفجر ۴ بود که راهی منطقه عملیاتی که حجت در آنجا بود، شدیم. سراغ وی را از حمید باکری گرفتم و حمید آقا با دست به محلی که پر درخت بود اشاره کرد و گفت شاید آنجا باشد. چون بیسیم اش قطع شده بود. بعد با شهید صالح الهیارلو به جستجوی منطقهای دیگر کردیم تا اینکه سر بی بدن او را پیدا کردیم. بدنش متلاشی شده بود و قابل جمع کردن نبود.شهید حجت فتوره چی سال ۱۳۳۷ در خانوادهای مذهبی در شهرستان خوی به دنیا آمد. با پیروزی انقلاب اسلامی وارد کمیته انقلاب اسلامی میشود. همچنین همراه با جهاد سازندگی عازم روستاهای اطراف میشد. با تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به صف براداران سپاه میپیوندد. مدتی در واحد اطلاعات و تحقیقات در جهت کشف گروهکهای محارب و قاچاقچیان به فعالیت میپردازد. بارها برای مقابله با اشرار به مناطق کردنشین اعزام میشود. با شروع جنگ تحمیلی در قالب یک گروه ۱۲ نفره عازم جبهه جنوب میشود و در مناطق دزفول، کرخه و دهلران بر علیه دشمن میرزمند. بعد از بازگشت از جبهه، در اردوگاه آموزشی سپاه به سازماندهی نیروهای عازم جبهه میپردازد. در عملیات فتح المبین و بیت المقدس دوباره به جبهه عزیمت میکند. در عملیات رمضان به فرماندهی گردان المهدی میرسد. با شایستگیهایی که از خود نشان میدهد، مسئول آموزش نظامی لشگر ۳۱ عاشورا میشود. و بعدها تا فرماندهی تیپ ارتقا مییابد. او در سال ۱۳۶۳ و در عملیات والفجر ۴ به شهادت رسید.